آموزش عرفان
آیا عارف شدن به معناى واقعى كلمه (مثل امام خمینى رحمه الله) نیاز به آموزش دارد یا نه؟ تا آنجا كه مىدانیم امام دروس عرفانى در حوزه داشتهاند؛ حال اگر عرفان علم مربوطه را مىخواهد، چگونه مىتوانیم آن علم را بیاموزیم؟
در نتیجه در مقام عمل و در مقام سلوك الى اللَّه- در اینكه چه باید بكنندو چگونه باید به عبودیت و سلوك بپردازند- از بصیرت لازم برخوردار بوده و با معرفت به طریق الى اللَّه، قدم بگذارند. بنابراین آموزش این موارد، امرى بایسته و ضرورى است. «1» بسیارى از عارفان نامور- به خصوص عارفان پس از ابن عربى- معتقدند:
فراگیرى عرفان نظرى، زمینه را براى عرفان عملى فراهم مىسازد.
«عرفان عملى»؛ یعنى، سیر و سلوك و وصول و فنا و «عرفان نظرى»؛ یعنى، ضوابط و روشهاى كشف و شهود. «2» اگر این تعریف از عرفان نظرى را بپذیریم، این عرفان نیازمند آموزش است تا ما را در حوزه عمل مددكار باشد. امّا اگر مقصود از «عرفان نظرى»، مجموعهاى از معارف درباره خدا، جهان و انسان با مایهگیرى از اصول كشفى باشد، در این صورت نیز فراگیرى و آموزش آن، «3» براى سلوكِ صحیح و متقن، لازم است؛ چون تكمیل قوه نظرى و احاطه به مبانى نظرى در علوم معارف مربوط به مبدأ و معاد در اوایل سلوك، یكى از دو وسیله رسیدن به مدارج یقین و از مراتب كشف و شهود است.
به عبارت دیگر منشأ پرواز انسان از سرازیرى ناسوت به عالم بىانتهاى ربوبى، دو قوه است كه حضرت حق در انسان به ودیعت نهاده است و این دو به منزله دو بال براى صعود انسان به قله «حقیقت» محسوب مىشود. قوه اوّل «عقل نظرى» و قوه دوّم «عقل عملى» است. به وسیله عقل نظرى- كه در عرفان نظرى متجلى است- آدمى به مقام «علمالیقین» و به واسطه عقل عملى كه در عرفان عملى نمایان است- انسان به مقام «حقالیقین» و «عینالیقین» مىرسد. «1» مرحوم حاجى سبزوارى در اسرارالحكم مىنویسد:
«این دو (عرفان نظرى و عرفان عملى) به منزله دوبال انسانند كه او باید با این دو بال پرواز كند و اوج بگیرد» «2».
گفتنى است آموزش عرفان نظرى براى عارف، جنبه مقدمى و فرعى دارد، نه هدف و اصلى؛ چنان كه در عرفان عملى نیز سیر و سلوك، راهى براى وصول به حقیقت است. به هر حال عارف دنبال چشمى است كه حقیقت را ببیند، نه اینكه بفهمد.
آن كه او را چشم دل شد دیدبان دید خواهد چشم او عین العیان
با تواتر نیست قانع جان او بل ز چشم دل رسد ایقان او «3»
در خصوص چگونگى فراگیرى عرفان نظرى، باید پس از یادگیرى منطق، برخى از كتابهاى فلسفى چون الهیات شفا و نهایةالحكمة علامه طباطبایى و اشارات ابن سینا (ج 3)، و آن گاه كتابهایى چون تمهیدالقواعد ابن تركه یا فصوصالحكم ابن عربى با كمك استاد خوانده شود.منبع :پرسمان/معارف
نظرات شما عزیزان: