رقابت دو مدّعی دروغین مهدویّت!



در حوالی سال 140 ق. در زمان خلافت منصور عبّاسی، محمّد نفس زكیّه از بزرگان سادات حسنی كه قبلاً از او یاد شد، در «مدینه» قیام كرد و چون هم نام پیامبر(ص) و نام پدرش، عبدالله بود، نام خود را به عنوان مهدی بر سر زبان ها انداخت و پدرش نیز در ترویج آن نقش مهمّی ایفا كرد.(11) دامنة انقلاب او گسترش یافت و حكومت منصور را به وحشت انداخت.


منصور كه نامش عبدالله بود، پسرش محمّد را ولی عهد قرار داد و لقب مهدی را برای او انتخاب و ادّعا كرد كه مهدی پسر من است، نه محمّد بن عبدالله حسنی؛(12) كار رقابت این دو بالا گرفت . یكی از هواداران منصور دوانقی می گوید: ابوجعفر منصور به من گفت: برو در مدینه پای منبر محمّد [نفس زكیّه] بنشین و ببین چه می گوید.

من پای منبر او از وی شنیدم كه می گفت: شك نكنید كه من همان مهدی هستم. وقتی این سخنان را برای منصور نقل كردم، گفت: دشمن خدا دروغ گفته، مهدی او نیست، بلكه پسر من است.(13) البتّه منصور یقین داشت كه پسر او نیز مهدی نیست و این گونه ادّعاها فقط نبرد تبلیغاتی بود.



سرانجام پس از جنگ و خونریزی بین نیروهای دو طرف در مدینه، در سال 145 ق. قیام محمّد نفس زكیّه شكست خورد و او در این جنگ كشته شد.