منشور مدیریت, متن فرمان امام علی (ع) به مالک اشتر نخعی
 

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 8344
بازدید دیروز : 344
بازدید هفته : 9203
بازدید ماه : 62481
بازدید کل : 10454236
تعداد مطالب : 16946
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1


حدیث موضوعیاک مهدویت امام زمان (عج)اک آیه قرآناک

 
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : دو شنبه 22 / 3 / 1400

عهدنامه امام علی (ع) برای مالک اشتر نَخَعی [نامه53، نهج البلاغه]

منشور مدیریت, متن فرمان امام علی (ع) به مالک اشتر نخعی (فرماندار مصر) است که نگارنده به مقایسه مفاد آن با یافته‌های جدید علم مدیریت دست زده است .وی نخست به ویژگی‌های عام مدیرات (نظیر :پرهیزگاری, توانایی, شایستگی, حسن سابقه, امانت‌داری, سعه صدر) اشاره می‌کند, سپس برخی اصول مدیریتی چون :اصول توکل و اعتقاد به خدا و اصل سلسله مراتب را توضیح می‌دهد .مباحث اصلی کتاب عبارت است از طرح برخی دیدگاه‌های مدیریتی (همچون :نگرش سیستمی, روش معرفت‌پذیری اجتماعی, تئوری تقویت, مدیریت مشارکتی و (...با استناد به مفاد منشور علی (ع) .
خلاصه منشور مدیریت
مقدمه
به اعتراف اکثر نظریه پردازان در عرصه مدیریت , اآنچه که امروز تحت عنوان مدیریت نوین در مغرب زمین مطرح است منشاء وخاستگاه آن مشرق زمین بوده است . اگر اهالی مشرق زمین و بویژه مسلمانان به مواریث غنی اسلامی خود نگاهی کاوشگرانه بیندازند می توانند اندیبشه ها و کاربردهای مدیریت را به وضوح دریابند .
در این نوشتار قصدآن نداریم که منکر اصول مدیریت غربی شده و آنرا زیر سئوال ببریم , بلکه مصرانه بر این اصل پافشاری می کنیم که رشد و توسعه و بالندگی هر ملتی در گرو مطالعات تطبیقی و استفاده از تجارب و نقاط قوت سایر ملل می باشد در عین حال بر این باوریم که تا زمانی که داشته های خو را نشناسیم قادر نخواهیم بود از ویژگیهای مدیریتی سایرین بهره گیری نما ییم بر این اساس در این مجموعه تلاش بر آن است تا یکی از منابع غنی اسلامی که در دسترس ماست موشکافانه مورد مداقه قرار گرفته و نکات مدیریتی آن استخراج گردد امام علی علیه السلام هنگامی که مالک اشتر را به عنوان فرماندار مصر انتخاب نمودند خطاب به ایشان فرمانی را صادر فرمودند که این میتواند بعنوان منشور مدیریت نصب العین مدیران در کشور اسلامی مان قرار گیرد در این فرمان بیاناتی نهفته شده است که (فروتر از کلام پروردگار و فراتر از سخن آفریدگانست)و حاوی مطالب تاریخی,فلسفی , اخلاقی , اجتماعی , مدیریتی و ... است . اما , ما در این مجال تنها به نکات مدیریتی این فرمان می پردازیم و آن را از ابعاد مدیریتی مورد بررسی قرار می دهیم. هر چند که درک و تحلیل فرمایشات امیر مومنان علیه السلام نیازمند معرفتی عمیق در زمینه معارف اسلامی می باشد , و نگارنده بر بضاعت ناچیز خود در این زمینه وقوف کامل دارد , در عین حال , حداکثر توانایی و تلاش خود را به کار بسته است تا آن را اینگونه تقدیم علاقمندان نماید .
در پایان بر خود لازم می دانم که مساعدت دوستان ارجمندم بویژه آقایان : دکتر اسد الله کرد نائیج , دکتر داوود فیض  ومحمد باقر جعفری پور که با ارائه نظرات ارزشمند خود , مولف را یاری نموده اند ] تشکر نمایم . همچنین  از سرکار خانم صفائی و همکاران محترم ایشان که زحمت تایپ این مجموعه مددکار بوده اند ,کمال تشکر را دارم.
از آنجا که تحقیق و تدوین این کتاب با همکاری و همیاری همسرم به سرانجام رسیده و بسیاری از اوقاتی که صرف این مجموعه نموده ام , متعلق به او بوده است , به پاس زحمات همسر گرانقدرم , این مجموعه را به وی تقدیم می کنم و توفیق و سلامتی تمامی خدمتگزاران نظام مقدس اسلامی را از خداوند منان خواهانم .

سید محمد مقیمی

ویژگی های عام مدیران
امام علی (ع)در فرمان خود به مالک اشتر ویژگی ها و خصوصیات یک مدیر مسلمان را بیان می فرمایند که در این جا به اختصار به مهم ترین ویژگی فردی مدیر اشاره می شود.
1- متقی و پرهیزگار :
 یک مدیر در درجه اول بایستی متقی  و پرهیزگار و خداترس باشد .اعتقاد به خدا محور تمامی کارهاست. بدون این اصل هر تلاشی بیهوده خواهد بود و نادیده گرفتن آن منجر به گمراهی فرد می شود. بر همین اساس است که امام علی (ع) فرمان  خود را با نام خدا و ستایش او آغاز می کند و مالک را به پرهیزگاری در پیشگاه خداوند و برگزیدن طاعت او فرمان می دهد:
«امره بتقوی الله و ایثار طاعته»
اورا به پرهیزگاری در پیشگاه خدا و برگزیدن طاعت او فرمان می دهد.

2- شایستگی و توانایی :
 همانگونه که امام اعتقاد به خدا را محور امور قرار داده است ,از تخصص کارگزاران نیزغافل نبوده است. در این فرمان خطاب به مالک می فرمایند:
« واجعل لراس کل امر من امورک راسا منهم لا یقهره کبیرها و لا یتشتت علیه کثیرها »
«بر سر هر دایره یکی از آنگونه دبیران را بگذار که توان اداره آن را داشته باشد و گستردگی کار بر او فشار نیاورد و کار نافرجام نماند.»
تخصص و تعهد دو بالی هستند که هر دو برای موفیقت در امور ضروری هستند و نادیده گرفتن یکی منجر بهضایع شدن امور می شود , مدیر بایستی از نظر توانایی علمی قادر به اداره امور باشد و از سوی دیگر از نظر جسمی نیز بایستی توانا باشد تا حجم کار بر او فشار نیاورد.

3- مسلط بر هوای نفس:
«فاملک هواک و شح بنفسک عما لا یحل لک»
«بر هوسناکیها چیره باش و دریغ دار که نفس خویش به چیزی که حلال نیست بیالایی»
افراد بایستی بدانند که همواره در معرض آزمایش قرار دارند و انحراف آنها از مسیر اصلی ، هلاکت ابدی را پی خواهد داشت و هم از این روست که مولای متقیان (ع) مالک را در مراقبت از نفس موکداً سفارش می کند.
4- حسن سابقه:
 داشتن سابقه نیکویکی دیگر  از ویژگیهای مدیر است, برای بکارگماری و استخدام یک مدیر , ابتدا ضروری است که سوابق وی مورد بررسی و مداقه قرار گیرد . پست مدیریت از حساسیت بالایی برخوردار است و افرادی باید متصدی آن گردند که سوایق درخشانی داشته باشد.امام علی(ع) این ویژیگی مدیر را اینگونه تشریح می فرمایند:
«ولکن اختبرهم بماولوا للصالحین قبلک فاعمد لاحسنهم کان فی العامه اثرا»
«اما ایشان را با توجه به پیشینه و همکاریشان با والیان نیک کردار که پیش از تو بر سر کار بوده اند برگزین. پس در این کار به کسی روی آور که در توده مردم اثری نیکوتر داشته باشد.»
5- امانتدار :
 یک مدیر در حکومت اسلامی به شغل خویش بسان یک امانت الهی مینگرد و آن را میراث خود نمی داند .امام علی (ع) در این زمینه می فرمایند :
«فاعمد لاحسنهم کان فی العامه اثرا و اعرفهم بالامانه وجها فان ذلک دلیل علی نصیحتک لله و لمن ولیت امره»
«پس در این کار به کسی روی آور که در توده مردم اثری نیکو تر داشته و در امانت بیش از همه زبانزد مردمان باشد همانا که اگر چنین کنی دلیل فرمانبرداری از خداست و به آن کس که به امرخدای تو را به این کار گمارده خیر خواهی»
6- مهربان با زیردستان:
مدیر بایستی با زیر دستان خود به گونه ای رفتار کند که پدر با فرزندان خود می کند.امام می فرمایند:
«و اشعر قلبک الرحمه للرعیه و المحبه  لهم و للطف بهم»
«دل سراپرده محبت توده مردم کن بر آنان مهرورز و با آنان نرم باش»
7- میانه رو و معتدل :
 اسلام دین تعادل , توازن و منطق است و افراط و تفریط دو سر یک طیف هستند که هر دو مورد نکوهش قرار می گیرند .امام (ع) مدیران را در اجرای قوانین به اعتدال و میانه روی دعوت می کند.
«ولیکن احب الامور الیک اوسطها فی الحق و اعمها فی العدل و اجمعهالرضاالرعیه»
«اما باید میانه روی در حق را وگسترش عدالت را و عمل به انچه را که مایه دلخوشی توده مردم است بیش از هر چیزی دوست بداری »
8- سعه صدر :
منصب مدیریت بگونه ای است که متصدی آن بایستی دارای صبر و حوصله فراوان باشد . سازمانها در محیطی بحران زا و مسائله آفرین قرار دارند و هر لحظه ممکن است مورد تهدید قرار گیرند که در این شرایط وظیفه مدیر است که با دقت و حوصله ضمن شناسایی وضع موجود از فرصت های پیش آمده حداکثر استفاده را بعمل آورد.
«في نفسك ممن لا تضيق به الامور و لا تمحكه الخصوم»
«از همه برتر كسي را برگزين كه داراي وسعت صدر باشد و تنگ حوصله نباشد و مخاصمه طرفين دعوي او را به لجاجت نياندازد.»
9- وفاي به عهد :
خداوند عهد و پیمان را به رحمت خود, وسیله امنیت بندگان خویش و حریم و سایه امن قرار داده تا بندگان او در آن حریم از زیان در آرامش و ایمنی باشند و همه در رفاه و جوار الهی بیاسایند. پس به آنچه گفته می شود باید عمل شود و بر عهد و پیمانی که بسته می شود , پیمان شکنی روا نیست.
« فلا ادغال و لا مدالسه و لا خداع فيه و لا تعقد عقلا تجوز و فيه العلل و لا تعولن علي لحن قول بعد التاكيد و التوثقه»
«پس نبايد كه در عهد و پيمان روي به تباهي و نيرنگ داشته باشد . پيماني مبند كه مقصود را به روشني بيان نكند و رنگ و زيور نيرنگ داشته باشد . وقتي پيمان استوار موكد كردي به حيله و توجيه روي نياور»
امام (ع) در بخشی دیگری از نامه خود به مالک اشتر می فرمایند:
« و ان عقدت بينك و بين عدوك عقده اوالبسته منك ذمه فحط عهدك بالوفا و ارع ذمتك بالامانه »
«اگر با دشمن پيمان بستي و به پيمان او رازنهار دادي به آن وفا كن و پيمان نگهدار.»
حاصل پیمان شکنی وبال است و هیچیک از فرضیه های خداوند پاک همچون وفای  به عهد نیست که مردم همه با داشتن اندیشه های گوناگون و اختلاف عقیده, در بزرگداشتن آن بایستی یکدل باشند. به وعده ای که مدیر می دهد بایستی وفادار باشد (الوعده وفا) چرا که اگر مدیر به کارکنان و یا مشتریان سازمان وعده ای بدهد و به وعده خود وفا نکند , در افراد نسبت به خود ایجاد بدبيني نموده و نگرش افراد به شخصيت مدير نگرشي منفي و نفرت انگيز خواهد شد پس بنابراین مدیران قبل از اینکه وعده ای به دیگران بدهند, ابتداء بایستی این ارزیابی را به عمل آورند که آیا توانایی برآوردن آن را دارند یا خیر ؟
10- احتياط و دورانديشي :
مديران قبل از هر گونه اقدامی با ید تمامی جوانب امررابررسی نموده و از ظاهرنگری بپرهیزند، چراکه در جهان پیچیده امروزی عدم تجزیه و تحلیل دقیق مسائل ما ر ا در تصمیم گیری ها به بیرا هه خواهد کشاند. مدیران بایستی به سلاح دور اندیشی و بصیر ت مجهز باشند تا در این جهان پر تلاطم به سر منزل مقصد برسند . امام علی (ع) در این زمینه اینگونه هشدار می دهند:
«اما به هوش باش که از دشمن پس از آشتی بر حذر باشی,چه بسا که دشمن به فریب و مکر به تو نزدیک شود تا تو را غافلگیر کند.حالیا شیوه احتیاط و دوراندیشی از دست مگذار و به دشمن گمان نیکو مبر»
11- پرهیز از خودپسندی :
 بعضی از افراد دوست دارند که اطرافیان دائما آنان را مورد تمجید و ستایش قرار داده و کار خود را از روی افتخار بیش از واقع وانمود سازند امام (ع) خطاب به اینگونه افراد چنین می فرمایند:
«از خودپسندی و شگفتی در خویش بپرهیز و همچنین درباره صفتی از اوصاف خودکه خوشایند توست پرهیز کن . و بپرهیز از اینکه دلبسته آن باشی که ستایش تو از اندازه بگذرند که همانا بهترین فرصت شیطان  در این احوال
است تا نیکوکاری نیکوکاران را بر باد دهد.»
همچنین در بخشی دیگر امام می فرمایند که از منت نهادن بر توده مردم به احسانی که با آنها می کنی بپرهیز  که منت نهادن احسان را تباه می سازد.

  اصل توکل و اعتقاد به خدا
توکل در لغت به معنای جمع کردن عزم بر فعل با اطمینان قلبی به خدای تعالی و افکندن تن در عبودیت و تعلق قلب به ربوبیت است . توکل منزلی است از منازل دین و جایگاه و مقامی است از مقامات اهل یقین و از بالاترین درجات دوستان و مقربان الهی است  توکل به خودی خود امری پیچیده است به جهت علم , سپس مشکل است از جهت عمل . در یک تعریف کلی , توکل عبارتست از اینکه انسان زمام امرو خود را به دست غیر خود دهد و تسلیم او شود که هر چند او صلاح دید و کرد , همان را صلاح خود بداند و این خود از اخص آثار عبودیت است.
امام علی (ع)  نامه خود را با اظهار بندگی و عبودیت حق تعالی آغاز می کند و مالک را به پرهیزگاری در پیشگاه خداوند و برگزیدن طاعت او و پیروی از فرائض و سنتها که در قرآن به آن امر فرموده است , فرمان می دهد. امام علی (ع) دربخشی دیگر می فرمایند:
« واردد الی الله و رسوله ما یضلعک من الخطوب ویشتبه علیک من الامور»
« در هر کاری که گشودن آن تو را دشوار نماید و از آن فرومانی و یا ندانی چه کنی، از خدای و رسول گشودن آن را مدد خواه»
امام (ع) در ادامه می فرمایند : بازگردانیدن کار به خدای یعنی عمل کردن به محکمات کتاب او , یعنی به نص صریح قرآن مجید و بازگرداندن کار به رسول (ص) یعنی عمل به سنت وی که مورد انفاق باشدو به هر امری که به آن بزرگوار نسبت داده اند و مایه اختلاف شده است .
در اغلب اوقات تصمیم گیرنده در راه اخذ تصمیم به مدد و کمک و نقطه اتکایی نیاز دارد تا بدون بیم و هراس کار انتخاب را انجام دهد و توکل این نقطه اتکاء و قوت قلب را برای وی فراهم می آورد. خداوند در قرآن کریم می فرمایند: بر خدا توکل کن که خدا (برای تکیه کردن هر کس) اعتماد کافی است .
  اصل سلسله مراتب
ماکس وبر(Max weber) معتقد است که سلسه مراتب اختیار عبارتست از : ادارات و پستها بصورت سلسه مراتب سازماندهی شده اند, هر پست یا اداره پایین تر بوسیله پست یا اداره بالاتر سرپرستی و کنترل می شود.
هنری فایول ((Henri fayelنیز اختیار را اینگونه تعریف می کند : مدیران بایستی برای دستور دادن توانا باشند و اختیاراین حق را به آنها می دهد و علاوه بر آن اختیار بهمراه خود مسئولیت پذیری را می آورد هر جا که اختیار به کار گرفته شده است مسئولیت نیز پدید آمده است.
سلسله مراتب فرماندهی , خطوط پاسخگویی در سازمان را مشخص می سازد و مشخص می کند که جه کسی در مقابل چه کسی پاسخگوست.

