امام هادی (ع) و مبارزه با جریان ها و گروه های انحرافی
در گفت و گو با حجت الاسلام عباس جعفری فراهانی
به مناسبت فرا رسیدن سال روز شهادت امام هادی (ع) با حجت الاسلام عباس جعفری فراهانی، کارشناس فرق و مذاهب اسلامی و دبیر شورای کتاب مجمع جهانی اهل بیت (ع) درباره اقدامات این امام همام (ع) برای هدایت جامعه علی رغم فشار و خفقان خلافت عباسی به گفت و گو پرداخته ایم که ضمن عرض تسلیت شهادت حضرت امام هادی (ع) به شیعیان جهان، از نظرتان می گذرد:
امام هادی (ع) و مبارزه با جریان ها و گروه های انحرافی در گفت و گو با حجت الاسلام عباس جعفری فراهانی
*امام هادی (ع) در چه شرایط سیاسی اجتماعی زندگی می کردند و این شرایط چه موانعی را برای هدایت گری جامعه اسلامی توسط ایشان ایجاد می کرد؟
امام هادی (ع) در نیمه ماه ذی الحجة سال 212 هجری، در نزدیکی مدینه به دنیا آمدند و در هشت سالگی بعد از شهادت پدر بزرگوارشان امام جواد (ع) به امامت رسیدند. ایشان پس از 33 سال امامت و رهبری شیعیان، در سن 41 سالگی، در سوم ماه رجب سال 254 هجری در شهر سامرا به دست معتز، خلیفه عباسی به شهادت رسیدند.
اما برای پاسخ به این سوال باید به ویژگی هایی خلافت عباسی در این دوران اشاره کرد؛ نخست زوال هبیت و عظمت خلافت، به دلیل تسلط بردگان و ترکان تا جایی که خلیفه بیشتر مقام تشریفاتی داشت ولی با این وضع هر گاه خطری متوجه دستگاه خلافت می شد همه وابستگان ، دستگاه در دفاع از آن و مقابله با مخالفان متحد می شدند.
خوش گذرانی و هوس رانی درباریان شامل شب نشینی ها، عیش و نوش ها و ریخت و پاش ها نیز در این دوران به اوج خود رسید بود و در یک کلمه، می توان گفت خلافت اسلامی! غرق در فساد و گناه بود.
علاوه بر این، در این دوران شاهد گسترش نهضت های علویان هستیم؛ تلاش و کوشش عباسیان در ایجاد نفرت مردم به علویان و سادات و سرکوب شدید مخالفان بی نتیجه بود، علویان با جدیت دعوت به «برگزیدگان آل محمد (ص)» را در نهان و آشکار تبلیغ می کردند و علی رغم کنترل مرکزیت سامرا و کنترل آمد و رفت و ارتباط با امام هادی (ع)، نهضت ها و شورش های اعتراض گونه به فساد و انحراف دستگاه خلافت در مناطق مختلف مشاهده می شد، به طوری که در فاصله سال 219 هجری، 270 هجری، آمار 18 قیام و شورش علوی و غیر علوی ضبط شده است. اگر چه با کمی جمعیت انقلابیون و کمتر امکانات و ساز و برگ جنگی و قساوت دستگاه خلافت عباسی تمامی این قیام ها با شکست مواجه می شد.
*در چنین شرایطی و هرج و مرج های سیاسی اجتماعی امام هادی (ع) چه شیوه ای را در پیش گرفتند؟ آیا تاسیس سازمان وکالت در پی همین شرایط صورت گرفت؟
شبکه ارتباطی و مخفی وکالت، با ابتکار امام جواد و امام هادی (علیهما السلام) جهت برقراری ارتباط منطقی و حساب شده با نمایندگان و کارگزاران خود در مناطق مختلف جامعه اسلامی که تحت سلطه حاکمیت عباسیان بودند و تمامی رفتار و اعمال شیعیان زیر نظر و کنترل مأموران حکومت بود، تأسیس شد. هدف اصلی این تشکیلات سازمان یافته، جمع آوری خمس، زکات، نذورات و هدایا از سوی شیعیان و علاقه مندان خاندان عصمت و طهارت (ع) بود که توسط وکلاء و نمایندگان جمع آوری و خدمت امام هادی (ع) ارسال می شد. از سوی دیگر این شبکه مأموریت داشت تمامی سؤالات و مشکلات فقهی و عقیدتی شیعیان و سایر مسلمانان را جمع آوری و پاسخ آن ها را از امام هادی (ع) دریافت و تحویل آنان ده.د
فقدان تماس مستقیم بین امام هادی (ع) و پیروانش، نقش سیاسی، مذهبی شبکه وکالت و وکلاء را بالا برده بود، به نحوی که کارگزاران امام (ع) مسئولیت بیشتری در گردش امور ایفا می کردند و تجربه های فراوانی را در سازمان دهی شیعیان و خنثی کردن توطئه های مخالفان جریان امامت به دست آوردند.
این شبکه، نواحی بغداد، مدائن، کوفه، بصره، اهواز، قم، همدان، یمن و حجاز را فرا گرفته بود. امام هادی (ع) با حساسیت تمام فعالیت این شبکه و وکلای خود را کنترل و مکاتبات لازم را با آنها انجام می دادند. برای نمونه حضرت هادی (ع) در سال 232 هجری، طی نامه ای به علی بن بلال، وکیل خود در بغداد نوشت: من «ابوعلی بن راشد به جای علیّ بن حسین بن عبد ربّه منصوب کردم. چون او دارای صلاحیت لازم و هیچ کس بر او تقدم ندارد ...».
*با توجه به رشد فرقه های انحرافی در فضای غبارآلود عصر زندگانی امام هادی (ع) ایشان با این جریان ها و فرقه ها به چه شیوه ای برخورد و مبارزه کردند؟
بله، در این عصر فرقه ها و گروه های منحرف فراوانی شروع به فعالیت فرهنگی کرده و مردم را فریب می دادند. یکی از آنها، غُلات بودند که با غلو کردن در باره مقامات اهل بیت (ع)، موجب اذیت و آزار امام هادی (ع) و شیعیان می شدند. رهبران گمراه غلات عبارت بودند از: علی بن حَسَکه قمی، قاسم یقطینی، حسن بن محمد بن بابای قمی، محمدبن نصیر فِهری و فارس بن حاتم که هدف واقعی آنها بیشتر بی اهمیتی به عبادات و حدود شرعی و ضوابط اسلامی و رفتار بر طبق میل و هوس های خود و چشم طمع داشتن به اموال مردم و توجیه نبودن نسبت به کرامات و مقامات و علوم اهل بیت (ع) بود.
امام دهم (ع) ضمن تبری جستن از آنها، روشن گری های لازم را به شیعیان می دادند. حضرت امام هادی (ع)، طی نامه ای در پاسخ سؤالات مردم، به شیعیان اعلام کردند عقاید و افکار ابن حَسَکه باطل و او فردی منحرف و کافر است.
علاوه بر این، فرقه معتزله که از عقل گرایان افراطی بودند با طرح موضوع مخلوق بودن قرآن اعلام کردند که اعتقاد به قدیم بودن غلط است و باید با آن مخالفت کرد! البته بحث مخلوق بودن قرآن در اواخر حکومت بنی امیه در جامعه اسلامی مطرح شد که در منابع تاریخ و فرق و مذاهب اسلامی موجود است. ولی در این زمان هم مجددا مطرح شد
امام هادی (ع) سکوت در برابر این افکار را جایز نشمردند و با اعلام این که درباره قرآن فقط معتقد به «کلام خدا بودن» باشید، خط بطلانی بر بحث های جنجالی و بی فایده معتزله و گروه های دیگر کشیدند.
*با توجه به فشار و خفقان سیاسی اجتماعی عصر امام هادی (ع) آیا ایشان به تربیت شاگرد و طرح مباحث عقیدتی نیز مبادرت داشتند؟ چگونه؟
بله، تربیت شاگرد در سیره امام دهم (ع) دیده می شود؛ مرحوم شیخ طوسی تعداد شاگردان امام هادی (ع) را 185 نفر می داند. مهم ترین آنها عبارت بودند از فضل بن شاذان نیشابوری، حسن بن سعید اهوازی، ایوب بن نوح دراج، ابوعلی (حسن بن راشد)، حسن بن علی (ناصر کبیر)، عبدالعظیم الحسنی (ع)، عثمان بن سعید اهوازی، احمد بن اسحاق بن عبدالله اشعری قمی، ابراهیم بن مهزیار، ریان بن صلت، یعقوب بن اسحاق و علی بن مهزیار اهوازی.
همچنین، از امام هادی (ع) علی رغم همه سختی ها و فشارهایی که از سوی حکومت بنی عباس متحمل می شد، سخنان و روایات ارزشمندی در موضوعات فقهی، تفسیری، اعتقادی و تربیتی بر جای مانده است که مورد استفاده عموم مسلمانان، شیعیان و پیروان اهل بیت (ع) در طول تاریخ اسلام و تشیع بوده و خواهد بود که برای نمونه می توان به «زیارت جامعه کبیره» که در کتاب «مفاتیح الجنان» آورده شده، اشاره کرد.
نظرات شما عزیزان: