امنيت و جنسيت
 

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 8189
بازدید دیروز : 344
بازدید هفته : 9048
بازدید ماه : 62326
بازدید کل : 10454081
تعداد مطالب : 16946
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1


حدیث موضوعیاک مهدویت امام زمان (عج)اک آیه قرآناک

 
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : جمعه 12 / 4 / 1399

نقد انديشه
در همه‌ي دوران‌هاي تاريخ بشر، تمامي جوامع به لحاظ حيات وسلامت و ساير جنبه‌هاي زندگي درمعرض تهديد و خطر بوده‌اند و از اين رو به تعبير برخي ازجامعه‌شناسان مي‌توان تمامي «جوامع را جوامع مخاطره‌آميز» قلمداد کرد. با اين حال، جامعه شناسان بسيار ديگري نظير «بک » و «گيدنز» اين اصطلاح را منحصرا براي توصيف روندهاي دوران معاصر و جهان مدرن به کار مي‌گيرند از اين منظر جوامع ماقبل مدرن، جوامع مدرن اوليه و جوامع معاصر يا جوامع مدرن متأخر قابل تقسيم و جداسازي مي‌باشند.

بک معتقد است که گفتمان مخاطره از جايي آغاز مي‌شود که اعتماد به امنيت پايان مي‌يابد. به نظر او، به اين ترتيب مفهوم مخاطره و اعتماد(1377)، نشان مي‌دهد که اعتماد نيز به مثابه‌ي چيزي مربوط به آينده است و نه گذشته و با مفهوم اعتماد به معناي ديني‌اش که با اشکال سنتي‌تر تعهد و اخلاق سروکار داشتند. تفاوت مي‌يابد(گيدنز، 1380:186). ازسوي ديگر، گيدنز «امنيت هستي‌شناختي» را به مثابه‌ي پديده‌اي عاطفي توصيف مي‌کند که در بردارنده‌ي اطميناني است که اغلب انسان‌ها در جريان استمرار هويت نفساني خود و در جريان پايداري محيط اجتماعي و مادي پيرامون کنش، فرا مي‌گيرند. اين امر، اعتماد را در قابليت اطمينان اشخاص و چيزها جاي داده وتعريف مي‌کند. بنابراين، اعتماد را در قابليت اطمينان اشخاص و چيزها جاي داده وتعريف مي‌کند. بنابراين، اعتماد ممکن است به عنوان شيوه‌اي روان‌شناختي براي مقابله با مخاطرات تلقي شود و در غير اين صورت کنش فلج مي‌شود يا به احساساتي نظير غرق‌شدگي، وحشت و اضطراب مي‌انجامد (لاپتون، 1380:310). حتي ازنظر کيدنز بقا در زندگي نياز به انديشه‌اي تعميمي از اعتماد دارد(پيرسون، 1380:188). از ديد وي، درفقدان اعتماد، واکنش همگاني کنار گذاشتن آداب و عادت‌هاي تقديرگرايانه وراه کردن همه چيز به حال خود و گذران عمر بر اساس « هرچه باداباد» است. اين تقدير گرايي هم در متن خطرهاي احتمالي مبدل به کردارهايي مي‌گردد که گيدنز آنها را «تسليم طلبي مصلحت‌جويانه» يا « بدبختي وقيحانه» مي‌نامد.
نقطه نظرات گيدنز را مي توان به ترتيب زير خلاصه کرد:
- کنش‌گران فعاليت‌ها و نيز زمينه‌هاي اجتماعي و مادي‌شان را پيوسته بازتاب مي‌کنند؛
- واحدهاي پايه‌اي ساختار اجتماعي، نقش و منزلت يک فرد نيست، بلکه موقعيت‌هايي با کردار تعريف شده است؛
- مخاطره و اعتماد در هم‌بافته‌اند واعتماد معمولا درخدمت تقليل يا تخفيف خطرهايي عمل مي‌کند که انواع خاصي از فعاليت بشري با آن‌ها روبه‌رو هستند؛
- مخاطره تنها به کنش فردي ارتباط ندارد، محيط‌هاي مخاطره‌اي وجود دارند که به گونه‌اي جمعي برتوده‌هايي از افراد تأثير مي‌گذارند؛
- اعتماد واحساس امنيت در بزرگسالي به اعتماد بنيادي وخلاقيتي بازمي‌گردد که در کودکي شکل مي‌گيرد؛
- نقطه‌ي مقابل اعتماد به عميق‌ترين معناي آن، حالتي ذهني است که خلاصه‌اش همان نگراني يا هراس وجودي است؛
- نتيجه‌ي تجربه‌هاي بي‌اعتمادي، تعريف اعتماد به ديگري به عنوان يک عامل اعتماد پذير وبا صلاحيت وسر ريز اضطراب وجودي است (گيدنز(118-119,40-1377:44
در چارچوب تحليل گيدنزي از اعتماد واحساس امنيت، از آنجا که گروهها، اقشار، طبقات ويا حتي افراد گوناگون فعاليت‌ها و زمينه‌ها يا اجتماعي و مادي خود را بازتاب مي‌کنند، سطح معيني از اعتماد يا بي‌اعتمادي را دارا خواهند بود. اين سطح نه به نقش و منزلت آنان، بلکه به خصوص وابسته به موقعيت افراد در عرصه‌ي اجتماعي است. متغير محوري ديگر در تعيين سطح اعتماد و احساس امنيت افراد، نوع پرورش وشرايط تربيت اجتماعي است. به اين ترتيب، از اين منظر افرادي که به لحاظ اجتماعي فرو دست محسوب مي‌شوند، از احساس اعتماد وامنيت کم‌تري برخوردار خواهند بود. در اين ميان شرايط جامعه پذيري خاص و موقعيت‌هاي از پيش تعريف شده‌ي فرودستي براي زنان، آنان را مستعد احساس بي‌اعتمادي ونا امني بيش‌تري مي‌سازد. داده‌اي بسياري در کشور ما اين تحليل را تأييد مي‌کند. نتايج حاصل از موج دوم پيمايش ملي ارزش‌ها و نگرش‌هاي ايرانيان، تفاوت‌هاي معنا داري را در ابعاد مختلف احساس امنيت ميان زنان و مردان نشان مي‌دهد از اين جهت زنان در مورد احتمال يافتن شغل مناسب در صورت امنيت سياسي(ترس از انتقاد آزادانه از دولت) احساس امنيت کم‌تري نسبت به مردان مي‌کنند ( وزارت ارشاد اسلامي ، (192-1382:195 يافته‌هاي طرح پژوهشي مشارکت اجتماعي زنان نيز که با حجم 1477 نفر در سطح شهر تهران در سال 1381 انجام شده است، نتايج مشابه و حتي صريح‌تري را نشان مي‌دهد. در اين پژوهش از پاسخ‌گويان پرسيده شده بود که «در عرصه‌هاي عمومي و روابط اجتماعي تا چه اندازه احساس امنيت و اطمينان خاطر نسبت به نگاه‌ها و برخوردهاي احتمالي آقايان احساس مي‌نمايند؟ » در پاسخ‌هاي داده شده در مورد 15 گويه‌ي مزبور، پايين ترين ميانگين‌ها را مربوط به «هنگامي رفت وآمد در کوچه‌هاي خلوت » وسپس مربوط به «هنگام رفت ‌و آمد در خيابان‌هاي شلوغ» و «نسبت به افرادي که به منظور انجام خدمات و تعميرات فني و ... به منزل مراجعه مي‌‌کنند» نشان مي‌دهد. درسوي مقابل، بالاترين ميانگين‌ها در مورد احساس امنيت در موارد مختلف مربوطه به «در وسايل نقليه‌ي عمومي(مانند اتوبوس، تاکسي و ...) و «در انجمن‌هاي علمي و فرهنگي» و «در انجمن‌هاي اسلامي » مي‌باشد. حتي در اين موارد ميانگين مربوط از سطح 3/51 ( در فاصله 0 تا 5) بالاتر نمي‌رود که در واقع به معناي سطح متوسطي ازاحساس امنيت است. با انجام پردازش‌هاي آماري و«تحليل عاملي» بر روي 15 گويه‌ي مربوطه، گويه‌هاي مورد بررسي به سه بعد احساس امنيت در محيط‌هاي عمومي، احساس امنيت در محافل جمعي مختلط و احساس امنيت در مجامع رسمي تفکيک مي‌شود که ميانگين آنها به ترتيب 3/62-3/38-3/33 و در حال در سطحي متوسط از احساس امنيت محسوب مي‌شود ( مرکز مطالعات و تحقيقات زنان،18-1381:23 ). يافته‌هاي ديگر اين پژوهش در مورد احساس اعتماد با داده هاي فوق هم‌خواني دارد. در ابعاد مختلف اعتماد به ديگران نزديک (اعضاي خانواده‌ي اصلي ودوستان و فاميل نزديک) با رقم 4/18 مي‌باشد. درسوي مقابل، اعتماد به ديگران دور(همکاران، مردم کوچه و بازار، کسبه‌ي محل، هم‌محله‌اي‌ها و...) 2/91 مي‌باشد که نشان‌گر سطحي نسبتا پايين در اعتماد مي‌باشد. پايين‌ترين سطح اعتماد در مطالعه‌ي مزبور، مربوط به اعتماد جنسيتي (اعتماد به زنان و مردان و جاهايي که زنان اداره‌ي آن را بر عهده دارند) مي‌باشد که برابر با 2/87 است. به طوري که ملاحظه مي‌شود سطح بالاي احساس ناامني در ميان زنان در محيط‌هاي عمومي، محافل جمعي و مجامع رسمي در ميان جامعه‌ي آماري مورد بررسي همراه است با سطح پايين اعتماد به ديگران دور و اعتماد جنسيتي. روشن است حضور در محيط‌هاي جمعي خارج از محيط خانواده، مستلزم سطوح بالاي اعتماد و نتيجه‌ي آن احساس امنيت است ( همان:15-18).
وجه بارز اعتماد در زنان مورد بررسي در اين مطالعه، اعتماد به ديگران نزديک و باور به گروهي از افراد است که فرد همواره با آنان در تماس و ارتباط مي‌باشد؛ حال آنکه به تعبير گيدنز اعتماد، مستلزم درجاتي از عدم شناخت و ارتباط‌هاي مستقيم است. اين نوع اعتماد و سطح بالاي آن، زنان را در دايره بسته‌اي قرار مي‌دهد که تنها شرايط نابرابر و فرودست آنان را در موقعيت‌هاي اجتماعي ومشارکت فعال آنان در جامعه است که مي‌تواند اين دايره‌ي بسته را واگشايي کند. نتايج ديگر اين مطالعه در مورد عوامل مؤثر در مشارکت اجتماعي زنان نيز نشان مي‌دهد مهم‌ترين متغير تأثير گذار، «احساس امنيت در مجامع رسمي» است. به عبارت ديگر، تغيير شرايط فرودستي زنان و ايجاد جايگاه برابر با مردان در جامعه و استفاده از ظرفيت‌هاي علمي وتوان ذهني و فيزيکي زنان مستلزم افزايش احساس امنيت آنان است.
در حاشيه
مسئله ناامني براي زنان داراي ابعاد متعددي است که بدون لحاظ آنها نمي‌توان به درک درستي از اين مسئله نايل شد. اينکه چه گروه يا گروههايي از مردان بيشترين نقش را در ايجاد نا امني براي زنان دارند؛ اينکه از ميان کنش‌هاي جمعي زنان، کداميک در ايجاد ناامني براي خود آنان، بيشتر مؤثر است، اينکه چه سهمي براي نظارت و کنترل اجتماعي بايد در نظر گرفت، اينکه اخلاق چه جايگاهي دراين بحث دارد، اينکه عوامل مؤثر در شهواني سازي فضاي جامعه چه تأثيري بر ناامني جنسي دارند و پرسش‌هاي ديگري از اين دست، در اين مقاله مورد توجه نيستند و نتيجه آن چيزي نيست جز ارائه يک تحليل کم مايه و کليشه‌اي با اين مضمون که « هر چه سطح مشارکت اجتماعي زنان بالاتر باشد، امنيت اجتماعي آنان نيز افزايش مي‌يابد» برحسب اين تحليل، جوامعي که به بالاترين سطوح مشارکت اجتماعي زنان رسيده‌اند، بايد بيشترين امنيت رابراي زنان فراهم آورده باشند، ولي مگر نه اين است که انواع مختلف جرايم و آزارها در همين جوامع به اصطلاح پيشرفته بر زنان اعمال مي‌شود. به علاوه، اگر امنيت مالي و اقتصادي زنان در اين جوامع در سطح نسبتا مطلوبي قرار دارد، در عوض، بالاترين ميزان طلاق و فروپاشي خانواده مربوط به همين جوامع است و اين خود يکي از اساسي‌ترين محورهاي ناامني و بي‌اعتمادي است که در اين مقاله هيچ توجهي به آن نشده است.
از نظر روانشناسي بايد اين نکته را يادآور شد که بايد بين انواع مختلف ناامني تمايز قايل شد. تبييني که در مسئله ناامني جنسي کارآمدي لازم رادارد، لزوما در مسئله ناامني اقتصادي کارآمد نيست و بالعکس . لذا اگر افزايش مشارکت اجتماعي زنان و ارتقاي موقعيت اجتماعي آنان، امنيت اقتصادي و ارزش و احترام زنان در مجامع رسمي را بالا مي‌برد، نبايد راه حلي براي مشکل ناامني جنسي تلقي شود.
حوراء :: بهمن و اسفند 1384، شماره 18 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





موضوعات مرتبط: خانواده
 
 
این وب سایت جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ، با لا بردن سطح آگاهیهای دینی اعتقادی تربیتی