نباید فرزندانمان را بیشتر از همسرمان دوست داشته باشیم!
علاقه داشتن به فرزندان بیش از همسر
از بین انواع عشق، عشق والدین به فرزندان بسیار عجیب و غریب است. یعنی، گاهی آن قدر زیاد و غیرقابل توصیف ميشود که آن ها را وادار به از خودگذشتگی های بزرگ ميکند . به عنوان مثال درصورتی که از آن گروه آدم هایی هستید که حتماً باید درطول شب هشت ساعت بخوابید، با داشتن فرزند حاضر می شوید که تا صبح نخوابید و براي تمام کردن پروژهٔ کلاسی وی، کاردستی درست کنید. در برخی از موارد، این عشق آنچنان پیش میرود که والدین، فرزندان خود را به همسرشان ترجیح میدهند . ولی آیا علاقه داشتن به فرزندان بیش از همسر کار صحیحی است؟
این که همسرتان در فهرست اولویت هایتان حتی بالاتر از فرزندانتان باشد، براي موفقیت در زندگی زناشویی تان الزامی است اما این بدین معنی نیست که شما فرزندانتان را دوست نداشته باشید و از آنها مراقبت نکنید.
علاقه و محبّت به فرزند، بخش جدایی ناپذیر زندگی هر پدر و مادری است ولی چنانچه بیش تر از عشق به همسرتان باشد، امکان دارد با مشکل روبرو شوید.
دوست داشتن همسر بیش از فرزند
دلایلی که نباید فرزندان را بیشتراز همسر دوست داشت:
1- کودکانی که والدینشان به یکدیگر عشق می ورزند، شادترند و حس امنیت بیشتری دارند. در واقع آن ها نه تنها الگویی براي شکل اصلی روابط والدین در خانواده دارند، بلکه از این طريق می آموزند در چنين رابطه ای اشخاص چطور با هم رفتار ميکنند .
2- والدینی که تمام احساساتشان را در فرزندشان سرمایه گذاری ميکنند ، در بزرگ سالی از وی انتظاراتی خواهند داشت، گویا بخواهند تمام آرزوهای از دست رفته شان در انساني که بزرگش نموده اند درخشان شود. مسلما فرزند شما هنگامی که به نوجوانی و جوانی میرسد ، از این که بخواهد شما را به آرزوهایتان برساند کلافه ميشود .
3- پدر و مادر گاهی آن قدر درگیر مشکلات فرزندشان میشوند که خودشان را فراموش ميکنند . محققین این مسئله را عامل نیمی از طلاق ها در سنین بالای ۵۰ سال ميدانند .
4- روابط قوی بین زن و شوهر اساس خانواده است. سنگ بنای خانواده شما مسلماً بچه ها نیستند آن ها بخش اندکی از بنیان خانواده و اما بسياري از بقیه خانواده هستند ؛ گرچه تمام این غیر ها و سنگ بنا ها را مجموعاً خانواده می نامند ؛ ولی تأکید می کنم که مهم ترين قسمت خانواده شما و همسرتان می باشید. مسوولیت مراقبت خانواده به عهده شماست و در پایان کودکان راه خود را انتخاب ميکنند به مانند شما که روزی راه خود را انتخاب کرده و از والدین خود جدا شدید.
عشق به فرزند و عشق به همسر
5- در اول یک زن و یک شوهر وجود دارد و بعد از آن کودکان بوجود می آیند. قبل از این که کودکان به دنیا بیایند ما تنها بودیم ؛ در آغاز رابطه در عشق یکدیگر غرق شدیم و تلاش کردیم همدیگر را درک کنیم. روز به روز علاقه ما به یکدیگر بیش تر شد و تا جایی که زندگی مشترک ما آغاز شد و این آغاز همین خانواده ای بود که هم اکنون می بینید.
بعد از آن کودکان به زندگی ما زيبايي بیشتری دادند ؛ ما از آن ها سپاسگزاریم که زندگی ما را شادتر کردند ؛ ولی خاطرنشان می کنم که اتحاد ما مقدس است یعنی همان عشق نخست که سبب شد این خانواده به این جا برسد. پس همگی باید از این تقدس در خانواده محافظت کنیم.
6- تنها راه ایجاد تعادل در روابط خانوادگي، این است که زوج ها همواره بخاطر داشته باشند که علت ازدواج و با هم بودن شان فرزندان نیستند. زوج ها باید با هم در تعامل باشند. دلخوشی زندگی مشترک نباید صرفا وابسته به حضور فرزندان باشد. مبنای روابط بین دو نفر تنها با هدف داشتن فرزند شکل نمی گیرد. پس بعد از تشکیل زندگی مشترک و امدن فرزندان هم، نباید رابطه را از یاد ببرند.
7- بچه ها بزرگ میشوند و در پایان ما براي هم می مانیم. هیچ چیز براي همیشه باقی نمی ماند. زمانیکه بچه ها رشد ميکنند و از منزل بیرون میشوند ؛ بعد از این که از ما جدا شدند، آن ها خانواده خود را تشکیل میدهند و در نتيجه مثل ما دارای فرزند و خانواده دیگری ميشوند .
من دوست دارم بعد از گذشت این زمان روابط با همسرم در همان کیفیت نخست بماند و براي اطمینان از آينده مشابه، ما باید روابط مان را در طول سالها حفظ کنیم. این دلیلی است که باید روابط ما یک اولویت باشد. اما این به همان اندازه ساده نیست که به نظر میرسد .
گردآوری: بخش زناشویی بیتوته
نظرات شما عزیزان: