متن سخنرانی به مناسبت هفته دفاع مقدس؛ نکاتی در باب روحیه جهادی
رزمنده ها این همه بدبختی کشیدن تا شما اراده و استقامت داشته باشی و زندگی ات جهادی باشد، هم اش این بود. اتفاقا امروز وقت بسیار خوبیست که این شاخه ی پر از استقامتِ متعهدِ ارزشمدارِ شیعی، در جهان پر از بی استقامتی بیاید، خود را نشان دهد و تمام قله های جهان را فتح کند.
- اول اینکه جنگ تحمیلی که به ما تحمیل شد الحمدالله رب العالمین نعمت بود، امام(رحمة الله علیه) هم فرمودند؛ متاسفانه از این نعمت زیاد حسن استفاده نمی شود و استفاده های آن هم در همین حد خودی هاست یعنی ما هنوز یک فیلم سینمایی جهانی راجع به دفاع مقدس که در جهان گُل کند نداشته ایم، هنوز رمّان درست و حسابی و جهانی نداشته ایم، هنوز یک سریال خوب نساخته ایم و خیلی مباحث دیگر که همچنان ادامه دارد و دلایل مختلف هم دارد، یک درصد به اصحاب رسانه و هنرمندان برمی گردد، یک درصد به امکانات و خیلی مباحث مختلف دیگر برمی گردد که درگیر هستند و پاسخگو هستند و بعضی هم پاسخگو نیستند، این یک بحث است.
مثلاً زمان قاجار یا زمان پهلوی یا قبل و یا بعد از آن، زمان ساسانیان، اشکانیان، همه این ها ما یک قسمت از مملکتمان را به همین سادگی داده ایم و این سری هشت سال جنگیده ایم و شاید نه تنها یک وجب نداده ایم بلکه مقدار زیادی هم می توانستیم بگیریم در حالیکه با کل دنیا جنگیدیم. به این هم کار نداریم که این بحث ها اصلاً به روز نمی شود، نسل امروز ما دارد به شدت با جنگ و آن ادبیات و آن جهاد بیگانه می شود، یکی از دلایلش هم همین است که ما فرهنگ را باز نکرده ایم، من جمله فرهنگ جهاد، من جمله فرهنگ مقاومت که امروز ما داریم بین مردم بابت چیزهایی که کاملاً و کاملاً یک بار تجربه کرده ایم توضیح واضحات می دهیم یعنی ما یک بار تجربه کرده ایم که مقاومت چه اثری دارد؟ یک بار هم تجربه کرده ایم که مقاومت نکردن چه اثری دارد؟ هزار و پانصد سال تجربه کرده ایم مذاکره و مقاومت نکردن چه تأثیری دارد؟
مثلاً شما در سایت ها یا در روزنامه ها نگاه کنید و بخوانید یکی از مشکلات امروز مادران ما در خانه ها این است که بچه ها شبکه پویا نمایی را نگاه می کردند، از وقتی هفته دفاع مقدس شده دیگر نمی نشینند نگاه کنند چون یک سری کارتون های مزخرف با پایین ترین سطح هنر به نام دفاع مقدس دارند نمایش می دهند که فقط این نسل کودک را از این فرهنگ فراری دهند یعنی این ها یکی از مشکلاتشان این است که هفته دفاع مقدس شده و شبکه پویا می خواهد چهار آدم ریشی نشان دهد که با یک تیکه کاغذ اینطرف و آنطرف می دوند و دیگر باب اسفنجی، تام و جری و میکی موس نشان نمی دهد، بچه ها پای تلویزیون نمی شینند! یعنی ما نه تنها رگه های دفاع از این فرهنگ را نمی بینیم بلکه رگه های خیانت به این فرهنگ را هم به نسل کوچک با سیاست های معاویه ای داریم می بینیم!!
همه هم منتظرند بنده هم منبرش را بروم و هم بیایم این کار را انجام بدهم! در این مملکت یک عده سخنرانی می کنند، یک عده راجع به سخنرانی معلومات کسب می کنند، یک عده هم در تخصص خودشان از این سخنرانی استفاده می کنند. حتماً من باید بروم دانشگاه هنر ثبت نام کنم، بعد بروم مولتی مدیا دوره ببینم، انیمیشن دوره ببینم بسازم؟ برای سناریو هم باید برم کلاس سناریو نویسی فیلم نامه نویسی و بنویسم و بسازم، نه؛ این کار دانشگاه هنر است. دانشگاه هنر از چه سیستمی حرف گوش می کند؟ از سیستمی که ده، پانزده، بیست سال است دارد کار فرهنگ جهادی را می کوبد! ما نتوانستیم این کار را منتقل کنیم، چهار شهید عکسش را بزرگ کردن و به در و دیوار زدن، شبی با شهدا گرفتن که دردی از جامعه ما دوا نمی کند؛ فرهنگ جهاد را در آوردن که بفهمند این بچه ها چگونه زندگی می کردند؟ چه می کردند؟ چقدر خاطراتی که در قلوب دارد مدفون می شود و این ها نه به قلم کشیده شده، نه به تصویر کشیده شده؛ هیچ!!
ما باید از چندین نقطه به فرهنگ غرب هجوم ببریم و فرهنگ جهادی را جایگزینش کنیم، این یک بحث است که الان ما باید توضیح واضحات بدهیم، ملت حتی تاریخ جنگ و خیلی چیزهای دیگر را بلد نیستند!
این آلزایمر و فراموشی تاریخی به شدت به نفع استکبار جهانی است یعنی وقتی استکبار جهانی نگاه می کند که مثلاً امروز پرچم مبارزه با خشونت را در دست گرفته، می بیند نسل جدید ما نمی دانند که در هشت سال دفاع مقدس چه اتفاقی افتاده است! چهار سال قبل هم نمی دانند، برای اینکه به قدری اخبار زرد و بی ارزش، در تعداد زیاد، دارد از شبکه های مختلف به خورد مردم داده می شود، در موبایلش ده شبکه نصب است و دائم هم دارد برایش اخبار زرد می آید، اخباری که نه خیری برای دنیا دارد، نه آخرت! مثلا پدر بزرگ رنالدو با مادر بزرگ مسی ازداواج کرد، هم اش همین هاست یعنی تکنولوژی را در اختیار ما قرار داده اند و ما شبکه چهل پنجاه نفری حزب اللهی راه انداخته ایم، گمان می کنیم و ادعا می کنیم از تکنولوژی داریم حسن استفاده را می بریم!
این تکنولوژی دارد عموم مردم ما را به شدت با اخبار زرد درگیر می کند و ما نمی توانیم حرف حسابی به گوش مردم برسانیم، اصلاً نمی شود! صدا و سیما بیست و یک شبکه دارد، یک مقدار فضا فرق کرده است لذا قضیه فرق کرده و فقط یک راه حل دارد آن هم این است که مردم با دغدغه و فرهنگ جهادی و با اراده پای کار بیایند، ارده ای که خیلی از ما وقتی کار می کنیم که این کار را دوست داشته باشیم! شش ماه کار می کند، دلش را می زند سراغ یک کار می رود، دلش هم خوش است که در جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی دارد کار می کند؛ دوست دارد چون جدید است! به طرف گفتیم بیا فلان جا کار کن با سر آمده، بعد می خواهد برود چرا می خواهی بروی؟ می گوید: آمدم ببینم چه خبر است! حالا بروم جای دیگر ببینم چه خبر است؟! نفس، به خاطر نفس شش ماه اینطرف، چهار ماه آنطرف، یک جا در نظر بگیر و تا آخر آن کار کن.
غربی ها برای شناخت معده قورباغه ده، دوازده سال تحقیقات می کنند، تو برای اشاعه فرهنگ اسلامی چقدر حاضری پای کار باشی؟؟ پانزده سال می رود در استوا تحقیقات می کند برای اینکه بفهمد معده قورباغه چگونه کار می کند و این خیلی مهم است.
بنابراین وقتی سراغ بحث جهاد و دفاع مقدس می آییم اولش این است که روحیه جهادی مبتنی بر اراده، استقامت و تحمل است. روحیه جهادی همین است، اگر غیر از این باشد اصلاً جهاد معنا پیدا نمی کند.
