ـ بیگانه بودن با محیط و مردم
فردی که سالها در محیط کوچک و با آداب و رسوم خاص و لازمالرعایه زندگی کرده و هرگز به خود اجازه انجام عمل خلافی را نمیداده است؛ وقتی در محیط بزرگتر و جدیدی قرار گیرد و احساس آزادی عمل بیشتر بکند و همچنین دارای نابهنجاری عاطفی، سستی مبانی اخلاقی و مذهبی و عدم تربیت صحیح باشد، ممکن است تعادل خویش را از دست داده و مرتکب رفتارهای غیر اخلاقی، فساد اخلاقی و خشونت و یا مرتکب جرم گردد.
به طوری که در شمارههای 1 و 2 عوامل بوجودآورنده رفتارهای مخل عفت عمومی و اخلاق اجتماعی ملاحظه کردیم، محرومیت جنسی، علت اصلی مزاحمت، فساد اخلاقی و خشونت نسبت به زنان و دختران است و هر
گونه محرک و انگیزهای که به این مسأله مربوط میشود یا عوامل و انگیزههای خارجی محرک، در ازدیاد پدیدههای رفتاری یادشده مؤثر خواهد بود.
بررسی عوامل یادشده در پیدایش و گسترش رفتارهای غیراخلاقی، مزاحمت، خشونت نسبت به دختران و زنان و فساد اخلاقی، نه تنها ما را به دلایل روانشناسانه بلکه به دلایل جامعهشناسانه یعنی توجه جدی به شرایط اجتماعی حاکم بر زندگی افراد، کمبودها و نقصانهای موجود در زندگی آنها در ارتکاب رفتارهای مذکور آشنا ساخت. بنابراین اگرچه انسانها دارای اراده بوده و بر اساس قوت و ضعف شخصیت و تربیت و التزام به مبانی مذهبی یا اصول اخلاقی میتوانند اعمال و رفتار خود را کم و بیش کنترل نمایند، اما آنچه میبایست مورد عنایت جدی قرار بگیرد، این است که اگر فردی از لحاظ شخصیت و تربیت و توجه به اصول اخلاقی ضعیف باشد، این اجتماع است که باید امکانات و برخورداری لازم از آموزش و تربیت صحیح را برای وی به وجود آورد. و دوم اینکه باز هم این دستاندرکاران امور فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی جامعهاند که میبایست موارد اقتصادی مورد نیاز افراد را تأمین کنند و مشکلات فرهنگی و سرخوردگیها و معضلاتی را که ریشه در مسایل اجتماعی و فرهنگی جامعه دارند را از طریق کار کارشناسانه حل نمایند. توجه عملی به این نکات، به جز در مورد افراد شرور و خارج از اعتدال و
نکاتی چند در پیشگیری و عدم گسترش رفتارهای غیراخلاقی مخل عفت عمومی و اخلاق اجتماعی
پس از بررسی و تحلیل عوامل بوجودآورنده پدیدههای رفتاری؛ مزاحمت، خشونت نسبت به دختران و زنان و رفتارهای غیراخلاقی مخل اخلاق و عفت عمومی جامعه برای پیشگیری و عدم گسترش آن، با توجه به علل مطرحشده برخی موارد پیشنهاد میگردد:
1ـ به طوری که ملاحظه کردیم، تجرد و موانعی (اقتصادی ـ اجتماعی و فرهنگی ...) که برای ازدواج وجود دارد و همچنین ازدواجهای ناموفق یا شکست، ناکامی و سرخوردگی در زندگی مشترک، از آنجا که موجب عدم تأمین روحی، عاطفی و نیز موجب محرومیت جنسی میشود، زمینهساز پیدایش و گسترش رفتارهایی چون مزاحمت، خشونت و فساد اخلاقی است. در واقع «زندگی خانوادگی بدون عشق متقابل همسران فاقد حرارت روحی و صمیمیت بوده، اغلب شبیه به اغفال خویشتن است.»(2) چنین فضای سرد عاطفی اگر با عدم توافق فکری و اخلاقی یا مشکلات اقتصادی و یا مسایل دیگر توأم باشد، فضای ناسالم خانوادگی و زندگی سخت و غیرقابل تحملی را به وجود میآورد که زمینهساز انحرافات و معضلات گوناگونی برای اعضاء خانواده از جمله پیدایش مسایل اخلاقی در مرد و زن میشود.
ازدواج قبل از تکمیل کامل رشد جسمی، روحی، عاطفی و پیش از ظهور مشخص رشد اجتماعی، در واقع به نوعی هدر دادن زندگی است. برای کسانی که وارد زندگی مشترک میشوند فراهم بودن مسایل مالی و اقتصادی یکی از شرایط لازم و اساسی است. آمادگی روحی و عاطفی، شناخت و واقعبینی و برخورداری از آموزشهای ضروری در مورد مسایل گوناگون زندگی مشترک از جمله روابط خصوصی زن و مرد در خانواده، از دیگر شرایط لازم و اساسی است که تأمینکننده خوشبختی، سلامت و پایداری مثبت خانوادهها است. زیرا وقتی زن و مرد در محیط خانواده از تأمین عاطفی و جنسی برخوردار باشند، محیط جامعه، محیط کار و فعالیت، از رفتارهای غیراخلاقی، مزاحمت، خشونت و فساد احتمالی بیشتر مصون میماند.
از آنجا که در جامعه ما زنان و مردان از آمادگیها و آموزشهای لازم یادشده برخوردار نیستند، برنامهریزی آموزشی، فرهنگی و اجتماعی برای آموزش بموقع دختران و پسران از سوی نهادهای مربوطه تحت نظر کارشناسان امر و نیز آموزشهای لازم برای خانواده در مراکز مشاوره و دیگر مراکز آموزشی و فرهنگی لازم و ضروری به نظر میرسد.
2ـ بالا بردن سطح فکر عمومی و شعور اجتماعی افراد و آشناسازی و حساس نمودن آنها نسبت به مبانی اخلاقی و مذهبی با اجرای برنامههای آموزشی صحیح به طرق گوناگون بر اساس نظرات صاحبنظران و کارشناسان.
به واقع باید در نظر داشت، کاربرد زور و اجبار در الزام مردم به مبانی اخلاقی نه تنها از جنبه کارشناسانه صحیح نیست، بلکه در عمل نیز سودمند واقع نمیشود و زیانهای احتمالی بسیاری را نیز در بر دارد. آنچه درست و اصولی است کوشش در آشناسازی و حساس نمودن مردم از طریق برنامههای آموزشی و فرهنگی نسبت به مبانی اخلاقی است که سلامت جامعه و زندگی افراد آن را تأمین میکند. در واقع «فرهنگ، فشاری است بر غریزه حیوانی انسان که توسط عقل به وجود آمده است.»(3) و به گفته «ف.شیللر» «عقل روشن، احساس اخلاقی را بهتر میسازد و عقل باید راهنمای دل باشد.»(4) بنابراین، آشناسازی و حساس نمودن افراد جامعه به مبانی اخلاقی و بالا بردن سطح فکر و شعور اجتماعی آنها از طریق ابزارهای فرهنگی و عقلانی میسر است نه ابزارهای زور و اجبار.
3ـ کاهش تحریکات محیط با تأکید بر شیوههای عقلانی و فرهنگی
اگر چه کنترل نمایشها و یا ورود فیلمهای تحریککننده و دیگر محصولات فرهنگی که دارای خاصیت تحریککنندگی و به عبارتی عامل پیدایش و گسترش رفتارهای غیراخلاقی و فساد و انحراف هستند ضروری به نظر میرسد. اما باید توجه داشت با زور و اجبار و بدون بکارگیری ابزارهای منطقی و کارشناسانه و داشتن برنامههای میانمدت و بلندمدت با استراتژی روشن و مشخص در جهت تولید و تأمین نیازهای گوناگون افراد جامعه به محصولات فرهنگی مختلف نمیتوان با برخی محصولات ویدئویی و ماهوارهای مخرب سلامت اخلاق و عفت عمومی برخوردی فعال و مثبت داشت.
در واقع، اصل، داشتن توانایی و قدرت برخورد فعال و مثبت در منزوی ساختن و منفعل کردن عوامل و انگیزههای خارجی مؤثر در پیدایش و گسترش رفتارهای غیراخلاقی، خشونت و فساد است و نظارت و کنترل و استفاده از ابزارهای قانونی در مرحله دوم قرار دارد و موارد آن نیز با توجه به نظر کارشناسان و صاحبنظران و مسؤولان امر میبایست تعیین شود.
همچنین متوجه ساختن بانوان به عدم استفاده از لباسهای نامناسب در جامعه و در محیط کار و فعالیت نیز میبایست با حفظ حرمت و شخصیت آنها و با استفاده از ابزارهای منطقی و فرهنگی صورت گیرد به طوری که پوشیدن لباسهای نامناسب و یا خودآراییهای تحریککننده و مبتذل، احساس کوچکی در فرد به وجود آورده و او احساس کند که در جامعه جایگاه باارزشی ندارد. حتی اگر کارشناسان و برنامهریزان در موراد مشخصی، نوعی کنترل و نظارت قانونی را لازم دانستند، در آنجا نیز باید شخصیت و احترام افراد حفظ شود و کنترل لازم نیز در چارچوب عقل و منطق و بدون خشونتهای تخریبی اعمال شود.
4ـ توجه واقعی به این نکته که فساد و انحراف در جامعه همیشه دو طرف دارد که در یک طرف آن، مردان قرار دارند. بنابراین عفت را باید از هر دو جنس توقع داشت. در واقع عفت، تنها یک کالای زنانه نیست و مردان نیز احتیاج به عفت و پاکی و نزاکت در رابطه با زنان دارند و از اینرو در تربیت نسل جوان باید هم در پسرها و هم دخترها پاکی اخلاق و عفت را پرورش داد.
همچنین مردی که در جامعه حصارها یا بایدها و نبایدهای اخلاقی را رعایت نمیکند همان گونه میبایست هنجارشکن و گناهکار تلقی شود که زنی که پا از باید و نبایدهای اخلاقی بیرون میگذارد. یعنی نباید به مردان میدان داد و تنها از زنان انتظار عفت داشت، بلکه باید به نقش دو جنس در سلامت نظام اخلاق اجتماعی و انضباط در اخلاق جنسی توجه نمود.
موارد مختلف دیگری نیز در پیشگیری و عدم گسترش رفتارهای غیراخلاقی مخل اخلاق و عفت عمومی مؤثر است. مانند ایجاد و توسعه مراکز تفریحات سالم خصوصا برای جوانان، وجود علاقه به مسایل فکری ـ هنری و ورزشی و ... همچنین در مواردی فساد اخلاق، معلول رشد معیوب شخصیت، حقارتهای باطنی و عقدههای درونی افراد است. در این گونه موارد سالمسازی، کاری بسیار دشوار است که روانشناسان و متخصصان تعلیم و تربیت، نقش مهمی در این موارد خواهند داشت.
نقد و بررسی طرح «توسعه فرهنگ عفاف»
در خصوص طرح «توسعه عفاف» که اخیرا از سوی شورای فرهنگی اجتماعی زنان پیشنهاد شده بود در نقاطی در مباحث گذشته به مواردی در زمینه نقد و بررسی طرح اشاره شد و در اینجا به نکاتی در این باره پرداخته میشود.
1ـ رفتارهای تأمینکننده عفت عمومی جامعه و تعلیم رابطه مناسب بین دو جنس مخالف و تربیت نوجوانان و جوانان در این راستا یک مسأله روانی ـ تربیتی است. و از آنجا که این مسأله امری شخصی نیست و در آن دو نفر (زن و مرد) شرکت دارند، دارای جنبه اجتماعی است. در اینجا نفع جامعه مطرح است و وظیفهای در قبال جامعه بروز پیدا میکند و تحقق آن در گرو رشد شخصیت، قدرت فهم و ارزشهای فرهنگی درونی شده افراد جامعه و نیز تأمین شرایط و امکانات لازم زندگی برای خانوادهها، جوانان و زنان آسیبپذیر ... است. بنابراین، بیتوجهی و یا کمتوجهی به این گونه زمینههای یادشده در شکلدهی رفتار افراد جامعه و ذکر ناشیانه مطالب خشک اعتقادی و اخلاقی و یا مطالب کلیشهای و بیروح از تاریخ اسلام و حتی ذکر مرگ و قیامت و ...، آن گونه که در طرح توسعه عفاف پیشنهاد شده است، نتیجه چندانی را در بر ندارد و در شرایط کنونی جامعه ما به دلیل استفاده بیش از حد و گاه کسلکننده رسانهها، از جمله صدا و سیما، نهادهای آموزشی مانند مدارس و غیره از این شیوهها، نتیجه مورد نظر به چنگ نمیآید و برعکس، گاه نتیجه معکوس دارد و یا منجر به مقاومت روانی جوانان و دیگر افراد میگردد.
2ـ در خصوص ابزار پیشبرد طرح «توسعه عفاف»، گرچه طرح مذکور به ایجاد تسهیلات و زمینهسازی فرهنگی و اجتماعی در باب ازدواج اشاره نموده است، اما به طور اساسی فاقد زمینههای اجتماعی و روانشناسانه لازم است. و ابزارهای پیشبرد آن نیز چندان اندیشیده به نظر نمیآید و برخی همان طور که اشاره شد، ابزارهایی هستند که در طی سالهای اخیر، تجربه شده اما تقریبا ناکارآمد بودهاند. باید توجه داشت، بایدها و نبایدها، قوانین و منشورها، زمانی کارساز است که زمینه پذیرش و درک آنها مهیا باشد. همچنین باید در نظر داشت کاربرد زور و یا اجبار مردم به مبانی اخلاقی نه تنها از جنبه کارشناسانه صحیح نیست، بلکه در عمل، لااقل در درازمدت سودمند واقع نمیشود و زیانهای احتمالی بسیاری را نیز در بر دارد. حتی اگر کارشناسان و برنامهریزان در موراد مشخصی، نوعی کنترل و نظارت قانونی را لازم دانستند، در آنجا نیز باید شخصیت و احترام افراد حفظ شود و کنترل لازم نیز در چارچوب عقل و منطق اعمال شود. «برای رفاه اجتماعی در قبال بروز جرایم و اعتلای سطح طرز تفکر و اخلاق و فرهنگ افراد جامعه، اقدامات تأمینی برای پیشگیری پیش از تدوین مجموعههای قوانین کیفری مؤثر است.»(5)
از طرفی مصادیق رفتارهای مخل عفت عمومی نیز در طرح مشخص نشده است. اهمیت مشخص بودن این مصادیق در این است که هر مصداقی با توجه به نوع مخاطبین یا افراد در بر گیرنده آن و نیز به لحاظ ماهیت و دلایل وجودی آن، ابزار و یا شیوه برخورد مناسب خود را میطلبد. مثلاً رابطه دوستی میان یک دختر و پسر در سنین نوجوانی و جوانی اگر چه نوعا زیانهای احتمالی در زمینه عقبافتادگی تحصیلی یا بروز برخی مشکلات اخلاقی و یا مسایل دیگری را برای آن دو در بر دارد، اما این رابطه با برخورد سوءاستفادهگرایانه و یا رفتارهای مخل عفت عمومی از سوی مردی در سنین میانسالی و یا با مسأله فحشا از سوی برخی از مردان و یا زنان تفاوت بسیار دارد. البته با تربیت صحیح و تعلیم رابطه مناسب بین دو جنس مخالف به طوری که در متن مطلب حاضر بدان پرداخته شد، میتوان از بروز مشکلات احتمالی برای دختر و پسر و اجتماع جلوگیری کرد. ولی در رابطه با فحشا اقدامات لازم برای زنان آسیبپذیری که گرفتار این مصیبت و مرگ تدریجی میشوند و یا مردانی که اقدام به چنین اعمالی میکنند برخورد دستگاههای مختلف فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی متفاوت خواهد بود ...
3ـ خودداری، مقاومت و پاکدامنی، امری فردی است که البته اهمیت اجتماعی نیز دارد. چطور جامعه میتواند در هر کس یک نگهبان بگمارد. بلکه باید مسایل روانی و تربیتی مد نظر باشد تا در فرد حالت مقاومت ایجاد شود. وقتی تربیت صورت گیرد خود شخص برای خویش مرزبندی میکند. باید در نظر داشت اگر امر تربیتی ناقص، بیتأثیر و غیر کافی باشد هیچ غرور و شرافت و لیاقتی در بین نخواهد بود و در این صورت فرد گرفتار دام فساد گشته و اندیشه مقاومت در برابر عمل نامشروع را به مغز خود راه نمیدهد.
4ـ اگر با بحران بلوغ و غریزه جنسی در نوجوانان و جوانان با پند و اندرز و نصیحت و یا ذکر مطالب اعتقادی به شکلی کلیشهای و بیروح و یا تنها با منع و مجازات برخورد کنیم حاصل، همین است که امروز مشاهده میکنیم. باید فراموش نکرد که نه منع شدید والدین و جامعه و نه محدودیتهای مذهبی، هیچ کدام به تنهایی مسایل و مشکلات تربیت جنسی نوجوانان و جوانان را پاسخ نگفته و حل نمیکنند. بلکه آنچه ضروری است اصلاح بموقع شخصیت، تأمین مسایل زندگی روزمره و نیازهای نوجوان و جوان در زمینههای گوناگون است تا با مشغولیت سالم از تأثرات و تمایلات درونی بلوغ و بروز احتمالی بلوغ زودرس جنسی و مشکلات احتمالی مصون بماند.
5ـ از اقدامات تأمینی ضروری برای حفظ اخلاق و عفت عمومی جامعه، نه تنها فراهمسازی شرایط ازدواج و تسهیل آن، بلکه دادن آموزشهای ضروری به دختران و پسران یا زنان و مردان در مورد مسایل گوناگون زندگی مشترک از جمله آمادگیهای روحی و عاطفی لازم و یا آموزش در زمینه روابط خصوصی زن و مرد در خانواده است. زیرا وقتی روابط بین زن و شوهر از نظر اخلاقی، عاطفی و جنسی، روابط صحیح و تأمینکنندهای باشد احتمال بروز مزاحمت، خشونت و فساد اخلاقی از سوی دو جنس لااقل کاهش مییابد. به عبارتی، هرچه در حوزههای مجاز اجتماعی روابط زن و مرد صحیحتر باشد، در حوزههای غیرمجاز مشکل یا وجود ندارد و یا بسیار کمتر است.
6ـ در طرح «توسعه عفاف» در خصوص زمینههای لازم و سیاستهای اجرایی برای ظهور تدریجی فرهنگ عفاف در بند (5 ـ 6) چنین پیشنهاد شده است: «تعیین و تحدید دقیق حدود روابط زن و مرد در کوچه و خیابان و کارخانه و اداره و مدرسه و ... و ترویج و تبلیغ مستقیم و غیرمستقیم آن.»
اول: در عبارت تعیین و تحدید دقیق حدود روابط، کلمه «حدود» اضافی است.
دوم: چنین سیاستی نامعقول و نشدنی است. برای مثال اگر اجتماعات و محیطهای مختلف اجتماعی مانند خانواده، محیط تحصیل، محیط کار، اقوام و خویشان، محیطهای همسایگی را در نظر بگیریم با روابط خانوادگی و روابط خویشاوندی، روابط شغلی و همکار بودن، همکلاسی یا همدانشگاهی بودن، روابط همسایگی و غیره ... روبهرو هستیم. حالا اگر برای اشکال مختلف این روابط با توجه به زمینههای گستردهاشان و یا مثلاً اگر زن و مردی دارای چند رابطه همسایگی، خویشاوندی، همکار بودن و ... باشند بخواهیم «تعیین و تحدید روابط»، آن هم از نوع «دقیقش» را انجام دهیم دچار چه سرگیجه و احتمالاً مضحکهای خواهیم شد. به جای این سیاستهای نامعقول و وسواس در مسایل جنسیتی بهتر است تعلیم و تربیت که میتواند مرزبندی توسط خود افراد را به دنبال داشته باشد و نیز تأمین زمینههای اجتماعی و شرایط زندگی سالم، مد نظر باشد. آنچه معقول و شدنی است، مرزبندی روابط از سوی شخص عاقل و تربیتشده در یک محیط اجتماعی نسبتا سالم بر اساس اصول زشت و خوب یا صحیح و ناصحیح و یا به تعبیر دینی حرام یا حلال است.
این طرح با چنین سیاستهایی در سطح نظری با توجه به شرایط زندگی اجتماعی و گستره مسایل گوناگون آن، نامعقول و در مقام عمل نیز عقیم است.
7ـ انقلاب اسلامی از ابتدا در زمینه مسایل مختلف فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و ... و از آن جمله، در خصوص مسایل گوناگون زیستاجتماعی، ادعای جهانی بودن داشته است که حتی اگر از این مسأله نیز صرفنظر کنیم جامعه ایران با هویت دینی به الگویی معقول و قابل عرضه که دارای قابلیت اجرا در زندگی امروز و جهان کنونی باشد، نیاز دارد.
دیدگاه امام خمینی بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران نیز بر چنین جداسازی استوار نبود. بلکه بر حضور زنان و همدوشی آنها با مردان در صحنههای مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی و حتی نظامی البته در یک محیط صحیح که همه جهات عفاف در آن محفوظ باشد تأکید داشتند.(6)
در پایان این بحث لازم به توضیح است که مطالب طرحشده در این تحقیق از زبان نوجوانان و جوانان و یا افراد دیگر از گفتگوهای انجامشده با این افراد در محلهایی چون پارک ساعی تهران، خیابان ولیعصر و حدود پارک مزبور و ... و یا در یکی از دانشکدههای دانشگاه تهران در پاییز 1376، استخراج شده است.
پینوشتها:
31ـ کوچتکف، و.د و لاپیک.م، (روانشناسان بزرگ شوروی)، روانشناسی و تربیت جنسی کودکان و نوجوانان، ص49.
32ـ همان، ص57.
33ـ کوچتکف، و.د. و لاپیک، م (روانشناسان بزرگ شوروی)، روانشناسی و تربیت جنسی کودکان و نوجوانان، صفحات 164،165،166،167،224،225،228،231.
34ـ همان، ص232.
35 ـ همان، صفحات 48، 162،179، 205، 206، 229، 230.
36ـ همان، 10 ـ 11، 38 ـ 33، 43 ـ 40، 48، 86، 186، 232، 233 (برخی مطالب نیز اضافه شده است.)
37ـ در باره پرورش حجب و حیا در کودکان و نوجوانان میتوان به مأخذ فوق (روانشناسی و تربیت جنسی کودکان و نوجوانان، کوچتکف، و.د. و لاپیک، م) صفحات 38 ـ 33 و 43 ـ 40 رجوع کرد. شایان ذکر است که از حجب و حیا در متن کتاب با واژه کمرویی یاد شده است. اما بنا به اظهار مترجم مقصود مؤلفان از کمرویی، نقطه مقابل پررویی و به معنی حجب و حیا (پاورقی ص33 کتاب) است.
38ـ همان، ص232.
39 ـ همان، ص233 ـ 232.
40ـ همان، ص114 ـ 208 ـ 211.
41ـ همان، ص212.
42ـ دانش، تاج زمان، مجرم کیست؟ جرمشناسی چیست؟ ص189.
43ـ دانش، تاجزمان، مجرم کیست؟ جرمشناسی چیست، ص193.
44 ـ کوچتکف. و.د، و لاپیک.م، روانشناسی و تربیت جنسی کودکان و نوجوانان، ص17.
45 ـ همان، ص6.
46ـ همان، ص7 ـ 6.
5 ـ دانش، تاجزمان، مجرم کیست؟ جرمشناسی چیست، ص236.
47 ـ رجوع شود به سخنان امام خمینی از جمله سخنان ایشان در صحیفه نور، ج19، ص280 (چاپ اول، بهار 1368) و ج20، ص172 (چاپ اول، 1369).
منبع: ماهنامه پیام زن
نظرات شما عزیزان: