حدیث غدیر از قطعی ترین روایات اسلا می و مصداق روشن حدیث متواتر است، تا آن جا كه محقق بزرگ، علا مه امینی، در كتاب الغدیر آن را از ۱۰۲ نفر از صحابه و یاران پیامبر(ص)، ۸۴ نفر از تابعین و ۳۶۰ نفر از دانشمندان و مؤلفان معروف اسلا می، با اسناد و مدارك زنده، نقل كرده است. همچنین ۲۶ نفر از دانشمندان بزرگ اسلا می را نام برده كه كتاب مستقلی درباره ی آن نوشته اند.(۱)
از نظر همه ی علمای شیعه دلا لت جمله ی «من كنت مولا ه فعلی مولا ه» بر امامت امیرالمؤمنین، علی(ع) قطعی و روشن است(۲)، ولی بیش تر علمای اهل سنت در این باره شك و تردید كرده اند. یكی از عوامل این شك و تردیدها این است كه كلمه ی «مولی»، در لغت، معانی متعددی دارد كه بعضی از آنها عبارت اند از:
«وارث، خویشاوند، پسر، برادر، عمو، پسرعمو، پسرخواهر، داماد، همسایه، شریك، تابع، هم پیمان، مهمان، سرور، غلا م، مالك، نعمت دهنده، نعمت داده شده، یار، یاور، دوست، متولی ا مور، ولی و سرپرست دینی».(۳)
بسیاری از نویسندگان اهل سنت «مولی»، را در این جا، به معنای «یار، یاور و دوست» گرفته اند(۴). با این حال قراین و دلا یل زیادی وجود دارند بر این كه «مولی»، در این جا، به معنای «ولی و سرپرست دینی»، است؛ یعنی كسی كه از طرف خداوند مقام ولا یت و سرپرستی، بر مردم، دارد. معلوم است كسی كه دارای ولا یت بر مردم باشد، امام و صاحب اختیار مردم است و خواسته اش برخواسته های آنان مقدم بوده و پیروی او، بر همه، واجب است. بعضی از آن قراین و دلا یل به قرار زیر هستند:
۱. مسأله ی دوستی علی(ع) آن قدر نگران كننده نبود كه در آیه ی تبلیغ(۵)، با آن لحن داغ و تهدیدآمیز، بیان شود و پیامبر(ص)، از افشای آن، احساس خطر كند، بلكه منظور آیه ی تبلیغ چیزی جز ابلا غ ولا یت و امامت امیرالمؤمنین علی(ع) نبوده است.(۶)
۲. مسأله ی دوستی علی(ع) با همه ی مؤمنان مطلب پنهان و پیچیده ای نبود كه نیاز به آن همه تأكید، بیان، متوقف ساختن آن قافله ی عظیم، در وسط بیابان خشك و سوزان، خطبه خواندن و گرفتن اعتراف های پی در پی از جمعیت داشته باشد، زیرا اخوت اسلا می و دوستی مسلمانان با یكدیگر از بدیهی ترین مسایل ا سلا می است كه از آغاز اسلا م وجود داشت و پیامبر(ص) بارها آن را تبلیغ كرد و بر آن تأكید نمود؛ چنان كه قرآن به صراحت می گوید:
«مؤمنان همه برادر یكدیگرند».(۷)
«مردان و زنان مؤمن یار و دوستدار یكدیگرند».(۹)
پس منظور پیامبر(ص)، از این كارها، بیان مسأله ی بسیار مهم و اساسی بوده و آن عبارت است از ا علا م ولا یت و امامت علی(ع) و انتصاب او به این مقام.(۹)
۳. جمله ی «ایها الناس من اولی الناس بالمؤمنین من انفسهم»(۱۰) در بعضی روایات و جمله ی «الست اولی بكم من انفسكم»(۱۱) در بیش تر روایات، كه پیش از جمله ی «من كنت مولا ه فعلی مولا ه» واقع شده اند، هیچ تناسبی با بیان یك دوستی ساده یا معانی دیگر ندارند، بلكه پیغمبر(ص) با این جمله ها می خواهد مردم به همان اولویت و اختیاری كه آن حضرت(ص) نسبت به آنان دارد، اقرار و اعتراف كنند. معنای اولویت پیغمبر(ص) این است كه خواسته ی او برخواسته ی مردم مقدم است و هرچه بگوید و انجام دهد برای مردم حجت است، چون در حقیقت بر مردم ولا یت و سرپرستی دارد.
بنابراین، همان گونه كه در جمله ی پیشین صحبت از اولویت و ولا یت پیامبر(ص) است، در جمله ی بعدهم باید سخن از ولا یت و اولویت به همان معنی باشد تا ارتباط معنوی و جمله ی پیشین و پسین محفوظ بماند. پیامبر(ص)، در جمله ی بعد، می خواهد بگوید: همان اولویت و اختیاری كه من نسبت به شما دارم و پیشوا و سرپرست شما هستم، برای علی(ع) نیز ثابت است.
به این ترتیب معنای این چند جمله این است، چنان كه در بیش تر روایات آمده كه پیامبر(ص) فرمود:
«آیا من نسبت به شما از خودتان سزاوارتر نیستم؟ "همه گفتند:" "هستی" . آن گاه فرمود: "همین سزاواری و ولا یتی كه من نسبت به شما دارم، علی(ع) نیز دارد و پس از من، او مولا ی همه ی مسلمانان وجانشین من خواهد بود».(۱۲)
در این حدیث هیچ یك از معانی دیگر «مولی» غیر از همان اولویت، ولا یت و امامت منظور نیست، چون معانی دیگر در این مقام بی تناسب می باشد».(۱۳)
۴. یكی از راه های تشخیص مراد متكلم، فهم عرف و اهل زبان از كلا م او است. در مورد حدیث غدیر، كسانی كه د رغدیر خم حاضر بودند و نیز شاعران، ادیبان و لغویان همه از كلمه ی «مولی»، در این جا، «امام و رهبر، سرپرست و صاحب اختیار» را فهمیده اند، زیرا مردم در پایان مراسم غدیر به علی(ع)، به عنوان امیرالمؤمنین، سلا م كردند؛ این مقام را به او تبریك گفتند و با او بیعت نمودند. این سلا م ها، تبریك ها و بیعت ها از سوی مردم، در این واقعه ی تاریخی، به خصوص تبریكی كه ابوبكر و عمر به او گفتند(۱۴) نشان می دهد كه چیزی جز مسأله ی نصب به خلا فت و امامت نبوده كه درخور این گونه سلا م، تبریك و تهنیت و بیعت باشد؛ دوستی ای كه برای مسلمانان، به طور عموم، ثابت است و اعلا م آن نیازی به تبریك ندارد.
شعرا هم در اشعارشان «مولی» را به «امام، رهبر وسرپرست» معنا كرده اند. از جمله ی آنان حسان بن ثابت است كه در روز غدیر حاضر بود و درپایان مراسم، با اجازه ی پیامبر(ص) ، حدیث غدیر را به نظم درآورد و اشعارش در حضور آن حضرت خواند، كه از جمله ی ابیاتش این دو بیت است:
فقال له قم یا علی فاننی
رضیتك من بعدی اماماً و هادیاً
فمن كنت مولا ه فهذا ولیه
فكونوا له اتباع صدق موالیا
«پیامبر(ص) به علی(ع) فرمود: "برخیز ای علی كه همانا من تورا به بعد از خودم امام و رهبر انتخاب كردم.
پس هر كس من رهبر و سرپرست اوییم، این علی(ع) ولی و رهبر اوست. پس شما همه از سر صدق وراستی از او پیروی كنید"».(۱۵)
صحابی بزرگ، قیس بن سعد بن عباده ی انصاری هم از این دسته می باشد كه گفته است:
و علی امامنا و امام
لسوانا اتی به التنزیل
یوم قال النبی: من كنت مولا ه
فهذا مولا ه خطب جلیل
«علی(ع) امام ما و امام غیر ماست. این را قرآن آورده است، در روزی كه پیامبر(ص) فرمود: "هر كه من مولا ی اوییم، این علی مولا ی اوست" واین خبر بسیار با عظمتی است».(۱۶)
اهل لعنت نیز «مولی» را، در این حدیث، به «ولی و سرپرست ورهبر دینی» معنا كرده اند. از هری و ابن منظور می گویند:
«الولی والمولی واحد فی كلا م العرب، المولی له مواضع فی كلا م العرب: منها المولی فی الدین و هو الولی و ذلك قوله تعالی: "ذلك بان الله مولی الذین امنوا وان الكافرین لا مولی لهم" ای لا ولی لهم و منه قوله(ص): "من كنت مولا ه فعلی مولا ه" ای من كنت ولیه»؛ «ولی و مولی در زبان عرب به یك معناست. مولی در كلا م عرب در موارد متعددی به كار می رود، از جمله ی آنها مولا ی در دین است كه به معنای ولی و سرپرست می باشد. این نوع مولی در این كلا م خداوند آمده است: "این (عاقبت نیك مؤمنان و عاقبت بد كافران) برای آن است كه خداوند مولی و سرپرست كسانی است كه ایمان آوردند، اما كافران مولا یی ندارند".(۱۷) یعنی برای كفار هیچ ولی و سرپرستی وجود ندارد. از این نوع مولا ست مولا یی كه در این فرمایش پیامبر(ص) آمده است: "هر كس من مولا ی اویم، پس علی(ع) مولا ی اوست". یعنی هر كس من ولی و سرپرست اویم، پس علی(ع) ولی و سرپرست اوست».(۱۸)
این تلقی عموم حاضران، شاعران، ادیبان، لغت دانان و سایر عالمان حجت قاطع است بر معنایی كه از واژه ی «مولی» در حدیث غدیر اراده شده است.
با توجه به این قراین و دلا یلی كه ذكر شدند، دلا لت حدیث غدیر بر ولا یت و امامت امیرالمؤمنین، علی(ع) برای صاحبان انصاف بسی روشن است.
پی نوشت ها
۱. علا مه امینی، عبدالحسین، الغدیر، مركز الغدیر، قم، ط اول، ۱۴۱۶ق، ج ۱، صص ۳۲۵۰۳۴۱؛ نك: كلینی، محمد، الا صول من الكافی، دارالتعارف، بیروت، ط چهارم، ۱۴۰۱ق، ج ۱؛ كتاب الحجه`، ص ۲۸۷، ح ۱، ص ۲۹۰، ح ۶، ص ۲۹۴، ح ۳
۲. طبرسی، فضل، مجمع البیان، داراحیاء التراث العربی، بیروت، ۱۳۳۹ش، ج ۳، ص ۲۲۳؛ ابوالفتوح رازی، حسین، روض الجنان، بنیاد پژوهش های اسلا می، مشهد، ۱۳۷۲ش، ج ۷، ص ۸۰؛ جرجانی، حسین، جلا ء الا ذهان[بی نا، بی جا] ۳۳۷ش، ج ۲، ص ۴۰۵؛ كاشانی، ملا فتح الله، منهج الصادقین، كتاب فروشی اسلا میه، تهران، ۱۳۴۴ش، ج ۳، ص ۲۸۴؛ نصیرالدین طوسی، محمد، علا مه حلی، حسن، كشف المراد، مؤسسه` الا علمی للمطبوعات، بیروت، ۱۳۹۹ق، ص ۳۹۵؛ علا مه حلی، حسن، نهج الحق و كشف الصدق، دارالكتاب اللبنانی، بیروت[بی تا]، ص ۱۷۳؛ مرعشی تستری، سیدنورالله، همان، ج ۲، ص ۴۹۵. علا مه امینی ، عبدالحسین، همان، ۶۰۹؛ فیاض لا هیجی، عبدالرزاق، گوهر مراد، وزارت ارشاد اسلا می، تهران، ط اول، ۱۳۷۲ش، صص ۵۲۷ - ۵۳۰. مكارم شیرازی، ناصر و جمعی از دانشمندان، تفسیر نمونه، دارالكتب الا سلا میه، تهران، ط پانزدهم، ۱۳۷۱ش، ج ۵، صص ۱۵-۱۷؛ مكارم شیرازی، ناصر و جمعی از دانشمندان، پیام قرآن، انتشارات نسل جوان، قم، ط دوم، ۱۳۷۴ش، ج ۹، ص ۱۹۱؛ خرازی، سیدمحسن، بدایه` المعارف الا لهیه`، مركز مدیریت، قم، ط اول، ۱۳۶۹ش، ج ۲، صص ۱۲۰-۱۲۸
۳. ازهری، محمد، معجم تهذیب اللغه`، درالمعرفه`، بیروت، ط اول، ۱۴۲۲ق، ج ۴، ماده ی «ولی»، ص ۳۹۵۶؛ فراهید، خلیل، كتاب العین، دارالهجره`، ط اول، ۱۴۰۵ق، ج ۸، ماده ی «ولی» ص ۳۶۵. جوهری، اسماعیل، الصحاح تاج اللغه`، دارالعلم للملا یین، بیروت، ط دوم، ۱۴۰۴ق، ج ۶، ماده ی «ولی» ص ۲۵۲۹؛ ابن فارس، احمد، معجم مقاییس اللغه`، مكتبه` الا علا م الا سلا می، تهران، ۱۴۰۴ ق، ج ۶، ماده ی «ولی» ص ۱۴۱؛ فیروزآبادی، محمد، لسان العرب، نشرا دب الحوزه، قم، ۱۳۶۳ش، ج ۱۵، ماده ی «ولی» صص ۴۰۷-۴۰۸
۴. فخر رازی، محمد، الا ربعین فی اصول الدین، مجلس دایره` المعارف العثمانیه`، حیدرآباد، ۱۳۵۳هƒ، ص ۴۶۳؛ مناوی، محمد، فیض القدیر، دارالفكر، بیروت، ط دوم، ۱۳۹۱ق، ج ۶، ص ۲۱۷؛ اصفهانی، فضل الله روز بهانی، بنا به نقل مظفر، محمدحسن، دلا ئل الصدق، مكتبه` النجاح، تهران، [بی تا] ج ۲، ص ۸۴. آلوسی، محمود، روح المعانی، داراحیاء التراث العربی، بیروت[بی تا]، ج ۶، صص ۱۹۵-۱۹۶. رشید رضا، محمد، تفسیرالمنار، دارالمعرفه`، بیروت، ط دوم [بی تا]، ج ۶، ص ۴۶۵
۵. سوره ی مائده، آیه ی ۶۷
۶. مكارم شیرازی، ناصر و جمعی از دانشمندان، پیام قرآن، ج ۹، ص ۱۹۲.
۷. سوره ی حجرات، آیه ی ۱۰ .
۸. سوره ی توبه، آیه ی ۷۱
۹. مكارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، همان، ص ۱۶ و پیام قرآن، همان.
۱۰. عیاشی، محمد، التفسیر، انتشارات علمیه ی اسلا میه، تهران، [بی تا]، ج ۱، ص ۳۳۲، ح ۱۵۲؛ كلینی محمد، همان، ص ۲۹۵، ح ۳؛ بحرانی، سیدهاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، اسماعیلیان، قم، ط دوم[بی تا] ، ج ۱، ص ۴۸۹، ح ۵؛ عروسی حویزی، عبدعلی، نورالثقلین، اسماعیلیان، ط دوم [بی تا]، ج ۱، ص ۶۵۳، ح ۲۹۲؛ علا مه امینی، عبدالحسین، همان، ج ۱، ص ۳۵؛ مكارم شیرازی، ناصر، تفسیرنمونه، ج ۵، ص ۱۱.
۱۱. ابن ماجده محمد، سنن ابن ماجه، دارالفكر، بیروت [بی تا]، ج ۱، باب ۱۱ ، ص ۴۳، ح ۱۱۶. احمدبن حنبل، مسند، دارالفكر، بیروت، ۱۳۹۸ق، ج ۱، ص ۱۱۹، ج ۴، ص ۲۸۱، ۳۶۸، ۳۷۲، ج ۵، ص ۳۴۷؛ حاكم نیشابوری، المستدرك علی الصحیحین، دارالمعرفه`، بیروت[بی تا]، ج ۳، ص ۱۱۰، ۵۳۳؛ ابن مردودیه، احمد، مناقب علی بن ابی طالب(ع)، دارالحدیث، قم، ط اول، ۱۴۲۲ق، ص ۲۴۰، ح ۳۴۹؛ ابن مغازلی، علی، مناقب علی بن ابی طالب(ع)، المكتبه` الا سلا میه`، تهران، ۱۴۰۲ق، ص ۱۹، ح ۲۴، ص ۲۵، ح ۳۶؛ ابوالفتوح رازی، حسین ، همان ، ص ۶۷. علا مه حلی، حسن، نهج البلا غه، همان، ص ۱۷۳؛ جرجانی، حسین، همان، ص ۴۰۵؛ كاشانی، ملا فتح الله، همان، ص ۲۸۴؛ ثعلبی، احمد، الكشف والبیان، داراحیاء التراث العربی، بیروت، ط اول، ۱۳۲۲، ج ۴، ص ۹۲؛ آلوسی، محمود، همان، ص ۱۹۴؛ فیاض لا هیجی، عبدالرزاق، همان، ص ۵۲۶
۱۲. همان مدارك، شماره ی یازده
۱۳. هیأت تحریره ی مؤسسه ی در راه حق، درس هایی از اصول دین، انتشارات در راه حق، ط پنجم، ۱۳۷۸ش، ص ۳۳۹؛ مكارم، شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، همان، ص شانزده و پیام قرآن، همان، ص ۱۹۲
۱۴. احمد بن حنبل، همان، ج ۴، ص ۲۸۱، ثعلبی، احمد، همان؛ ابوالفتح رازی، حسین، همان، ص ۶۸؛ جرجانی، حسین، همان، ص ۴۰۶؛ كاشانی، ملا فتح الله، همان، ص ۲۸۴، ۲۸۹؛ علا مه امینی، عبدالحسین، همان، ص ۳۵؛ فخر رازی ، محمد، التفسیر الكبیر، همان، ص ۵۳، آلوسی، محمود، همان، ص ۱۹۴. مناوی، محمد، همان، ص ۲۱۸، رشید رضا، محمد، همان، ص ۴۶۵؛ مكارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، همان، ص ۱۲ و پیام قرآن، همان، ص ۱۸۸
۱۵. ابن مردودیه، احمد، همان، ص ۱۲۱؛ ابوالفتح رازی، حسین، همان، ص ۶۸؛ جرجانی، حسین، همان، ص ۴۰۶؛ كاشانی، ملا فتح الله، همان، ص ۲۸۹؛ علا مه امینی، عبدالحسین، همان، ج ۲، ص ۶۵؛ مكارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، همان، ص ۱۲؛ پیام قرآن، همان، ص ۱۸۸.
۱۶. ابوالفتوح رازی، حسین، همان، ص ۶۹؛ علا مه امینی، عبدالحسین، همان، ج ۲، ص ۱۱۳؛ مظفر، محمدحسن، همان، ج ۲، ص ۹۷
۱۷. سوره ی محمد، آیه ی ۱۱
۱۸. ازهری، محمد، همان، ص ۳۹۵۶؛ ابن منظور، محمد، همان، ص ۴۰۸
نظرات شما عزیزان: