تلقین ترجمه عقائد به اطفال

و مخفی نماند که: سزاوار آن است که طفل را در ابتدای تمیز و ادراک، تلقین به ترجمه عقاید مذکوره نمایند تا آنها را حفظ کند و بر صفحه خاطر نقش نماید. و به تدریج معانی آنها را تعلیم نمایند تا معانی آنها را بفهمد و سبب نشو و نمای او بر این «رسوخی» (69)در قلب او حاصل می شود و از برای او اعتقاد به هم می رسد، اگر چه هیچ دلیل و برهانی از برای او نباشد. و این از فضلهای غیر متناهیه الهیه است که در ابتدای نشو، دل انسان را محل ایمان می کند بی دلیل و برهان. (70)

و لیکن این اعتقاد در ابتداء خالی از وهن و ضعف نیست و ممکن است به سبب شبهات، ازاله شود و باید آن را در دل اطفال و سایر عوام به نحوی راسخ نمود که متزلزل نشوند، و طریق آن این نیست که به او مناظره و جدل تعلیم شود یا به خواندن و مطالعه کتب کلامیه و حکمیه اشتغال نماید، بلکه باید مشغول شود به تلاوت قرآن و تفسیر قرآن و خواندن احادیث و فهمیدن معانی آنها و مواظبت کند به وظایف عبادات و طاعات، و به این سبب روز به روز اعتقاد او قوی تر می گردد، و به سبب آنچه از ادله قرآنیه و حجتهای معصومیه گوشزد او می شود و به واسطه نوری که به تدریج از عبادات بر دل او می تابد.

و باید اجتناب کند از مصاحبت صاحبان مذاهب فاسده و آراء باطله و ارباب مناظره و جدل و اصحاب تشکیک و شبهات، بلکه از صحبت اهل هوا و هوس و ابنای دنیا، ومجالست نماید با اتقیا و صالحین و اهل ورع و یقین، و ملاحظه نماید طریقه و رفتارایشان را در خضوع و تذلل در نزد پروردگار.

پس ابتداء تلقین عقاید، مثل انداختن تخم است در زمین سینه و سایر امور، شبیه به آب دادن و تربیت کردن است تا نمو کند و قوت گیرد و درختی حاصل شود که میوه آن رسیدن به قرب خداوند احد و سعادت ابد است. و باید محافظت کند خود را از شنیدن جدل و کلام شبهات باطله «متکلمین» ، (71)زیرا که فساد مجادله و مناظره کلامیین بیش از اصلاح است و شاهد بر آن چیزی است که می بینیم از عقاید اهل صلاح و تقوی از عوام الناس که مانند کوه پا برجا است و اصلا تزلزل و حرکتی در آنها نیست و به شبهات وتشکیکات اهل جدل و شبهه اعتنا نمی نمایند و از شنیدن آنها اضطرابی به هم نمی رسانند. و اعتقادات کسانی که عمر خود را صرف علم کلام و حکمت متعارفه نموده و روز و شب را به مجادله و مباحثه کلامیه به سر برده اند مانند ریسمانی است که در مقابل باد آویخته باشد و هر ساعتی آن را به طرفی حرکت دهد، گاهی چنان رود وگاهی چنین، و زمانی به شمال میل کند و لحظه ای به یمین، به هر چه شنیدند متحرک می شوند و به اندک چیزی که عقل قاصرشان رسد متامل می گردند و اگر اعتقادصحیحی داشته باشند همان است که در حالت طفولیت اخذ کرده اند.

و بدان که هر گاه نشو و نمای طفل بر این اعتقاد شود تا به حد رشد و کاردانی رسداگر مشغول امور دنیا گردد و از تحصیل کمال و سعادت بازماند دری دیگر بر او گشوده نمی شود و از این مرتبه ترقی نمی کند، و لیکن اگر به اعتقادات بمیرد مؤمن مرده است و اگر توفیق او را مساعدت نماید و تایید پروردگار او را دریابد و مشغول عبادت وتقوی و محافظت نفس از هوس و هوا گردد و متحمل مجاهدات و ریاضات و تطهیرنفس از کدورات گردد در هدایت بر او مفتوح می شود و حقایق عقاید بر او معلوم می گردد «ذلک فضل الله یؤتیه من یشاء» . (72)

69. استواری، محکمی، ثباتی.70. اشاره به ایمان فطری است. یعنی خداوند قلب آدمی را قبل از آنکه با دلیل و استدلال آشنا باشد محل رشدایمان قرار داده است، چنانچه در قرآن مجید می گوید: «فطرة الله التی فطر الناس علیها» یعنی: «خداوند عالم توحید و خداشناسی را در سرشت تمام انسانها قرار داده است» . روم (سوره 30) ، آیه 30.71. ظاهرا مراد ایشان متکلمین عامه است، مانند معتزله و باطنیه و اخوان الصفا، که در پاورقی صفحه 86 به آن اشاره شد72. یعنی: «آن از فضل و بخشش خداوند است که به هر کس خواهد عطا می کند» . مائده، (سوره 5) آیه 54.