سلسله مراتب در سازمانها به منظور نیل به دو هدف اساسیبوجود می آیند:

1- مشخص می کند که کدام پست ها مسدول کدامیک از حوزه های عملیاتی هستند .
2- اختیارات پست های مختلف در ارتباط با یکدیگر را مشخص می کند.
امام علی (ع) اصل سلسه مراتب را اینگونه تشریح می فرمایند:
« فانک فوقهم و الی الامر علیک فوقک و لله فوق من ولاک»
« تو زبر دست و سرپرست آنانی , و آن کس که تورا بر آنان فرمانروایی داد زبر دست توست و خدای جهان زبردست تر از اوست»
در دیدگاه امام علی (ع) حاکمیت مطلق از آن خداوند است و طبیعت درید قدرت لایزال او قرار دارد. و حاکم اسلامی از جانب او ماموریت دارد تا احکام ودستورات او را پیاده نماید. از آنجا که حاکم اسلامی, قارد نیست وظایف محوله را به تنهایی به اجرا در آورد , از اینرو افرادی را بعنوان کارگزار و نماینده انتخاب می نماید و بخشیاز وظایف را جهت اجراء به آنها تفویض می نماید.
امام (ع) در نامه خود به مالک متذکر می شوند که خدای جهان ترا به تدبیر مصالح مردم گماشت و بدین گونه در معرض آزمایش در آورد. امام (ع) در نامه خود می فرمایند. با تجاوز به حریم معاصی , با خدای در میاویز که تاب قهر او را نداری و از بخشایش و مهر او بی نیاز نیستی .
حاکمیت خداوند


نگاره سلسله مراتب

 


در این سلسله مراتب اجرای فرامین الهی لازم الاجراست و حاکم اسلامی, کارگزاران و توده مردم هریک به نوعی در مقابل حق تعالی پاسخگو بوده و در قبال کاری که انجام می دهند مسئولند.
امام (ع) در بخش دیگری از پیام خود به مالک می فرماید:
«اگر منزلت و جاه فرمانروایی , در دلت سرکشی و خودبینی پدیدآور د , آنگاه به عظمت قدرت خداوند بنگر که برتر از توست و به قدرت او در آنچه به آن توانا نیستی نظاره کن که این کار سزکشی تو را بشکند.»
  نگرش سیستمی (System Approach)
یک سیستم بسادگی می تواند بعنوان یک مجموعه ای از عناصر بهم مرتبط برای رسیدن به یک هدف مشترک تعریف شود. 
استیفن رابینز(Stephen Robbins): یک سیستم مجموعه ای از قسمتهای مرتبط و وابسته به هم می باشد که در حالتی مرتب شده که یک کل واحد را ایجاد می کند . ویژگی منحصر به فرد دیدگاه سیستمی, تعامل درونی اجزا با یکدیگر در درون سیستم است.
یک سیستم از خرده سیستم های مختلف تشکیل شده است و یک خرده سیستم قسمتی از یک سیستم بزرگتر است و هر سیستمی نیز قسمتی از یک سیستم بزرگتر (ابر سیستم) است. سازمان خود یک سیستم است که از خرده سیستم های مختلفی همچون بخشها, واحدها, وظایف, ادارات و... تشکیل شده است . بطور کلی می توان گفت : سیستم عبارت است از مجموعه ای از اجرا بهم پیوسته که این اجزا با یکدیگر تعامل دارند و برای رسیدن به یک هدف مشترک تلاش می کنند
.امام علی (ع) در نامه خود به مالک اشتر سیستم اجتماعی تحت حکومت مالک را این چنین ترسیم می فرمایند:
« بدان که توده مردم  به دسته ها تقفسیم شده اند و کار هیچ دسته جز به دسته دیگر راست نیاید و هیچ دسته از گروه دیگر بی نیاز نیست . گروهی از آنان سپاهیان خدایند و پاره ای دبیران رازدار, برخی دادرسان که باید عدالت را بر پای دارند و جمعی کارگزاران که باید به انصاف و مدارا به کار مردمان برسند برخی دیگر از اهل ذمه و از مردم مسلمان که جده و خراجگذارند و جماعتی سوداگران و پیشه وارنند و جمعی فروماندگانی از نیازمندان و درویشان و خدای نصیب هر یک را مقرر فرموده است.»
امام علی (ع) جامعه را بعنوان یک سیستم قلمداد نموده که متشکل از قسمتهای مختلف است. هر کدام از این دسته ها و قسمتها نیازمندیهایی دارند که برای تامین نیاز خود, بایستی با سایر دسته ها تعامل داشته باشند.
هریک از اجزاء دارای وظایفی هستند که کارکردهای هر کدام را به تفکیک بیان می کنیم.
اجزای سیستم اجتماعی در حکومت اسلامی عبارتند از:
1- سپاهیان
سپاهان به اذن خدای دژهای توده مردمند و زینت فرمانروایان و عزت دین و وسیله امنیت.
2- خراجگذاران(مالیات دهندگان):
خرجگذاران از اجزاء مختلفی تشکیل گردیده است, که عبارتنداز : اهل ذمه, مردم مسلمان , سوداگران و پیشه وران .امام (ع) کارکرد این خرده سیستم را این چنین بیان می فرمایند:
« کار سپاهیان ارست نباید مگر به خراجی که خدای از مال توده های مردم بیرون می کشد و سپاهیان در جهاد با دشمن توده ها به آن تکیه می زنند و همه نیازهای خود با آن بر آورند»
3- داوران و قضات
«سپس این دسته (خرجگذاران) نظام نمی گیرند جز به صن ف سوم که داوران هستند که در عقود و معاملات داوری و قضاوت می کنند.»
«و یجمعون من المنافع»
«کارگزارانکه سودها را فراهم می آورند.»

4- دبیران
«و دبیرانی که در کارهای کلی و جزیی مایه آسایش مردمانند.»
5- بازرگانان وپیشه وران
« وکار هیچ از آن دسته ها قوام نمی یابد مگر سوداگران و پیشه وران که به سودای سودگرد هم می آیند و بازار دادو ستد می آرایند و به دادوستد می پردازند و جزآنان هیچکس به این کار توانا نیست»
6- درویشان و فروماندگان
«سپس طبقه فرودست که ارباب نیاز و مسکنتند و شایسته یاری و مساعدت »
همانطور که ملاحظه می گردد امام علی (ع) وظایف و کارکردهای هر یک از این خرده سیستم های اجتماعی را بیان می فرمایند, و میزان ارتباط و تعامل هر یک را با هم متذکر می گردند.

  روش معرفت پذیری اجتماعی (Social Learning)
نظریه یادگیری اجتماعی , معرفت پذیری را ناشی از الگو قرار دادن رفتارهای دیگران می داند. معرفت پذیران با استفاده از مشاهدات برای جمع آوری اطلاعات , رفتار دیگران را تقلید می کنند.آلبرت باندورا,بر این باور است که :معرفت پذیر ابتدا به مشاهده دیگران می پردازد و تصویری ذهنی از رفتار و نتایج آنها بدست مس آورد , آنگاه نظاره گر رفتاری را آزمایش می کند, اگر نتایج مثبتی ببار آورد آن رفتار را تکرار ولی اگر نتایج منفی حاصل شود, تکرار نخواهد شد.
امام علی (ع) ردر بخش پایانی نامه خود به مالک اشتر , الگو گیری از پیامبر , امام و فرمانروایان دادگر را به مالک توصیه می کند:
« و تورا باید از دادگری فرمانروایان و از سنت های نیکو که پیش از فرمانروایی تو روی داده است و یا خبری که از پیامبر(ص)ما نقل کرده اند و یا فریضیه ای از کتاب خدای را که بر پاداشته اند , یادکنی و آنجه از آن امور دانی که ما بکار بسته ایم از آن پیروی کن.»
در سفارش امام علی (ع) الگوگیری از پیامبر اسلام (ص), فرائض قرآن , اطاعت و پیروی از آنچه که امام (ع) به کار بسته است و سنت های نیکویی که فرمانرویانبنا نهاده اند , توصیه گردیده است.
پژوهشگران برنامه ریزی ارتباطات با خود و دیگران بر این باورند که اگر کسی در این جهان فضیلتی را کسب کرده که مطلوب دیگری است , او نیز می تواند همان فضیلت را بدست آورد . در صورتی که مایل به پرداخت هزینه زمان و تلاش لازم باشد.
آنتونی رابینز (Anthony Robbins)در کتاب خود«قدرت نامتناهی» الگو سازی را گذرگاه فضیلت می داند.
کسانی که جهان را به پیش می برند و تکان می دهند , اغلب در الگو گیری حرفه ای هستند.
ارسطو جمله مشهوری دارد که: کسی که هرگز یاد نگرفته اطاعت و پیروی کند, نمی تواند یک فرمانده خوب باشد.
در حقیقت مهمترین شان پیامبر گرامی اسلام (ص) و اماان معصوم (ع) برای بشریت الگو بودن آنهاست.
امام علی (ع) در همین ارتباط , مالک اشتر را اینگونه فرمان می دهد:
و بکوش تا از آنچه در این منشور به تو سفارش کردم و اجرای آن را از تو خواستم و با این عهد حجت خود را بر تو استوار ساختم تبعیت کنی تا اگر هوسناکی بر دل تو دست یافت بهانه نداشته باشی »
در حقیقت امام (ع) منشور مدیریت خود را به تمامی مدیران سفارش می کند واز آنها می خواهد که آن را در مدیریت خود سرلوحه و الگو, قرار دهند. امام علی(ع) که بعنوان یک اسوه و الگو برای هر مسلمان است, درباره الگوگیری خود از پیامبر (ص) چنین می فرمایند:
من او را پیروی می کردم آن سان که بچه شتر , مادر خود ار پیروی می کند و هر روز از اخلاق خود پرچم و نشانه ای بر می افراشت و به من فرمان می داد که از او پیروی کنم.
  مدیریت زمان (Time Managament)
اساس مدیریت زمان استفاده موثر از زمان است . این نیازمند آن است که شما اهدافی که میخواهید به آن برسید را بشناسید و همچنین فعالیتهایی را که منجر به رسیدن به این اهداف می شود را تعیین نموده و فوریت هر فعالیت را نیز مشخص نمایید.فرایند مدیریت زمان یک فرایند پنج مرحله ای می باشد که مراحل آن به شرح ذیل می باشد :
1- لیست کردن اهداف
2- درجه بندی اهداف مطابق اهمیت انها
3- فهرست نمودن فعالیتهای ضروری برای رسیدن به هریک از اهداف
4- برای هر هدف , مشخص کنید که کدامیک از فعالیتهای مورد نیاز برای رسیدن بهآن هدف دارای اولویت بیشتر است.
5- برنامه ریزی فعالیتهای مطابق اولویت های تعیین شده
امام علی (ع) مدیریت زمان را برای هر فرد اینگونه ترسیم می فرمایند:
« کار هر روز را در همان روز به انجام برسان که هر روز را کاری است . بهترین وقت هر روز و بزرگترین بخش آن را مخصوص آن کن به خدای پردازی , هر چند که اگر در چنان  اوقات نیت پاک کنی و توده مردم از آن نیت پاک در آرامش و آسایش باشند , همه آن اوقات در راه خدای به کاررفته است»
از منظر امام (ع) هر گاه کاری در جهت رضای حق تعالی انجام شود نوعی عبادت است . هر چند که یک فرد باید وقتی را برای نیایش و فرایض دینی اختصاص دهد و به راز و نیاز با خداوند بپردازد . ولی هر گاه که فرد با نیت پاک قصد خدمت به مخلوقات خداوند را داشته باشد، قطعا برای او عبادت ،‌به حساب خواهد آمد و رضایت خلق را در پی خواهد داشت.
یکی از اصولی که در مدیریت مطرح است, اصل 90-10 است . بر طیق این اصل بیشتر مدیران 90 درصد نتایج خود را تنها در 10 درصد زمان اختصاصی خود بوجود  می آورند. کسانی که از زمانشان خوب استفاده می کنند, مطمئن هستند که در این 10 درصد حیاتی بالاترین اولویت ها را به کار گیرند.
هر فردی بخوبی می داند که در چه زمانی از شبانه روز ،‌دارای کارآیی بیشتری است. باید بر همین اساس اولویت های کاری خود را در این زمان کارا، عملی سازد. از دید امام علی (ع) اولویت در انجام فرائض دینی است.امام همچنین توصبیه می کند که کار هر روز در همان روز انجام شود و اولویت را به کارهای جاری می دهند. وارسی حال نیازمندان و دادخواهان از دیگر اولویت هایی است که امام (ع) بر آن تاکید دارد.
یک شیوه برای مدیریت زمان لیست برداری از کارها جاری می باشد.
در این لیست در سه طبقه مختلف کارها دسته بندی می گردد.
1- فعالیتهای حیاتی که حتما بایستی انجام شود.
2- فعالیتهای مهمی که باید انجام شود.
3- کارهای جزئی که جنبه فوریت ندارند و می توان آنها را به تعویق انداخت.
و با ید بر حسب اولویت ها , آنها را انجام دهیم.
  اصل تعهد به مشتری و ارباب رجوع
(PRINCIPLE OF COMMITMENT TO THE CUSTOMER)
اولین و احتمالا مهمترین تعهد مدیریت بر رئی مشتری (ارباب رجوع) تمرکز دارد. مدیران لایق همواره می کوشند تا خدمات مفیدی برای ارباب رجوع خود فراهم نمایند. مشتری و ارباب رجوع کسی است که این حق را دارد که از کار مدیران واحد صاحب منفعت گردد. برای بعضی دیگر از مدیران ،‌کارشان مستقیما بر روی مشتریان خارجی اثر دارد و برای بعضی دیگر از مدیران اساسا مشتری ممکن است درون سازمان باشد.
دو شیوه عمده که مدیر لایق می تواند تعهد خود را به مشتری نشان دهد عبارتند از : خدمت به مشتری و بر ای مشتری اهمیت قائل شدن.
مدیر لایق و ممتاز در خدمت به مشتری اقدامات چندی را به منصه ظهور می رساند:
1- مشتریان سازمان خود را مورد شناسایی قرار می دهد.
2- جلساتی را جهت شناسایی نیازهاو خواسته های مشتریان ترتیب می دهد.
3- افرادی که از تولیدات و خدمات سازمان استفاده می کنند را مورد تشویق و ترغیب قرارا داده و به نظرات آنان گوش فرا می دهد.
4- برای حل مسائل و مشکلات مشتریان به موقع اقدام می کند.
همچنین مدیربرجسته و ممتاز با انجام فعالیتهای ذیل برای مشتریان اهمیت قائل می شود.
1) اولویت بالایی برای استفاده کنندگان از خدمات و تولیدات شرکت اختصاص می دهد.
2) اهمیت افرادی که از خدمات و تولیدات سازمان بهره می برند را بروشنی تشریح می کند.
3) اجازه ارائه نظرات مخرب درباره مشتریان سازمان را به هیچ کس نمی دهد.
4) به رضایت بلند مدت مشتری اهمیت بیشتری نسبت به رضایت کوتاه مدت او قائل است .
امام علی (ع) در فرمان مبارک خود به مالک اشتر مکرراً رعایت حقوق مردم و احترام و خدمت به آنها را توصیه می فرمایند. در دیدگاه امام علی (ع) رهبران و مدیران جامعه, امیران مردم نیستند, بلکه خدمتگزارانی هستند که بایستی به مسائل و مشکلات آنها رسیدگی کنند.
امام (ع) در قسمتی می فرمایند
«ثم تفقد من امورهم ما یتفقد الولدان من ولدهما»
« آنگاه به کار آنان چنان به نوازش رسیدگی کن که پدر و مادر در کار فرزندان خود می کنند.»
در جایی دیگر امام (ع) ظلم به مردم را از بزرگترین گناهان شمرده و آن را معادل  ستم بر خدا می دانند و خداوند را دشمن اینگونه افراد قلمداد می کنند.
« و من ظلم عبادالله کان الله خصمه دون عباده»
« هرکس با بندگان خدا بیداد کند , خدا بجای بندگان خود با او دشمنی می کند.»
امام علی (ع) یکی دیگر از وظایف مدیران را این می داند که به هیچ کس نباید اجازه بدهد درباره مردم  به عیب جویی بپردازد و اهمیت آنها را نادیده بگیرد.
« ولیکن ابعد رعیتک منک و اشناهم عندک اطلبهم لمعائب الناس»
« از توده مردم , آن که بیش از همه در پی عیب جویی مردم است ,باید که بیش از همه از تو دور باشد و در دلت منفور»
  حفظ هنجار ها و فرهنگ سازمانی (OrganizationlCulture)
فرهنگ سازمانی عبارتست از مجموعه ای ارزش ها (Valuse) , عقاید و باورها(Beliefs)و سمبل ها (Symbols) که به هدایت رفتار افراد در سازمان کمک می کند.
مدیران سازمانها وظیفه دارند هنجارها, آداب و رسوم , ارزشها و سنت هایی که در سازمانبه اهداف سازمان یاری می رسانند را حفظ نموده و در جهت گسترش آن در سازمانهای خود تلاش نمایند.
امام علی (ع) در مورد شکستن هنجارها , سنن که توسط گذشتگان بنا نهاده شده و مطلوب جامعه هستند , هشدار می دهد:
« آداب و سنن شایسته را که سران این امت بر آن بوده اند و توده مردم بدان خو گرفته اند مشکن نباید سنتی بنیانگذاری که به پاره ای از سنت های زیبنده گذشتگان آسیب می رساند, که پاداش او راست که نیکو نهاده , و وبال توراست که آن سنت شکستی»
  قانونمداری و ضابطه گرایی بجای رابطه گرایی
یکی از اصول اولیه در بوروکراسی وبر, انتخاب  اعضاء در سازمان مبتنی بر شرایط احراز است و معیار انتخاب بر این اساس  نیست  که مدیر چه کسی را می شناسد و هر که را می شناسد به عضویت بپذیرد. بلکه الزمات یک شغل است که تعیین می کند چه کسی باید استخدام گردد و در چه پستی به کار گمارده شود. معیار ارتقاء در سیستم  بوروکراسی وبر عملکرد است.
امام (ع) در  ارتباط با پرهیز از رابطه گرایی به مالک اشتر می فرمایند.
« به هیچ یک از اطرافیان و خاصان و نزدیکان خود , زمینی را به رسم تیول وامگذار و نباید که کسی از تو پاره زمینی طمع کند تا به همسایگان در سهم آب با در عملی که بین او و همسایگان مشترک است, آنان را به بیگاری  گیرد و به آنان زیان رساند و بار خویش بردوش دیگران گذارد و سودگوارا از آنان باشد و سرزنش و گناه آن کار در این جهان و آن جهان گریبانگیر تو گردد.»
   اصل برابر انصاف (Principle Of Equity&airness)
بعد از اینکه نیازهای افراد تحریک می گردد،‌ فرآیند انگیزش و افراد عملی را انتخاب می کنند که برای ارضاء این نیاز ها قادر باشد،‌افراد برابری یا انصاف حاصل از نتایج بدست آمده خود را مورد ارزیابی قرار می دهند.
ارزیابی افراد از انصافی که درباره آنها رعایت گردیده , تحت عنوان تئوری انصاف (Equity theory)و برابری مطرح شده است.
تئوری برابری و انصاف بوسیله جی استیسی آدامز(J.Stacy Adams)  ایجاد گردیده است.
آدامز عقیده دارد که یک فرد, نسبت داده ها و ستاده های خود را با نسبت داده به ستاده افراد دیگر , مورد مقایسه قرار می دهد.
آدامز از فرمول زیر جهت بیان ایده خود استفاده می کند.
 دیگران out comes) )  ستاده های =       فرد  (Out comes) ستاده های            
   داده های (inputs) افراد قابل مقایسه   داده های (inputs) فرد
اگر فرد در این فرمول تعادلی را مشاهده نکند، ممکن است کارآیی او کاهش یافته و نارضایتی وی بدنبال داشته باشد.
امام علی (ع) در فرمان مبارک خود مکرراً به رعایت انصاف و عدالت سفارش می فرمایند ایشان در بخشی از پیام خود چنین می فرمایند:
« بر پای داشتن عدل و داد  در بلاد و مهر توده مردم بالاترین مایه روشنایی چشم فرمانگداران است.»
امام (ع) در قسمتی دیگر می فرمایند:
« نیز هنر هر کس را به کاری بزرگ آزمایش شده است  بشناس و بستای و کوشش و فداکاری  کسی را به دیگران نسبت مده»
امام (ع) در بخش دیگری از فرمان خود، کارگزاران را به میانه روی در حق و گسترش عدالت و عمل به آنچه که بیشتر مایه دلخوشی مردم است دعوت می نمایند و در ادامه می فرمایند:
  « در مورد حق خدای و حقوق مردم و شخص خویش و خاندانت و کسانی که به آنان مهر می ورزی انصاف  را رعایت کند، که اگر چنین نکنی ،‌بیداد کرده باشی »
همانگونه که می دانیم انصاف و عدالت خواهی از جمله بارزترین ویژگی های حضرت بود که زبانزد عام و خاص است.
  تفقد و دلجویی از کارکنان و مردم
مدیران وظیفه دارند هراز چند گاهی ملاقتهایی با کارکنان و افرادی که از خدمات سازمان آنها بهره مند می شوند ترتیب دهند و از حال و آنها جویا شده و از آنان تفقد و دلجویی بعمل آورند.
امام در این باره می فرمایند:
برخی از اوقات خویش را مخصوص وارسی به حال نیازمندان و. دادخواهان کن و بار عام ده و در آن مجلس برای خشنودی خدای را که تو را آفریده , فروتن باش و سپاهیان و پاسداران و محافظان خود را از آنان دور بدار تا بی نگرانی و گرفتگی زبان و بدون ترس با تو سخن گویند.

  اصل بازخور و خودگشودگی(Principle of Feed back& Disclosure)
بیشتر سوء تفاهماتی که بین مدیر و کارکنان پیش می آید , ناشی از عدم شناخت شخصیت مدیر و درک نشدن پیام های مدیر به عنوان یک فرستنده , می باشد. شخصیت مدیر  را رفتار ها و نگرش های وی که برای  دیگران شناخته شده است و همچنین حوزه ای که برای دیگران ناشناخته است, شامل می شود . بنابراین برحسب آنچه که برای خود مدیر یا دیگران شناخته شده و یا ناشناخته است , می توان شخصیت مدیر را به چهار ناحیه تقسیم نمود.
چهار چوب بیان شئه در ذیل بوسیله لوفت (Luft) و اینگهام (Ingham) ایجاد گردیده و پنجره جو-هاری نامیده شده است.

 بازخورد(Feed back)
 ناشناخته برای مدیر  
ناحیه کور
ناحیه عمودی
ناشناخته 
ناحیه خصوصی
تاثیر بازخور و خودگشودگی بر روی پنجره جو-هاری
ناحیه عمومی(public arena) :  بخشی از رفتار ها و نگرش های مدیر که برای خودش و همچنین دیگران شناخته شده است .
ناحیه کور(Blind arena) :   حوزه ای که برای خود مدیر ناشناخته ولی برای دیگران شناخته شده است .
ناحیه خصوصی(Private arena) :   ناحیه ای که برای خود مدیر شناخته شده ولی برای دیگران ناشناخته است.ووی مایل به افشای آن برای دیگران نیست.
ناحیه ناشناخته (Unknown orena) حوزه ناشناخته برای مدیر و دیگران که فروید آن را ضمیر ناخود آگاه نامیده است .
مکانیزم های شناخت مدیر و کارکنان
1- بازخورد (Feed back) : نخستین فرآیندی را که در شناخت شخصیت (نواحی کور و ناشناخته) اثر دارد بازخورد می گویند
2- خود گشودگی (افشا)(Disclosure) : آن حدی است که مدیران مایل به در میان گذاشتن اطلاعات مربوط به خود یا دیگر افراد سازمانی می باشند. افشاء شخصیت از سوی مدیر باعث گسترش ناحیه عمومی و محدود شدن ناحیه خصوصی می گردد.در این فرآیند بایستی به این نکته توجه داشت که نیاز نیست،‌مدیر تمام اطلاعات خصوصی را از  زندگی خود بیان دارد، بلکه اطلاعاتی که به شناخت شخصیت او کمک می کند بایستی بیان گردد.
امام علی (ع) در فرمان خود , اهمیت دو مکانیزم بازخورد و خودگشودگی را بخوبی بیان می دارند :
« اگر توده مردم به اشتباه ستمگرت پنداشتند و بر تو خرده گرفتند عذر خویش به صراحت باآنان در میان نه, با بیان آن بدگمانیشان را از خویش بگردان , که این کار تو را ریاضت نفس است و توده مردم را عرض پوزش و مدارا و به این کار , نیازی که تو داری که مردم به حقیقت پی برند , برآورده می گردد.»
همانطور که ملاحظه می گرددة امام (ع) به مدیران گوشزد می فرمایند که مردم و کارکنان با بازخوری که به مدیران می دهند،‌برداشتها و نظرات خود را درباره مدیر بیان می دارند،‌گاهی اوقات این برداشت ها ممکن است ناشی از یک سوء تفاهم و عدم شناخت دقیق شخصیت مدیر باشد. به عبارتی ممکن است ناحیه خصوصی شخصیت مدیر به حدی گسترده باشد که ناحیه عمومی را به میزان زیاد پوشانده باشد. و در مقابل این احتمال می رود که مدیران واقعا اثرات اعمال و رفتار خود را ندانند و به عبارتی از شخصیت خویش آگاهی کامل نداشته باشد و اینطور فکر کند که همیشه کار مثبت از خود ارائه می کند. در حالی که در اذهان عمومی یک تصویر منفی از کارگزار ایجاد شده باشد و مردم او را فردی ستمگر و منفی تلقی کنند. در این مواقع مدیر بایستی با استفاده از مکامیزم های ذکر شده ، مردم بازخور دریافت کند و در مقبل اهداف و مقاصد خود را از کارهایش بازگو نماید. این باعث خواهد شد که مردم به حقیقت شخصیت وی پی ببرند و باعث تسهیل ارتباطات گردد.
  تئوری تقویت (Reinforcement Theory)
تئوری تقویت براساس کار, ای ال توراندایک (E.L. Thorndike) تکامل یاقته است که گاهی اوقات به آن , تئوری تقویت و یا شرطی شدن موثر (ابزاری) نیز می گویند.
و آن بر این اصل استوار است که افراد برای انجام و یا اجتناب از رفتارهای خاصی بر انگیخته می شوند و این بر انگیختگی ناشی از پاداشها و تنبیه هایی است که درگذشته با این رفتارهای خاص مرتبط بوده است.
اشکال مختلف تقویت:
الف) تقویت مثبت(Positive Reinforecement): افزایش در پاسخ زمانی رخ می دهد که بکارگیری پاسخ منجر به دستاورد یک محرک خوشایند برای فرد گردد.
ب) خاموش سازی(Extinction): پاسخ از سوی فرد،بعد از توقف تقویت مثبت، بتدریج از بین می رود.
ج) تقویت منفی(Negative Reinforcenment): افزایش در یک پاسخ زمانی رخ می دهد که یک پاسخ منجر به حذف محرکهای ناخوشایند برای فرد گردد.
د) تنبیه(Punishment): احتمال تکرار و انجام یک رفتار کاهش می یابد، زیرا بدنبال آن چیزی که برای فرد ناخوشایند است اتفاق می افتد.
تقویت کمنفی و تنبیه دو مکانیزم تقویت می باشند که می توانند بر رفتار افراد تاثیر گذارند در تقویت منفی احتمال اینکه شخص یک رفتار خاص را انجام دهد، افزایش می یابد ، زیرا یک رفتار با برداشتن مواقع و حذف چیزهایی که برای شخص ناخوشایند استع‌دنبال می شود.
تئوری تقویت دارای این توانایی می باشد که هم برای ارتقاء و هم برای فرو نشاندن رفتارها و همچنین برای پیش بینی اثرات پاداش مثبت و پاداش منفی ،‌می تواند موثر باشد. تفاوت بین تقویت مثبت ، خاموش سازی ، تقویتمنفی و تنبیه در نگاره زیر به تصویر کشید شده است.

 اثرات روشهای تقویت مبتنی بر واکنش رفتاری

امام علی (ع) اصل تقویت گرایی کارکنان را متذکر می شوند:
« نباید در نظرات بدکار و نیکوکار برابر باشند, که این روش مردم نیکوکار را به نیکوکاری بی رغبت سازد و مردم بدکار را به بدکاری راغب گرداند, بلکه باید هریک را به آنچه بجای آورده اند پاداش دهی»
همانطور که امام (ع) می فرمایند بایستی کسانی که از خود رفتارهای شایسته بروز می دهند با استفاده از روش تقویت مثبت ، به ادامه کار راغب گردند که در غیر اینصورت ، رفتارهای خوب در آینده از سوی آنان رفته رفته به ورطه فراموشی سپرده خواهد شد و اصطلاحا آنچه که در تئوری تقویت آمده، خاموش سازی در رفتار فرد بوجود خواهد آمد. امام (ع) بحث تقویت منفی را نیز در جمله فوق بیان فرموده اند؛ بدینصورت که عدم پاداش به افراد نیکوکار را مانعی در جهت تقویت رفتار مناسب افراد می دانند و متذکر می گردند که بی رغبتی به تکرار رفتار شایسته به سبب عدم پاداش به آنهاست و مدیر وظیفه دارد که این مانع را برطرف نماید. همچنین عدم تنبیه بدکاران نیز یک مانع تقویتی برای کارکنان شایسته است که این موانع بایستی از سرراه برداشته شود. یکی دیگر از روشهای تقویت ، تنبیه و مجازات کسانی است که رفتار ناشایست از خود بروز می دهند و این وظیفه مدیر است که با مجازات اینگونه افراد، از تکرار اینگونه رفتارها ممانعت بعمل آورد.

  مدیریت مشارکتی(ParticipativeManagemat)
اصل اساسی در این شیوه مدیریت ژاپنی این است که مدیران و کارگران بایستی با یکدیگر همانند دو شریک و یار کارکنند و مدیران وکارکنان خودشان را بعنوان یک گروه تلقی نمایند که این باعث خواهد شد که همه اعضاء برای انجام کار برانگیخته شوند و در جهت رسیدن به منافع سازمانی متعهد شوند.
فرآیند مدیریت بر مبنای هدف (Management by Objective) یکی از انواع مدیریت مشارکتی است که اوایل دهه 1950 بوسیله پیتر دراکر(Peter Drucker) ابداع گردیده است و بوسیله تلاشهای جورج اودیورنه(GerogeOdiorne) و جان هامبل(John Humble) در جهان عمومیت یافت.
مدیریت بر مینای هدف فرآیندی است که بوسیله آن سرپرست و زیردست در یک سازمان به اتفاق هم, اهداف مشترک  را مورد شناسایی قرار داده و حوزه های مسئولیت پذیری هر فرد را بر اساس انتطاراتی که از آنها می رود تعیین نموده و از این معیارها بعنوان خطوط راهنما جهت انجام فعالیت های واحد و ارزیابی کمک های هر کدام از اعضاء , عمل می کند.
تصمیم گیری , اثرات جهت دهنده ای خواهد داشت بدین ترتیب مشورت نوعی تصمیم گیری مشارکتی را بوجود می آورد , حتی اگر در ظاهر , مقام تصمیم گیرنده ملزم به عمل کردن به پشنهاد و نظر مشاوران نباشد.
امام علی (ع) نیز مالک را در کارها به مشورت توصیه می کند و برای مشاور ویژگی هایی را بیان می دارد که در اینجا مهمترین این ویژگی ها بیان می گردد:
1- مشورت با دانایان و خردمندان
2- بخیل نباشد
3- بزدل و ترسو نباشد
4- عیب جوی مردم نباشد
5- بیش از همه در روی تو سخن تلخ حق را بزبان آورد
6- از صالحین ؛ ارباب مروت و صاحب مکرمت باشد
یکی از جمله معایبی که صاحبنظران بر نظریه مدیریت بر مبنای هدف (MBO) وراد می دنند ؛ عبارتست از اینکه MBO درباره مشخصات و ویژگی های افراد همچون توانایی ذاتی و انگیزه افراد که در فرآیند MBOمشارکت می کنند , همچگونه اطلاعاتی ارائه نمی کند.
امام علی (ع) در حالی که مشورت مدیران را با افراد ضروری می داند, ولی در عین حال ویژگیها و مشخصات افراد طرف مشورت را بر می شمارد که نمونه هایی از این مشخصات درسطور گذشته بیان گردید.
  نگرش و طرز تلقی مدیران از کارکنان
پدیده کامیابی فراخود (Self Fulfiling Prophecy) یکی از کاربردهای شگفت , فرآیند ادراکی در رفتار سازمانی است.
چگونگی انتقال آشکار انتظارات ذهنی یک فرد را درباره چگونگی رفتار با دیگران , به شیوه های گوناگون به آنان نشان می دهد تا به راستی مطابق انتظار وی رفتار کنند.آدمی در نگرش نسبت به کسانی که آنان را دوست می دارد با دقت هرچه بیشتر در جستجوی راههایی است که به کمک آنها بتواند آنان را همچون خود ببیند و تفاوتها را نادیده انگارد. هنگامی که آدمی پذیرای خود بوده و تصویر مثبتی نیز از خود داشته باشد، ویژگیهای مطلوبی را در دیگران می بیند. اگر آدمی خود را آنگونه که هست بپذیرد با دید منفی و انتقد آمیز به دیگران نمی نگرد و اگر جز این باشد، و آدمی شیشه کبود بر چشم بگذارد، منفی گرا و بدبین شده و پیوسته در صدد عیب جویی از دیگران خواهد بود
امام (ع) مدیران رابه مثبت گرایی و پرهیز از نگرش منفی دعوت می نمایند:
« و هیچ چیز , حسن ظن  فرمانگذار را به توده مردم چنان بر نمی انگیزد که احسان او به آنان و سبکبار ساختن آنان و وادار نکردنشان به چیزی که به آن توانا نیستند. در آنچه گفتم بکوش تا به مردم حسن ظن یابی»
نگرش مثبت از کارکنان منجر به پرورش افراد گردیده و افراد را بر می انگیزاند تا مطابق انتظارات و طرز تلقی مدیران خود عمل نمایند و اگر خطایی نیز از آنان سریزند, در آینده در پی جبران آن بر خواهند آمد.
همان طور که ملاحظه می گردد امام (ع) به مدیران سفارش می فرمایند، که به کارکنان خود«حسن ظن» و یا به عبارتی دیگر مثبت نگری داشته باشند. این نگرش مثبت وقتی عملی خواهد شد که مدیر به کارکنان احسان نموده، آنها را سبکبار ساخته و کارکنان را به چیزی که به آن توانایی ندارند وادار نسازد.
امام(ع) در بخشی از فرمان خود چنین می فرمایند:
«در عیب ها که بر تو پوشیده است کنجکاوی مکن، که پاکیزه گرداندن امر آشکار برتوست و داوری کار پنهان با خداست.»
در دیدگاه امام علی(ع) مدیر بایستی بنا را بر این بگذارد که کارکنان افراد شایسته ای هستند و هیچگونه نگرش منفی به آنها نداشتهباشد. مدیر نبایستی در پی عیب جویی کارکمنان خود باشد، بلکه در مواردی نیز خطاهای افراد زیر دست خود چشم پوشی نموده و خود را به تجاهل بزند. اینگونه نگرش مثبت از کارکنان منجر به پرورش افراد گردیده و افراد را بر می انگیزاند تا مطابق انتظارات و طرز تلقی مدیران خود عمل نمایند و اگر خطایی نیز از آنان سر بزند، در آینده در پی جبران آن بر خواهندآ مد.
  اصل تفویض اختیار (Authority Delegation Principle)
فرآیند سه مرحله ای بین مدیر و کارکنان
- گام نخست: محول نمودن مسئولیت مدیر به زیردست یک شغل یا وظیفه را محول می نماید تا به انجام رساند و زیر دست نیز تکلیف را می پذیرد.
- گام دوم : تفویض اختیار مدیر بایستی قدرت مورد نیاز برای انجام وظیفه را به زیردست اعطاء نماید.
- گام نهایی: ایجاد و خلق پاسخگویی(accountability) است , که این زیردست را برای انجام دادن شغل محوله متعهد می سازد.
امام علی (ع) در بخشی از پیام خود به مالک اشتر می فرمایند:
« دیگر سخن این که , در حال دبیرانت نظر کن و بهترینشان را به کارهای خویش بگمار و نامه هایی که تدبیرها و رازهایت در آن نگاشته می گردد, تنها به آنکس واگذار که در اخلاق شایسته تر از دیگران باشد و از کسانی که بزرگداشت تو , وی را سرکش نسازد تا به آن نسبت در برابر چشم بزرگان بر تو دلیری کند و هیبت تو از میان ببرد و غفلت او باعث آن گردد که نامه های کارگزارانت را به نظرت نرساند و یا از طرف تو پاسخهای ناصواب دهدو..»
فرآیند تفویض اختیار در سازمانهای ما بخوبی به اجرا در نمی آید. در بعضی موارد مدیران بخاطر حفظ موقعیت خود و ارائه تصویری قدرتمند از خود، از این امر سر پیچی  می کنند و در بعضی موارد نیز کارکنان از قبول اختیار  طفره می روند ،‌شاید یکی از علل عمده عدم تفویض اختیار در سازمانها ،‌نداستن ویژگی های تفویض شونده از سوی مدیران ، عدم موازنه بین اختیار واگذار شده و مسئولیت به کارکنان باشد.
امام علی (ع) در نامه خود به مالک اشتر , ویژگی های فردی را که بایستی به آن اختیار تفویض شود را بر می شمرند . این ویژگی ها عبارتند از :
1- شایستگی داشته باشد.
2- بالغ باشد.
3- شخصیت خود ار بشناسد و باور داشته باشد.
4- سهل انگار نباشد.
5- در گشایش کارها ناتوان نباشد.
6- ظاهر فریب نباشد و دارای باطنی پاک باش.
7- راز نگهدار باشد .
8- امانت دار باشد.
9- با تجربه باشد.

   اصل مطلق بودن مسئولیت
تفویض اختیار رافع مسئولیت نیست . هر چند مدیران بعضی از اختیارات خود ار به زیردستان خود تفویض می کنند ولی در نهایت مسئولیت اصلی کارها به عهده خود آنهاست و آنها هستند که بایستی در مقابل ما فوق خود پاسخگو باشند .
امام علی (ع) می فرمایند:
« اگر دبیران ترا عیبی باشد و تو از آن غافل مانی, به آن بازخواست خواهی شد.»
  مدیریت جبران خدمات (Compensation)
هدف از مدیریت جبران خدمت طراحی ساختار پرداخت با کمترین هزینه است که در عین حال جذاب و انگیزشی بوده و منجر به ابقاء کارکنان شایسته در سازمان شود.
امام علی (ع) نیز دئر بخشی از نیاز های مادی کارکنان توجه خاص دارند و معتقدند که یک کارمند از نطر مالی بایستی کاملاَ تامین گردد و آنگاه از او انتظار حداکثر کارآیی , معتدل و معقول خواهد بود.
امام در این باره می فرمایند :
« وقتی آنان را چنین برگزیدی (شایسته ترین ها) , باید که روزیشان فراخ گردانی که این کار , آنان را به اصلاح خویشتن بسی نیرومند گرداند و از خوردن اموالی که در اختیار دارند بسی بی نیاز سازد و هرگاه از فرمان تو سرپیچی کنند یا در امانت خیانت ورزند , با آنان اتمام حجت شده باشد.»
یکی از مشکلاتی که امروزه دامنگیر نظام اداری کشورهای جهان سوم است، فساد اداری می باشد. تحقیقات نشن می دهد که مهمترین علت این مساله، پایین بودن میزان حقوق و دستمزد کارکنان است، که آنها را وادار می کمند برای تامین زندگی خود دست به ارتشاء و سوءاستفاده های مالی از سازمانها بزنند. در کنار این مساله عوارضی دیگر همچون انگیزه پایین ، عدم کارایی ، ترک خدمت و... برآن مترتب است. 
امام علی (ع) لزوم برخورد قاطع با خیانتکاران را گوشزد می نمایند ولی قبلاَ متذکر می شوند که هنگامی این امر امکان پذیر خواهد بود که زمینه های این مفسده ها , که یکی از آنها حقوق و دستمزد مکفی اوست , از سازمان ها رخت برسته باشد.

  کنترل و نظارت (Control)
وظیفه نهایی مدیران ، کنترل است.بعد از اینکه اهداف تعیین می کردند، برنامه ها تنظیم می شوند، ساختارها طراحی می گردند و افراد استخدام شده ، آموزش دیده  و برانگیخته می شوند، بعضی از این فعالیتها ممکن است متناسب با انتظارات و برنامه ها انجام نگردد. برای اطمینان از اینکه کارها مطابق برنامه انجام شده اند،مدیریت بایستی عملکرد سازمان را مورد نظارت قراردهد. در اینجا عملکرد واقعی بایستی با اهداف تعیین شده قبلی مورد مقایسه قرار گیرد. اگر انحرافات مهمی بوجود آمده باشد، وظیفه مدیریت است که کار را در مسیر اصلی قرار دهد این فرآیندعبارت است از نظارت، مقایسه و اصلاح ، که به مجموعه این فرآیندها کنترل می گویندبعبارت ساده تر  کنترل عبارتست از : نظارت بر فعالیتها برای اطمینان از اینکه به این فعالیتها , همانگونه که برنامه ریزی شده , دست یافته ایم و اصلاح انحرافات مهمی که احتمالاَ رخ داده است .
امام علی (ع) الز مالک اشتر می خواهد که بر افراد زیر مجموعه خود نظارت و کنترل مستمر داشته باشد  و در طول اجرای وظایفی که به عهده آنها گذاشته شده , بازرسی لازم از کار بعمل آید . امام در این باره می فرمایند:
«پس آنگاه در کارشان وارسی کن و ارباب راستی و وفاء را بر آنان مراقب ساز, چه بازرسی نهانی در کارشان , آنان را با توده مردم به امانت و نرمی وادار می سازد»
امام (ع) در جای دیگری می فرمایند:
«دیگر آن که در کار کارگزارانت بنگر و آنان را به آزمایش به کار گمار.»
انسان موجودی است که هر لحظه ممکن است از مسیر اصلی منحرف شود. بر همین اساس امام (ع) به مالک فرمان می دهند که مراقب افراد باشد و این مراقبت کارکنان را در کار دقیق تر خواهد ساخت و احتمال انحراف کمتر خواهد شد. علاوه برآن یکی از نکات مهم در کنترل، شرایط و ویژگی های کنترل کنندهخ است که امام (ع) راجع به انتخاب درست این افاد نیز تذکر می دهند.
  اصل پاداش , تنبیه و پوزش
(Principle of Reward & Punishment & Apology)
مکانیزم ساختاری اساسی را که هر سازمان برای برانگیختن کارکنارنش ایجاد می کند را سیستم پاداش (Reward System) می گویند. سیستم پاداش سازمانها شامل مکانیزم های رسمی و غیر رسمی است که در آن عملکرد هر فرد مشخص گردیده، ارزیابی شده و پاداش لازم داده می شود. پاداشهای عهده در بیشتر سازمانها ، جبران خدمات ، ارتقاء مزایا و گرفتن پست می باشد که هر یک از این پاداش های سازمانی می تواند بر روی نگرش ها، رفتارها و انگیزه افراد تاثیر گذارد.هرسی وبلانچارد(Hersey & Blanchard)در کتاب خود، اهمیت پاداش و تنبیه و عذر خواهی  را در قالب مدیریت یک دقیقه ای تشریح نموده اند.
در پاداش یک دقیقه ای بایستی تشویق و تحسین فرد فوری بوده و دقیقاَ مشحص شود که پاداش بابت چه عملی پرداخت گردیده است . همچنین در هنگام تحسین برانگیز فرد ابراز نمود.
در پاداش دادن به هر فرد نبایستی انتظار داشت که فرد رفتار دقیقاً درستی انجام دهد بلکه همینکه او تلاش نموده رفتار درستی از خود ارائه دهد شایسته تقدیر است. در پاداش یک دقیقه ای از مدیر خواسته می شود که زمان خاصی را به این امر اختصاص دهد. در تنبیه یک دقیقه ای نیز بایستی به نکات چندی توجه شود اول آنکه تا آنجا که امکان دارد فرد بلافاصله پس از ارتکاب رفتار نادرست تنبیه شود. ثانیا دلیل تنبیه شدن فرد بطور مشخص و دقیق بیان شود. ثالثاً احساس تنفر خود را از عمل انجام شده ابراز دارید. نکته مهمی که در تنبیه افراد بایستی به آن توجه شود، این است رفتار فرد بایستی مورد نکوهش قرار گیرد و نه شخصیت فرد خاطی. در هنگام تنبیه فرد بایستی به شخصیت فرد تحکیم بخشیده شود و فقط رفتار فرد مورد نکوهش قرار گیرد.
قبل از انجام تشویق و تنبیه فرد بایستی تحلیلی بعمل آید که آیا تشویق و تنبیه  مورد نظر فایده ای دارد  یا خیر؟ و یا اینکه فرد برای اولین بار است که به این عمل اقدام می کند؟ و همچنین بعد از تشویق و تنبیه فرد تحلیلی بعمل آید که آیا تشویق و تنبیه  مورد نظر اثر بخشی لازم را بدنبال داشته است یا خیر؟
همانگونه که هر فردی ممکن است در زندگی خود دچار اشتباه شود،‌مدیر نیز ممکن است در تشخیص  خود دچار اشتباه شود. بنابراین لازم می آید که مدیر پس از وقوف بر اشتباه خود، فوراً عذرخواهی بعمل آورد ، و از این هراس نداشته باشد که افراد او را فرد ناتوان به حساب آورند ،‌بلکه وظیفه مدیر است که با ذکر دلایل قانع کننده از عمل اشتباه خود پوزش بطلبد.
امیرالمومنان علی (ع) در فرمان مبارک خود به اصل تشویق و تنبیه و پوزش اشاراتی دارند:
« و از بزرگداشت کسی که کارهای بزرگ انجام داده است کوتاهی مکن.»
و در جای دیگر می فرمایند:
« خطاکار را کیفر ده , آن سان که از حد نگذرد و با جرم متناسب باشد مجازات کن.»
همانطور که از بیانات امام علی(ع) بر می آید ، افرادی که کار شایسته ای انجام می دهند ،‌بایستی مورد تحسین قرار گیرند و از سوی افراد خطاکار بایستی بی درنگ مجازات  شوند. اما در مجازات خطاکاران نبایستی افراط و تفریط به عمل آید بلکه بایستی متناسب با جرم آنها باشد. امام علی (ع) همچنین به مالک اشتر متذکر می گردند که : نباید در نظرات بدکار و نیکوکار  برابر باشند که این روش نیکوکاران را به نیکو کاری بی رغبت و برکاران  را بدکاران را به بدکاری راغب می گرداند، و بلکه باید هر یک را به آنچه بجا می آورده پاداش دهی . که این فراز از بیانات امام (ع) در مبحث تئوری تقویت به تفصیل بیان گردیده است.
« پس به آرزوهاشان در بگشای و کارشان را بزرگ بر زبان آور از این راه به آنان نزدیک شو, چه, اگر حسن عمل آنان بسیار یاد کنی , به یاری خدای دلیران به جنبش در آیند و گریزپایان برانگیخته گردند تا از جنگ نهراسند.»
امام در جایی دیگر پوزش طلبی مدیر را نه تنها موجب ناتوانی وی نمی داند بلکه عذرخواهی مدیر را باعث ریاضت نفس و همچنین باعث نزدیک شدن توده هایو عذرپذیری از مدیر می دانند.
«والسلام علیکم و الرحمه الله و برکاته
تلخيص: مریم نوروزی


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





موضوعات مرتبط: انتخابات
 
 
این وب سایت جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ، با لا بردن سطح آگاهیهای دینی اعتقادی تربیتی