6. أَ فَأَنتَ تُسْمِعُ الصُّمَّ أَوْ تهَدِى الْعُمْىَ وَ مَن كاَنَ فِى ضَلَالٍ مُّبِينٍ
(اى پيامبر!) آيا تو مى توانى سخن خود را به گوش كران
برسانى يا كوران و كسانى را كه در گمراهى
آشكارند هدايت كنى.
اگر زمينه پذيرش نباشد حتّى سخن رسول خدا اثرى
نخواهد داشت.
«أَ فَأَنْتَ»
(زخرف، 40)
7. أَمْرًا مِّنْ عِندِنَا إِنَّا كُنَّا مُرْسِلِينَ
(نزول قرآن در شب قدر و فيصله امور در آن شب) امرى
(و اراده اى) است از طرف ما، همانا ما
فرستنده (همه انبيا) هستيم.
تمام مسائل شب قدر زير نظر خداست.
«أَمْراً مِنْ عِنْدِنا»
(دخان، 5)
8. لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ يُحیىِ وَ يُمِيتُ رَبُّكمُ وَ رَبُّ ءَابَائكُمُ الْأَوَّلِينَ
هيچ معبودى جز او نيست، اوست كه زنده مى كند و مى ميراند
و پروردگار شما و پروردگار پدران پيشين شماست.
زنده كردن و ميراندن، كار دائمى خدا است.
(«يُحْيِي وَ يُمِيتُ»)
(دخان، 8)
9. يَلْبَسُونَ مِن سُندُسٍ وَ إِسْتَبْرَقٍ مُّتَقَابِلِين
لباسهاى ابريشم نازك و ضخيم مى پوشند در حالى كه
در برابر هم (بر تختها) جاى گرفته اند.
برهنگى، هيچ كجا ارزش نيست، حتّى در بهشت.
«يَلْبَسُونَ»
( دخان، 53)