
پیـــام های آسمــانی
جزء نوزدهم
(برگرفته از تفسیر نور)

1 .الْمُلْكُ يَوْمَئِذٍ الْحَقُّ لِلرَّحْمانِ وَ كانَ يَوْماً عَلَى الْكافِرِينَ عَسِيراً
در آن روز، فرمانروايىِ بر حقّ، از آن خداى رحمان است
و روزى است كه بر كافران سخت و سنگين است.
قيامت روز جلوه ى رحمت الهى است.
«الْمُلْكُ يَوْمَئِذٍ الْحَقُّ لِلرَّحْمنِ»
( فرقان، 26)
4 . قُلْ مَا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِلَّا مَن شَاءَ أَن يَتَّخِذَ إِلَى رَبِّهِ سَبِيلًا
بگو: «بر اين [رسالت] اجرى از شما طلب نمى كنم، جز اينكه
هر كس بخواهد راهى به سوى پروردگارش [در پيش] گيرد.
مزد انبيا اين است كه مردم خدا را بندگى كنند.
«إِلى رَبِّهِ سَبِيلًا»
(فرقان، 57)
9 . وَ تَقَلُّبَكَ فِى السَّاجِدِينَ
و نماز خواندنت را با ديگر نمازگزاران مى بيند.
سجده مهمترين ركن نماز است.
«فِي السَّاجِدِينَ»
( شعراء، 219)
در آن روز، فرمانروايىِ بر حقّ، از آن خداى رحمان است
و روزى است كه بر كافران سخت و سنگين است.
قيامت روز جلوه ى رحمت الهى است.
«الْمُلْكُ يَوْمَئِذٍ الْحَقُّ لِلرَّحْمنِ»
( فرقان، 26)

2 . وَ لَا يَأْتُونَكَ بِمَثَلٍ إِلَّا جِئْنَاكَ بِالْحَقّ وَ أَحْسَنَ تَفْسِيرًا
هيچ مثَلى براى تو نياورند مگر آن كه پاسخش را
به راستى و در نيكوترين بيان بياوريم.
سخن بايد منطقى و حقّ باشد.
«جِئْناكَ بِالْحَقِّ»
گفتار و اعتراض ديگران را با كلام بهتر جواب دهيم.
«وَ أَحْسَنَ تَفْسِيراً»
(فرقان، 33)
هيچ مثَلى براى تو نياورند مگر آن كه پاسخش را
به راستى و در نيكوترين بيان بياوريم.
سخن بايد منطقى و حقّ باشد.
«جِئْناكَ بِالْحَقِّ»
گفتار و اعتراض ديگران را با كلام بهتر جواب دهيم.
«وَ أَحْسَنَ تَفْسِيراً»
(فرقان، 33)



3 . ثُمَّ قَبَضْنَاهُ إِلَيْنَا قَبْضًا يَسِيرًا
سپس بر گرفتيمش، گرفتنى اندك اندك.
گرفتن هيچ چيز براى خدا سخت نيست.
«قَبْضاً يَسِيراً»
(فرقان، 46)
سپس بر گرفتيمش، گرفتنى اندك اندك.
گرفتن هيچ چيز براى خدا سخت نيست.
«قَبْضاً يَسِيراً»
(فرقان، 46)

4 . قُلْ مَا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِلَّا مَن شَاءَ أَن يَتَّخِذَ إِلَى رَبِّهِ سَبِيلًا
بگو: «بر اين [رسالت] اجرى از شما طلب نمى كنم، جز اينكه
هر كس بخواهد راهى به سوى پروردگارش [در پيش] گيرد.
مزد انبيا اين است كه مردم خدا را بندگى كنند.
«إِلى رَبِّهِ سَبِيلًا»
(فرقان، 57)

5 . وَ هُوَ الَّذِى جَعَلَ الَّيْلَ وَ النَّهَارَ خِلْفَةً لِّمَنْ أَرَادَ أَن يَذَّكَّرَ أَوْ أَرَادَ شُكُورًا
و اوست كه شب و روز را براى كسانى كه مى خواهند عبرت
گيرند يا شكرگزارى كنند از پى هم قرار داد.
شب و روز، نعمتى شايسته ى شكر و سپاسگزارى است.
«أَرادَ شُكُوراً»
(فرقان، 62)
و اوست كه شب و روز را براى كسانى كه مى خواهند عبرت
گيرند يا شكرگزارى كنند از پى هم قرار داد.
شب و روز، نعمتى شايسته ى شكر و سپاسگزارى است.
«أَرادَ شُكُوراً»
(فرقان، 62)

6 .أُوْلَئكَ يُجزَوْنَ الْغُرْفَةَ بِمَا صَبَرواْ وَ يُلَقَّوْنَ فِيهَا تَحِيَّةً وَ سَلَامًا
اينان همان كسانند كه به خاطر صبرى كه تحمل كرده اند غرفه هاى
بهشت را پاداش يابند و در آنجا به درود و سلامشان بنوازند.
بهشت را به بها دهند، نه بهانه.
«يُجْزَوْنَ ... بِما صَبَرُوا»
بنده ى خدا شدن، به صبر و پشتكار نياز دارد.
«بِما صَبَرُوا»
(فرقان، 75)
اينان همان كسانند كه به خاطر صبرى كه تحمل كرده اند غرفه هاى
بهشت را پاداش يابند و در آنجا به درود و سلامشان بنوازند.
بهشت را به بها دهند، نه بهانه.
«يُجْزَوْنَ ... بِما صَبَرُوا»
بنده ى خدا شدن، به صبر و پشتكار نياز دارد.
«بِما صَبَرُوا»
(فرقان، 75)

7 . لَعَلَّكَ بَاخِعٌ نَّفْسَكَ أَلَّا يَكُونُواْ مُؤْمِنِينَ
شايد، از اينكه ايمان نمى آورند، خود را هلاك سازى.
انبيا براى انجام تكليف خود، بيش از حدّ انتظار تلاش مى كردند.
«لَعَلَّكَ باخِعٌ»
(شعراء، 3)
شايد، از اينكه ايمان نمى آورند، خود را هلاك سازى.
انبيا براى انجام تكليف خود، بيش از حدّ انتظار تلاش مى كردند.
«لَعَلَّكَ باخِعٌ»
(شعراء، 3)

8 .رَبّ هَبْ لِى حُكْمًا وَ أَلْحِقْنِى بِالصَّالِحِينَ
اى پروردگار من، مرا حكمت بخش و مرا به شايستگان بپيوند.
جامعه اى ارزش دارد كه افرادش صالح باشند.
«أَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ»
انسان به رفيق خوب محتاج است.
«وَ أَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ»
( شعراء، 83)
اى پروردگار من، مرا حكمت بخش و مرا به شايستگان بپيوند.
جامعه اى ارزش دارد كه افرادش صالح باشند.
«أَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ»
انسان به رفيق خوب محتاج است.
«وَ أَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ»
( شعراء، 83)

9 . وَ تَقَلُّبَكَ فِى السَّاجِدِينَ
و نماز خواندنت را با ديگر نمازگزاران مى بيند.
سجده مهمترين ركن نماز است.
«فِي السَّاجِدِينَ»
( شعراء، 219)

10.وَ حُشِرَ لِسُلَيْمَانَ جُنُودُهُ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإنسِ وَ الطَّيْرِ فَهُمْ يُوزَعُون
سپاهيان سليمان از جن و آدمى و پرنده گرد آمدند
و آنها به صف مى رفتند.
جنّ مى تواند به انسان كمك كند.
«مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ»
ولايت انبيا تنها بر انسانها نيست.
«مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ وَ الطَّيْرِ» (نمل، 17)
سپاهيان سليمان از جن و آدمى و پرنده گرد آمدند
و آنها به صف مى رفتند.
جنّ مى تواند به انسان كمك كند.
«مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ»
ولايت انبيا تنها بر انسانها نيست.
«مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ وَ الطَّيْرِ» (نمل، 17)
