همين الآن، عمل کنيد!
 

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 2648
بازدید دیروز : 37451
بازدید هفته : 152480
بازدید ماه : 474761
بازدید کل : 10866516
تعداد مطالب : 16946
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1


حدیث موضوعیاک مهدویت امام زمان (عج)اک آیه قرآناک

 
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : دو شنبه 16 / 6 / 1399

همين الآن، عمل کنيد!

شادماني چيست؟

ما بر اين باوريم که شادماني، خواسته‌اي نيست که بخواهيم آن را به زمان بعد موکول کنيم و همواره منتظر باشيم تا آن را تجربه کنيم. فعّاليت‌هاي شادي‌آفرين بايد در سفر و حرکت هر روزه شما در مسير زندگي، گنجانده شوند. اين امر نيز تنها زماني اتّفاق مي‌افتد که شما به خوبي برنامه‌ريزي نماييد، تصميمات درستي بگيريد و هر روز با تعادل و هماهنگي زندگي کنيد. يادگيري از تجربه‌هاي ديگران، به شما کمک مي‌کند تا نقشه‌هاي خود را براي زندگي طرّاحي کنيد و آنها را به اجرا درآوريد. شما با يک برنامه‌ريزي صحيح، بهتر مي‌توانيد وقت و سرنوشت خود را تحت کنترل داشته باشيد. شما فلسفه‌اي بي‌نقص خواهيد ساخت و ارزش‌هاي ناب را به کار مي‌گيريد تا بتوانيد روزهاي خود را از ميان توفان‌ها و رنگين‌کمان‌هاي زندگي هدايت کنيد.
ايا دقيقاً به جايي که مي‌خواستيد، رسيده‌ايد؟
اين سؤال براي من از اهمّيت زيادي برخوردار است؛ زيرا بخش دوم زندگي خود را بر پايه کمک به ديگران بنا نهاده‌ام: آنها را درست به جايي ببر که مي‌خواهند». من آن قدر خوش‌شانس بوده‌ام که توانسته‌ام پس از انجام دادن کار پُرمشغله خود در دنياي تجارت، گامي به عقب بردارم و در کلاس بشريت، يک دانش‌آموز حقيقي باشم. بدين دليل، نام وب‌سايت من eHappyLife (زندگي شاد در دنياي مجازي)» است تا بتوانم از طريق آن، شرح دهم که از نظر من، آرزوي اصلي بشر ـ‌که همانا داشتن روزي شادتر از ديروز است‌ـ چيست.
من از طريق اين سايت، با ديگر اعضا و ملاقات‌کنندگان سايت از سراسر جهان، در تماس هستم. بعضي از آنها افرادي هستند که از دهه 1990م، نقطه نظرات شخصي مرا مي‌خوانند و با من روابط تجاري گسترده‌اي دارند. ديگران نيز افراد غريبه‌اي هستند که من هرگز آنها را نديده‌ام؛ امّا همه کساني که به سايت مراجعه مي‌کنند، به دنبال روش‌ها، سيستم‌ها و الهاماتي براي داشتن يک زندگي پُربارتر هستند.
من فهميده‌ام تنها تعداد کمي از افراد، حقيقتاً بر روي لحظات گران قدر زندگي خود، سرمايه‌گذاري نموده و ارزيابي کرده‌اند که در کجاي زندگي قرار دارند و پس از آن، دقيقاً برنامه‌ريزي کرده‌اند که به کجا مي‌خواهند بروند».
به دليل عدم وجود برنامه‌ريزي شخصي، بيشتر افراد، مقصد مشخّصي ندارند و تنها تصميم گرفته‌اند که سخت کار کنند و در قلمرو خود گردش نمايند. اين امر، خيلي ناراحت‌کننده است که افراد جوان، تازه در ميان‌سالي براي ايجاد يک برنامه شخصي، تلاش مي‌کنند؛ امّا بدتر از آن، اين است که اشخاص پنجاه ـ شصت ساله مي‌فهمند که زندگي و عمرشان به سرعت گذشته است و حال به جاي اين که پاياني الهام‌بخش داشته باشند، نااميد هستند.
اگر به اين گروه، تعلّق داريد، بهترين زمان براي ايجاد تغيير، همين الآن است. مهم نيست که چند سالتان است، فقط به چيزي که برايتان هيجان‌آور است، فکر کنيد و به دنبال آن برويد. نگران اين مسئله نباشيد که ايا واقع‌بين هستيد يا خير! تا زماني که به کسي ضرري نزده‌ايد و يا عليه ديگران يا دارايي آنها اعمال قدرت نکرده‌ايد، واقع‌بين هستيد.
بيشتر مواقع، افراد، خود را ارزان مي‌فروشند. آنان تصوّر مي‌کنند که بيش از اندازه جوان، پير يا بي‌تجربه هستند و يا اين که به اندازه کافي، خوب نيستند. به همين دليل، همواره تمايل دارند با کساني دوست شوند که با خوش‌حالي، اين رفتار آنها را تاييد مي‌کنند و سبب دل‌سردي آنان مي‌شوند.
ايا اين مسئله، مايوس‌کننده نيست که بعداً در زندگي بفهميد اگر تنها خود را باور داشتيد، مي‌توانستيد کاري بکنيد؟ و يا اين که خود را باور داشته‌ايد، امّا تصميم گرفته‌ايد که تسليم شويد؛ زيرا کس ديگري شما را دل‌سرد کرده است؟ ايا اين امر، خود، دل‌سردکننده‌تر نيست؟
اين، به شما بستگي دارد که تصميم بگيريد کاري را انجام دهيد و سپس آن را به پايان برسانيد. مقاومت، چه از طرف شما و چه از جانب ديگران، بخشي از چالش زندگي است؛ امّا در نهايت بايد سماجت کنيد؛ چرا که بايد تاريکي، به روشنايي و افسانه، به حقيقت بينجامد. کار شما اين است که پافشاري کنيد و به بادهاي مخالف، تن در ندهيد.
بادهاي مخالف، شامل هر نوع ترسي مي‌شود: ترس از شکست، ترديد، گفته‌هاي ديگران مبني بر اين که شما آن قدر احمق هستيد که حتّي نبايد به فکر رؤياهاي خود باشيد و دودلي‌هاي بيشتر؛ امّا شما نبايد تسليم شويد، به پيش رويد. اگر به زمين بخوريد، مورد حمايت قرار خواهيد گرفت.
همان طور که دوروتئا نوشته است، جسورانه عمل کنيد و خواهيد ديد که نيروهاي نامرئي، به کمک شما مي‌ايند. به عبارت ديگر، جسارت شما باعث مي‌شود که ديگران به شما کمک کنند. افراد درستکار، سر موقع حاضر خواهند شد و شما نيز در همان زمان در همان جا خواهيد بود. اين، شبيه يک معجزه است.
اين سناريو، بارها و بارها در تاريخ بشر اتّفاق افتاده است و متأسّفانه، سناريوي تسليم شدن، بيش از آن تکرار شده است. شما جزو کدام دسته خواهيد بود؟
در سايت eHappyLife» درس‌هاي الهام‌بخش و نمونه‌هاي فردي زيادي وجود دارد که براي رسيدن به آنها هزاران ساعتْ وقت لازم است. پيغام اصلي تمامي نمونه‌هاي موجود، طي اين سال‌ها هيچ گونه تغييري نکرده است. پيام، همواره اين بوده است که همين الآن عمل کنيد تا بتوانيد فردا و اينده احتمالي خود را بسازيد. دقيقاً مي‌خواهيد کجا باشيد؟
شما موفّقيت را چگونه تعريف مي‌کنيد؟
شما فرد موفّقي هستيد!». اين عبارت را به ده نفر بگوييد و ببينيد چه جوابي مي‌شنويد. احتمالاً بيشتر آنها با شما مخالف‌اند؛ امّا با اين وجود، اين حقيقت دارد که همه ما موفّق هستيم.
اگر اين مقاله را تا به آخر بخوانيد، آشکارا مشخّص مي‌شود که خواندن را مي‌دانيد: تبريک مي‌گويم! از جهاتي، شما در زندگي خود آدم موفّقي هستيد؛ زيرا چگونه خواندن را آموخته‌ايد. اگر مي‌دانيد چه طور رانندگي کنيد، در آموختن آن نيز فرد موفّقي بوده‌ايد. ايا مي‌توانيد بند کفش خود را گره بزنيد، دوچرخه‌سواري کنيد، لبه لباس خود را بدوزيد يا طناب‌بازي کنيد؟ اگر چنين است، پس به نظر مي‌رسد که شما از آنچه فکر مي‌کنيد، موفّق‌تر هستيد.
اگر يک شخص، فهرستي از چيزهايي را که شما از اوّلين روز توليد خود تا به حال، در انجام دادن آنها موفّق بوده‌ايد به شما نشان بدهد، کاملاً گيج مي‌شويد. پس چرا بيشتر مردم، وقتي به آنها مي‌گوييد: شما فرد موفّقي هستيد»، با آن مخالفت مي‌کنند؟
بسيار خوب! بيشتر افراد، به اشتباه، موفّقيت را وابسته به پول مي‌دانند. بدين گونه که شما هر چه قدر پول بيشتري داشته باشيد، موفّق‌تر هستيد و برعکس؛ امّا ايا اين درست است؟ پول بيشتر، برابر با موفّقيت است؟ پاسخ روشن است: خير!
شخصي که پول زيادي دارد، ثروتمند‌تر است؛ امّا لازمه آن، موفّق‌تر بودن او نيست. کسب ثروت، شايد تنها يکي از مواردي باشد که شما در آن موفّق بوده‌ايد. اگر شخصي از راه اخلاقي و قانوني، ثروتي به دست آورد، بدين معناست که توانسته است چيزي را به مشتريان عرضه کند که تقاضاي بالايي داشته است. در نتيجه، او ثروتمند شده است.
ايا اين امر، به معناي موفّقيت همه جانبه است؟ خير، چنين نيست؛ بلکه تنها يکي از جوانب موفّقيت است و چيز بسيار قابل تقديري است؛ امّا اغلب مردم، گرايش دارند که از اين پديده، به عنوان تنها تعريف براي موفّقيت استفاده کنند.
واقعيت، اين است که تنها درصد کمي از مردم، ثروتمند هستند. افراد زيادي هستند که هيچ گاه اميدي به ثروتمند شدن ندارند. ايا آنها موفّق نيستند؟ به هيچ وجه چنين نيست!
من به عنوان مشترک سي مجله، اين شانس را داشته‌ام که بخش گسترده‌اي از علوم، عقايد و‌ ايده‌هاي مختلف را هر ماه بخوانم و مرور کنم. از آن جا که مأموريت وب‌سايت ما افزايش موفّقيت و شادماني شماست، به نظر من، کار جالب توجّه اين است که بعضي از عقايد افراد بسيار موفّق و مفهوم موفّقيت از نظر آنان را ناديده بگيريم. آنچه مهم است، تلاش شما براي ارتقاي مفهوم شخصي‌تان در مورد گسترش ارزش‌هايتان است؛ چيزي که به شما کمک مي‌کند تا در زندگي روزمره، تصميمات مهمّي بگيريد.

معناي موفّقيت

• به گونه‌اي از زندگي و کار خود لذّت ببريد که نگران موفّقيت يا عدم موفّقيت خود نباشيد.
• از دنبال کردن اهداف خود احساس غرور کنيد. براي اين سفر و حرکت [در مسير زندگي و رسيدن به اهداف] جشن بگيريد و زندگي ديگران را ارزشمندتر سازيد.
• به اهدافي فراتر از حد انتظار خود برسيد.
• بين رضايت شخصي و حرفه‌اي خود تعادل برقرار سازيد. اين امر، به معناي پذيرش چالش‌ها، مسئوليت‌پذيري و نيل به هدف است.
• در زندگي خانوادگي و زندگي معنوي و کاري خود، به هماهنگي برسيد.
• روش زندگي‌تان به گونه‌اي باشد که احساس تکامل بکنيد.
• در مورد پشتکار و تمرکز نيز ضربه زدن جوجه براي بيرون آمدن از تخم را به ياد آوريد؛ چرا که موفّقيت اين است.
يکي از بهترين چيزهايي که مي‌توانيد براي اعتماد به نفس خود انجام دهيد، اين است که مفهوم ثروت را از موفّقيت جدا سازيد؛ چرا که ثروت، تنها يکي از زواياي موفّقيت است. اگر شما خواهان ثروت هستيد، پس نهايت سعي خود را بکنيد که در آن موفّق باشيد. اگر به دنبال ثروت نيستيد، بنا بر اين، مي‌توانيد در موارد ديگر، موفّق باشيد. تبريک مي‌گويم!
ترس از شکست
همه ما ترس‌هايي داريم. حتّي کساني در بين ما هستند که قوي‌ترين اراده‌ها را دارند و يا از نظر فيزيکي و روحي، بسيار قوي هستند و در عين حال، ترس از شکست را تجربه کرده‌اند. ترس از ناشناخته‌ها همان قدر طبيعي است که مسواک زدن در صبح. احتمالاً همه ما به ياد مي‌آوريم که صدها بار در طول زندگي ترسيده‌ايم؛ ولي ايا ترس از شکست بايد ما را از انجام دادن آنچه فکر مي‌کنيم درست است، بازدارد؟
زماني که معده‌تان از ترس ناشي از شکست منقبض مي‌شود، اين عبارت را به ياد داشته باشيد: در طول تاريخ بشر، موفّق‌ترين افراد کساني بوده‌اند که بيشترين شکست‌ها را در روي اين سياره تجربه کرده‌اند». اين، مؤثّرترين عبارت است. من پس از مطالعه بيوگرافي اشخاص موفّق در طول تاريخ، به اين جمله رسيده‌ام. به عنوان مثال، اگر توماس اديسون پيش از آن که لامپ را اختراع کند، ده هزار بار شکست نمي‌خورد، ايا امروز ما لامپ داشتيم؟ ايا مي‌توانيد حدس بزنيد پيش از آن که برادران رايت، هواپيما را اختراع کنند، چند بار هواپيماهايشان سقوط کرده و نابود شده است؟
تجربه ترس از شکست، اشکال ندارد؛ امّا اگر اين ترس، شما را از پيش رفتن و فعّاليت کردن در جهت اهدافتان بازدارد، صحيح نيست. اگر به تنبلي و بيهودگي، سر تعظيم فرو آوريد، هرگز پيشرفت نمي‌کنيد؛ زيرا شما از موفّق نشدن مي‌ترسيد.
به اين عبارت از مارک تواين فکر کنيد: جرئت داشتن، به معناي مخالفت با ترس و تسليم نشدن به آن است، نه به معناي عدم وجود ترس». تواين، بدين وسيله به اين نکته اشاره کرده است که حتّي دليرترين و پرجرئت‌ترين افراد در ميان ما، ترس را تجربه کرده‌اند. آنها تنها به گونه‌اي ديگر با آن برخورد کرده‌اند و به جاي اين که اجازه دهند که ترس، آنان را متوقّف سازد، جسورانه با ترس خود رو به رو شده‌اند.
تنها کافي است که خوب به اطراف خود نگاه کنيد و ببينيد از چه کارهايي مي‌ترسيد. شما از انجام دادن آن کارها اجتناب مي‌کنيد، در حالي که ديگران هر روز آن کارها را انجام مي‌دهند. براي يک دقيقه چنين فکر نکنيد که کسي بدون غلبه بر ترس از شکست توانسته است در کار و انجام دادن فعّاليت‌هاي خود موفّق باشد.
جاني کارسون، باربارا استريزاند و ديگر بازيگران، ورزشکاران و سياستمداران بزرگ نيز حتّي پس از سال‌ها تجربه، پيش از اجراي برنامه‌هايشان، معده‌شان منقبض مي‌شده است؛ امّا ترس آنها باعث نشد که از پيشرفت باز بمانند و در هر اجراي خود، موفّق و موفّق‌تر بودند. اگر شما يک فوتباليست هجده ساله و دانشجوي سال اوّل کالج بوديد که بايد براي اوّلين بار در برابر هشتاد هزار تماشاچي که در حال جيغ کشيدن هستند، بازي مي‌کرديد، چه احساسي داشتيد؟ در مورد نهايت ترس خود از شکست صحبت کنيد؛ امّا بدانيد که در آخر هر هفته بايد بر ترس‌هاي خود غلبه کنيد و بهترين‌ها را انجام دهيد و هر هفته، دلگرم‌تر شويد.
در اغلب موارد، ترس از شکست در ترس از ناشناخته» ريشه دارد؛ امّا اين، ماهيت زندگي ماست. هر فردي در مقايسه با کل دانش و آگاهي احتمالي موجود در جهان، تنها بخشي از آن را داراست. يک دام‌پزشک، چيزهاي زيادي در مورد حيوانات مي‌داند؛ امّا ممکن است در امور مالي، زياد اطّلاعات نداشته باشد. شايد يک مجري تلويزيون، در مورد سرگرم کردن افراد، چيزهاي بي‌شماري بداند؛ امّا احتمالاً در مورد ميکروبيولوژي زياد نمي‌داند.
به عبارت ديگر، شما مي‌توانيد يک ميليونر باشيد و يا در رشته‌هاي مختلف درجه دکتري داشته باشيد؛ امّا جهل و بي‌خبري، هنوز بخشي از طبيعت شماست. هر فردي با شرايطي رو به رو مي‌شود که نسبت به آن، نظري ندارد؛ زيرا در مورد آن، آگاهي ندارد. هر شخصي با اينده‌اي ناشناخته مواجه است. در چنين شرايطي مي‌توان پيش‌بيني کرد و احتمالات را در نظر گرفت؛ امّا در پايان، تعدادي متغير بي‌شمار وجود دارد که براي شخص، برآورد دقيق اينده را غيرممکن مي‌سازد.
از آن جا که هر فردي بايد در همين شرايط زندگي کند، تنها انتخاب موجود براي برخورد با چنين پديده‌اي، اين است: ايا ما با وجود ترس از شکست خوردن، به پيش مي‌رويم يا اجازه مي‌دهيم اين ترس، ما را متوقّف کند؟
شخصي که برخلاف ترس‌هاي موجود به پيش مي‌رود، اين شانس را به خود مي‌دهد که موفّق شود و شخصي که به خاطر ترس بازمي‌گردد، هرگز چنين شانسي را به خود نمي‌دهد.
بنا بر اين، بار ديگر که احساس کرديد از شکست خوردن مي‌ترسيد، به خاطر بياوريد که شرکت‌هاي زيادي در اين دنيا ترس‌هايي مشابه شما داشته‌اند. راه حل اين است که اجازه ندهيد ترس از شکست، شما را متوقّف کند. در عوض، به اين فکر کنيد که در صورت غلبه بر آن، چه احساس خوبي خواهيد داشت!
حديث زندگي :: خرداد و تير 1387، شماره 41 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





موضوعات مرتبط: خانواده
 
 
این وب سایت جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ، با لا بردن سطح آگاهیهای دینی اعتقادی تربیتی