روزنامه و اطلاعیه و شب نامه راجع به اینکه مسئولین استقامت کنید، وقتی که مردم را اهل استقامت بار نیاورده ایم چه دردی را از مملکت درمان می کند؟؟ و خودمان هم اهل استقامت نیستیم! اول ببینیم در مردم روحیه جهادی هست؟ اهل استقامت هستند؟ اهل این هستند که به خاطر منافع دینی و ملی و شرعیشان از یک سری از مواهبشان بزنند؟؟ خود من اهلش هستم؟ شما در خانه ات اهلش هستی؟ یک وعده تفریحت را حاضری به خاطر خدا کم کنی؟ یک وعده پیتزایی که می خوری را حاضری به خاطر خدا کم کنی به محرومین اختصاص بدهی؟ حاضری 20 درصد از خرج لوازم آرایشی ات را کم کنی؟
در شعار دادن همه پای کارند! زندگی بچه های جنگ همه خیلی صاف و ساده بود، خیلی ساده! وقتی وصیت می کرد می گفت: دویست و پنجاه یک تومنی تو حسابم هست، این را هم کمپوت بخرید به جبهه بدهید، شاید کمپوت زیادی خورده باشم، والسلام! یعنی چه؟ یعنی این انسان کل زندگی اش را برای جنگ زده است. چند نفر داریم که اینگونه در جبهه باشند؟؟ همه هم شعار می دهند، پوستر بزرگ می زنند که امام(ره) فرمودند: جنگ تمام شد، الان جنگ در محیط مجازی است.
برو بابا دلت خوش است، لایک لایک لایک! بیا وسط جامعه کار کن، همان جا در محیط مجازی هم کار نمی کند، چه کسی در محیط مجازی کار می کند؟ شش میلیارد صفحه اینترنت داریم، چه تعدادش مال ماست؟! آنجا هم اخبار زرد است، سگ فلانی رفت در خانه فلانی پای بچه اش را گاز گرفت! سیصد و پنجاه میلیون لایک!!
از خودمان هم انتقاد کنیم؛ نه حوزه و آخوندهای ما جهادی هستند، مادیات سر تا پای خیلی از مبلغین را گرفته! نه هیئات ما یعنی علمداران جهاد ما جهادی کار نمی کنند، از زندگیشان، از مادیاتشان، از خوراکشان، از هیچ چیزشان حاضر نیستند بزنند!! عمومی دارم می گویم، عموما اینگونه اند. آن درصد استثنایی که از ما بهترند و اینطوری نیستند، نمی توانند این بار را به مقصد برسانند، خیلی کم هستند!
این صحبت ها فایده دارد؟ فایده اش این است که در تاریخ می ماند و الا من اصلا امیدی به عمل ندارم که کسی بیاید عمل کن،د همه دو روز می آیند بعد کنار می روند!
در تاریخ می ماند که بازمانده های زمان جنگ از شما گله کردند که شما فقط در ادامه دادن مسیر شهدا شعار دادید و یک روز اندازه بچه های زمان جنگ استقامت نداشتید و آن هایی که داشتید درصد خیلی کمی بوده، با ده بیست درصد بچه حزب اللهی پای کار نمی شود این بار را به مقصد رساند. ما یک جبهه صد در صدی می خواهیم، عِدّه و عُدّه مان خیلی کم است، صد دغدغه داریم؛ بحرین هست، عراق هست، یمن هست، افغانستان هست، صد دغدغه جهانی هم دارند، تا کی می شود این کارها را کر؟! امروز این دیدگاه ماست و اصلا بنده فکر نمی کنم این صحبت ها تاثیری در مملکت و انقلاب داشته باشد، فقط درد دل است هیچ اتفاقی نمی افتد، هیچ اتفاقی!
ولی یادتان باشد جنگ را هشت سال اینگونه جلو نبردند و دقیقا آن هایی عَلَم پیروزی جنگ را خواباندند که نتوانستند سال های آخر استقامت داشته باشند و مقاومت کنند، بچه ها پای کار بودند مسئولین کم آوردند!!
آن هایی که خط مقدم بودند، کشته می دادند، شهید می دادند و تکه تکه می شدند پای کار بودند، ناراحت شدند و با گریه از خط مقدم جدایشان کردند! آن هایی که آن بالا تصمیم می گرفتند کم آوردند! چرا کم آوردند؟ برای اینکه مادیات داشت فشار می آورد، برای اینکه مردم سمت فشارهای این شکلی رفتند. سال 67 در جبهه نان خالی نداشتیم که بخوریم! مردم کمک نمی کردند، می گفتند خسته شده ایم لذا وقتی مردم را اهل استقامت بار نیاوریم، در دانشگاه استادها بر سر ما می کوبند که از ژاپن، کره، چین، مالزی یاد بگیرید! یکی نمی گوید کارگر چینی با روزی چند دلار کار می کند؟ درآمدش در ماه چقدر است؟ صد میلیون کارگر چینی با چه امکاناتی کارمی کنند؟ معلوم است وقتی اهل استقامتند، اهل ساده زیستی اند، اهل فشارند، حتی خارج از مباحث انسانی و شرعی یعنی اینقدر فشار را اگر قرار باشد در مملکت ما بیاید ما هم قبول نداریم. اما نسلی که داریم بار می آوریم نسل چسبیده به صف آیفون 5 و 6 و 7، نسلی که دائم دنبال جدید است، نسلی که از هیچ چیز سیر نمی شود، نسلی که دائم دارد از این سکو به آن سکو و از ایجا به آنجا می پرد و تنوع طلبی و تکاثر دارد بیچاره اش می کند، حتما باید در مقابل آمریکا و اسرائیل و انگلیس، در سال های آینده کوتاه بیایم، حتما باید کوتاه بیایم!!
مرتب اطلاعیه بدهید امت حزب الله، کدام امت حزب الله؟ مگر چند نفریم؟ مقداری استقامت، اراده داشته باشیم. بچه ها باید به یک جایی برسند. حداقل دلمان خوش باشد در محیط چند هزار نفری صد نفر داریم که حاضرند. اراده دارند، پای کارند، از دنیایشان، آبرویشان، اعتبارشان می زنند. چند نفر مثل فلان رزمنده داریم که زن و با سه بچه را رها کرد و آمد حتی نرسید خبر بدهد، تلفن نبود! گفتند دارند خط را می شکنند، گفتند برویم. گفت: به خانواده خبر ندهم؟ ظهر مهمان داریم. گفتند نمی شود. تا اهواز نرسید به خانواده اش اطلاع بدهد! وقتی خبر داد خانمش گفته بود کل بیمارستان های شهر را گشته ام، کجایی؟!! من اهوازم، با موتور دنبالم آمدند نرسیدم خبر بدهم! چند آدم این شکلی داریم؟! یک درصد قابل احترامی داریم ولی خیلی این درصد پایین است. این چیزی است که دارد آفت جهان می شود، امروز ژاپن هم صدایش درآمده و می گوید نسلی که دارد بار می آید، مثل نسل قدیم نیست. امروز اسرائیل هم صدایش درآمده و می گوید این سربازهایی که الان داریم با سربازهای بیست، سی سال پیش داشته ایم خیلی فرق دارند با این ها نمی شود جنگید!!
در موج جهانی بی ارادگی، موج جهانی تکاثر، فرصت بسیار خوبیست برای نهایت حسن استفاده که ما سمت قله های جهان برویم. یک نسل با اراده، حالش خوب باشد، بد باشد، مریض باشد، نباشد، سر حال باشد یا نباشد، پول داشته باشد یا نداشته باشد، هر چه باشد کار برای خدا را تعطیل نکند. تشویقش کنند، تنبیهش کنند، تقبیحش کنند، تعریفش کنند، فحش بدهند، این پای کار بیاید و بایستد. ساعت بگذارد بگوید من اینقدر ساعت تخصصم، مال امام زمان(عج)، مال مملکت، مال نظام مال انقلاب، پای کار می مانم تا آخرش هم می روم، حقوق بدهند یا ندهند، امکانات بدهند یا ندهند، سرش را پایین بیندازد و کار کند.
حزب اللهی شعاری به درد نمی خورد، یک عده فقط به درد همایش می خورند، جمع شوند مشت هایشان را گره کنند. مشت گره کرده تو اگر تا الان گره ای را باز می کرد که تا الان باز کرده بود، برو دنبال فن و علم و تبلیغ و تکثیر و توزیع و اخلاق و مسائل اجتماعی. یک عده در مملکت فقط بلدند کفن بپوشند! کار اثباتی شما در جبهه فرهنگی انقلاب چه بوده است؟ چقدر در بحث دشمن شناسی کار اثباتی می توانی انجام بدهی؟! در زمان جنگ چند درصد از بچه ها کار اثباتی می کردند؟ چند درصد همایش می رفتند و راهپیمایی می کردند؟ بیست و چهار ساعت کار می کردند، از همه چیزشان می زدند. الان حمام رفته، مرتب، چفیه از ماشین لباسشویی درآورده ی اتو زده بر گردن انداخته، در همایش ها مدام می گوید مرگ بر فلان، مرگ بر فلان، بیا کار کن!
برادر روحانی، طلبه بیا کار کن. دائم شعار و گلایه! چرا ایجا ایجوری است؟! چرا آنجا کج است؟ شما که سی، شصت، هفتاد سال عمرتان است چند درصد از این کجی ها را صاف کرده ای؟ به اندازه کافی کج شناس داریم، صاف ساز نداریم! چند درصد شما صاف کرده اید؟؟ چقدر کار کرده اید؟؟ یکی از علمای خیلی اهل فن و مسئولین سطح بالا می گفت: آیت اله آمده پیش ما گلایه کرده که چرا وضع ایجوری است؟ گفتیم شما هفتاد سالتان است، چکار کرده ای؟؟ دو نفر شاگرد خوبت را معرفی کن، پسرت را که تا حالا سه بار گرفته ایم! شما چه کار کرده ای؟ شاگرد خوبی، پسر خوبی، دختر خوبی تربیت کرده ای؟ برای جبهه فرهنگی انقلاب چه کار کرده ای؟ فقط ایراد؟!!
هفتاد سالتان نشود و به این نتیجه برسید که فقط در صد همایش شرکت کرده و مشت گره کرده اید! کج شناسی زیاد هنر مهمی نیست، برای صاف کردن چه کار کرده ای؟ ساده ترین قسمت کار فرهنگی انتقاد است، کار استقامت می خواهد، اراده می خواهد. انتقاد تنوع دارد امروز به این شخص فحش می دهی فردا شخص دیگری!
درصد قابل احترامی که در جبهه فرهنگی حزب الله دارند کار می کنند خیلی پایین است، در همین جمع و جاهای دیگر خیلی پایین است و بقیه که کار نمی کنند برای اینکه استقامت ندارند با یک قوره سردی اش می شود، با یک مویز گرمی!
یک روزی خواهد آمد بچه حزب اللهی ها به خاطر اهمال امروزشان، به شدت انگشت حسرت به دهان خواهند گزید که می بینند رسما مجبوریم جلو آمریکا و اسرائیل و انگلیس کوتاه بیاییم و سر خم کنیم برای اینکه ملت را اهل استقامت و اراده بار نیاوردیم. این نسلی که امروز از آن ها غافلیم، بچه هایی که امروز اینجا سینه می زنند، نسلی که در دبستان راهنمایی دبیرستان از آن ها غافلیم چند سال دیگر کمر ما را مقابل آمریکا خم خواهند کرد! این ها حتی اراده یک مسیر کوچک را ندارند! کار کنیم تا برای این ها الگو بشویم.
اگر شما از شهدا شنیده اید ما دیده ایم که چگونه بودند که اینگونه رفتند و کسانی که مثل شهدا نبودند مثل آن ها نخواهند شد حتی اگر صد سال در دعای قنوتشان بگویند: "اللهم ارزقنا توفیق الشهادة فی سبیلک". اگر مثل شهدا زندگی نکنند که نمی کنند هیچ وقت هم اینگونه نخواهند رفت. اول؛ "اللهم اجعل محیای محیا محمد و آل محمد" بعد "و مماتی ممات محمد و آل محمد"، شهدا اینگونه زندگی نمی کردند!
صد هزار بار فحش خوردیم، صد هزار بار توهین شنیدیم، مسخره شدیم با بدبختی و بیچاره گی، پنهان شدند، فرار کردند، برای جنگیدن جلوی مسئولشان التماس کردند، به خاک افتادند، نذر کردند که ما را بفرست برویم بجنگیم! امروز ما باید التماس کنیم بیا برای خدا کار کن!!
جلوی مسئولینشان نذر می کردند، نماز شب می خواندند، به خاک می افتادند، گریه می کردند، التماس می کردند، اجازه بده برویم جلو بجنگیم!
اینجوری کار نمی کردند که! خود من ده بار به خاک افتادم، دائم دنبالشان می رفتم، تا در دستشویی و وضو خانه، محل استراحت، به بدبختی که اجازه بده دو ساعت بروم خط، بجنگم.
مجروح می شد نمی گذاشت کسی بفهمد، که اجازه بدهند ادامه بدهد. مجروح شده بود، پهلویش سوراخ شده بود روده هایش داشت بیرون می ریخت، محل زخم را بسته بود. وقتی فرمانده می خواست رد شود دستش را به گونه ای می گرفت که نبیند، نگوید عقب برو! یا سه شبانه روز در سنگر در ارتفاعات سورن از گرسنگی دارد می میرد، (ارتفاعات سورن مشرف بر حلبچه بود که جنایت عجیب تاریخی که صدای یکی از آمریکایی ها، اسرائیلی ها، انگلیسی ها و حقوق بشری ها در نیامد! صدای خفه شده ی بی بی سی در نیامد که بگوید پانزده هزار زن و بچه در حلبچه مثل گوسفند با شیمیایی کشتند، صدایشان بابت حقوق بشر در نیامد!! آلزایمر تاریخی مردم ما که فکر می کنند بین آمریکا و اسرائیل تفوات است!) در دمای چهل درجه زیر صفر از گرسنگی و تشنگی صدایشان در نیامد که فرمانده نیاید موقعیت را از آن ها بگیرد. بعد از سه روز که جنازه آن ها را پیدا کردند دیدند از شدت اینکه این ها اذیت شدند برای نگهبانی که نکند بعثی ها از بالا بیایند، در سرما نشسته منجمد و شهید شدند، اینگونه کار کردند و استقامت ورزیدند!
اینقدر این داستان ها را گفته ایم که خجالت می کشیم که باز بگوییم. از روح شهدا خجالت می کشیم که اینقدر گفتیم چهار نفر مثل شما نشدند! خودمان هم نشدیم! چقدر بگوییم؟ سی سال است داریم می گوییم. حداقل برای شهدا دعا کنید، بگوییم یاد شما بودیم، گفتیم معرفت داشتید. یک سری به جانبازها زدیم، حداقل برای جانبازها دعا کردیم، به خانواده شان سر زدیم، اگر مشکلی دارند کمک کنیم بگوییم حاضریم ده درصد از زندگیمان را حذف کنیم، دو شب در هفته غذای چرب نخوریم و به آن ها کمک کنیم.
ان شاء الله خدا به همه توفیق عمل بدهد و به جای اینکه نگاهمان بالا باشد که چه کار می کنند، یک کم نگاهمان به خودمان باشد که چه کار بکنیم و ان شاء الله مردم ما به آن درجه برسند که مسئولین ما خیلی استوارتر، مستقل تر، با اراده تر بتوانند جلو استکبار جهانی بایستند و به آن ها خفّت بدهند و مزه خفت تاریخی که مدت هاست بر جهان سوم چشانده، خودش بچشد تا آنجا مشخص شود روح شهدا چگونه شاد می شود؛ "و سَیَعلم الّذین ظَلَموا ایّ مُنقلبٍ یَنْقلبون".
"و نُریدُ اَن نمنّ علی الّذین اسْتُضعِفوا فی الارض"، نه "علی الّذین ضُعِفوا فی الارض"! شما را به اینکه حکومت بدهیم وعده می کنیم، به کسانیکه توانایی داشتند و نمی گذاشتند کار کنند یعنی همان اقلّیت. نه ضُعِفوا، کسانیکه ضعیف بودند، آدم های خوبی بودند! "تُضْعِفوا فی الارض"، آن هایی که قدرت داشتند ولی ضعیف نگهشان داشتند، استکبار نگذاشت بالا بیایند؛ "و نَجْعَلهُم الائمّة و نَجْعَلهم الوارثین"، این ها را بزرگان کره زمین قرار می دهیم و آن هایی که ضعیف بودند غلط کردند که ضعیف بودند، باید روی خودشان کار می کردند.
نظرات شما عزیزان: