¤ عوامل نگرانی و موانع آرامش
از آن جایی که آرامش را به عنوان حالت طبیعی انسان دانسته ایم بر این باور پافشاری می شود که آن چه در کتاب ها به عنوان موانع آرامش شناخته می شود به معنای موانع تحققی آرامش است و نمی توان آن را عاملی برای نگرانی برشمرد. به سخنی دیگر، آرامش به اقتضای طبیعی در انسان وجود دارد، زیرابه طور فطری انسان به خدا گرایش و با یاد او برخوردار از آرامش است ولی در راستای بقای آن عواملی به عنوان موانع بقای آرامش ظهور وبروز می کند و نمی گذارد تا آرامش در انسان باقی و برقرار بماند. درحقیقت، موانعی چون شرک و کفر و ابلیس و دیگر امور، از بقای آرامش در انسان جلوگیری به عمل می آورند انسان را گرفتار نگرانی و اضطراب می گردانند. ازاین رو بایسته است که با شناخت این موانع در ایجاد و تحقق آن جلوگیری کرد تا آرامش ابتدایی و فطری هم چنان باقی و برقرار بماند. آرامشی که کودکان از آن برخوردارند از آن روست که به فطرت ارتباطی خود با مبداً و حضور قوی آن هم چنان عامل درآنان مانع از تحقق موانع می گردد. به تعبیر استاد حسن زاده آملی، کودکان به علت قرب انقطاع از مبدأ، هنوز تحت تأثیر عامل الهی هستند و از مواهب آن ازجمله آرامش خاص برخوردار می باشند. با افزایش بعد زمانی و تحت تأثیر القائات شیطانی اندک اندک عامل الهی کاهش یافته و موانع خود را تقویت می کنند و به عنوان عامل ایجادی آرامش عمل می کنند. از این رو با مسئله ای به نام عامل نگرانی روبه رو می شویم که چیزی جز مانع بقای آرامش نیست. بنابراین بر همگان است که با تقویت ارتباط با مبدأ آرامش و منشأ آن، موانع را تضعیف کنند تا گرفتار نگرانی و پیامدهای آن نگردد. دوری از مبدأ و گرایش به شرک زندگی آدمی را با گونه ای شکل می بخشد که باطل در او تقویت می شود. در این هنگام مانند آدمی است که از فراز آسمان به زمین می افتد و یا تندبادی اورا بلند کرده و به مکانی دور پرتاب می کند. چنین حالتی به معنای عدم استقرار است. (حج آیه ۳۱) کسی که در چنین حالتی قرار گیرد، پای خود را د رمکانی محکم و استوار نمی بیند و چون پرکاهی به این سو و آن سو می رود و درحقیقت برده می شود. این فقدان استقرار مکانی به معنای استقرار واقعی روحی و روانی است از این رو نگرانی و اضطراب همنشین اوست. برای رهایی از چنین وضعیت است که خداوند به انسان پیشنهاد می کند که دوباره به ذکر و یادکرد خداوند روی آورد؛ زیرا یادکرد به معنای بازگشت به عامل استقرار و اطمینان است که منبع اصلی آرامش انسانی است.
¤ آثار و فواید آرامش
اگر برای سلامت روانی و شخصیت انسان سالم آثاری بیان شود، درحقیقت بیان آثار طبیعی انسانی است. به این معنا که انسان سالم، دارای شخصیتی می باشد که به طور طبیعی در زندگی فردی اجتماعی او در دنیا و آخرت خود را نشان می دهد. اگر انسانی از نظر شخصیتی از سلامت کامل برخوردار نباشد، به طور طبیعی رفتاری بیرون از عرف طبیعت انسانی از خود بروز می دهد. بنابراین آن چه در این جا به عنوان آثار آرامش بیان می شود، درحقیقت آثار انسان سالم ازنظر شخصیتی و شاکله وجودی به تعبیر قرآنی است. در قرآن برای آرامش، شماری از آثار بیان شده است که می توان از آن به آثاری یاد کرد که به طور مستقیم به این مسئله ارتباط پیدا می کند. از آن جمله مسئله ازدیاد ایمان (فتح آیه ۴) می باشد که به عنوان آثار مستقیم انزال سکینه در قرآن از آن یاد شده است. اما آثاری چون اقرار به توحید (کهف آیه ۱۴)، حفظ اسرار (قصص آیه ۱۰)، رضایت از خدا (فجر آیه ۲۷ تا ۳۰)، رضایت خدا از انسان (همان)، عنایت خدا (همان) و مصونیت از خشم خدا (نحل آیه ۱۰۶) در حقیقت آثار مستقیم آرامش به شمار نمی آیند؛ زیرا به طور طبیعی کسی که از شخصیت سالم به تعبیر واصطلاح قرآنی برخوردار است، باید از این ویژگی ها و امتیازات برخوردار باشد. به سخنی دیگر، همان گونه که آرامش، نشانه طبیعی انسان سالم به طور طبیعی و فطری است و حضور نگرانی در هر مرتبه ای از شدت و ضعف آن، امری غیرطبیعی قلمداد می شود، همچنین باید گفت که آرامش و آثاری که برخی برای آن بیان کرده اند، آثار انسان طبیعی و پابرجا بر فطرت است. هر انسانی طبیعی و باقیمانده بر فطرت خود از آرامش برخوردار بوده و از مواهبی چون اقرار به توحید، حفظ اسرار و رضایت از خدا و خدا از او و مانند آن بهره مند می شود.
نظرات شما عزیزان: