اصلاً چرا عبادت کنیم؟
*نکتهی اول: قرآن کریم دلیلش را در آیات متعددی بیان کرده است. از جمله این آیه که میفرماید: «یا أَیُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّکُمُ» (بقره/۲۱) مردم خدا را بپرستید،چزا؟چون «الَّذی خَلَقَکُمْ» چون شما را آفریده است. مثل اینکه به دانشآموزی میگوییم: این آقا را احترام کن، چون معلم توست. این آقا را احترام کن چون پدرت است. میگوید: خدا را بپرستید چون شما را آفریده است. بالاخره از عدم به وجود آورده است. نعمت داده است. ندای فطرت به شما این را میگوید. نیاز شما این را میگوید. «أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللَّه» (فاطر/۱۵) در واقع عبادت یک اهرم است. اهرمی است که در همین دنیا انسان از آن برای رشد و تعالی کمک میگیرد. اینطور نیست که شما فکر کنید عبادت یک صندوقچهای در قیامت است، اینها را ما در آن صندوقچه جمع میکنیم، روز محشر به درد ما میخورد. نه! قرآن کریم میفرماید: «وَ اسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاه» (بقره/۴۵) در همین دنیا از نماز کمک بگیرید. از روزه کمک بگیرید.
*نکتهی دوم : یکوقت یک کسی خدمت امام صادق(علیه السلام) آمد. گفت:
* حقیقت عبودیت چیست؟ جوهرهاش و مواد اصلیاش، چه کسی عبد واقعی خداست؟ امام صادق فرمود: اگر کسی سه چیز را معتقد باشد، او بندهی واقعی است.
*اولین مورد را فرمودند: «أَنْ لَا یَرَى الْعَبْدُ لِنَفْسِهِ فِیمَا خَوَّلَهُ اللَّهُ مِلْکا» (بحارالانوار/ج۱/ص۲۲۴) اولین مورد این است که انسان خودش را مالک چیزی نداند. این خودش عبودیت است. لذا در قرآن هم هیچجا نداریم که از مال خودتان انفاق کنید. داریم از مال خدا انفاق کنید. «وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ» (بقره/۳) این اولین نمود است که انسان «مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ» بگوید. اگر این اعتقاد پیدا شد، آدم راحت انفاق میکند. اگر مال از دستش رفت، غصه نمیخورد. اگر مال به او روی آورد، بالا وپایین نمیپرد. صندوقدارهای بانک را دیدهاید، همینطور هستند. خودشان را مالک نمیدانند.
*دوم اینکه : امام صادق فرمودند: «اللَّهُ بِهِ وَ لَا یُدَبِّرُ الْعَبْدُ لِنَفْسِهِ تَدْبِیرا» انسان خودش را مدبّر و برنامهریز نهایی نبیند انسان بگوید: آنچه خدا بخواهد.. انسان برنامهریزی کند. خوب هم هست. اما نگوید: من این کار را میکنم. بگوید: انشاءالله اگر خدا بخواهد.
*سوم اینکه شاه بیتش هم است: «وَ جُمْلَهُ اشْتِغَالِهِ فِیمَا أَمَرَهُ تَعَالَى بِهِ وَ نَهَاهُ عَنْهُ» فرمود: عبودیت این است که آن کارهایی که انجام میدهیم، نهی خدا روی آن نباشد. امر خدا روی آن باشد یا لااقل به تعبیر بنده مباح باشد. این حرفهایی که امروز میزنم، نهی خدا رویش نباشد. اگر غیبت باشد، نهی خدا روی آن است. اگر دروغ باشد نهی میشود. تجسس اگر باشد، سوءظن اگر باشد، فحش اگر باشد، این حقیقت عبودیت میشود.
نظرات شما عزیزان: