از آنجا كه بيت امام علي (ع) به مانند قلب مطهر پيامبر (ص) از هرگونه رجس و آلودگي پاك و مطهر است، فرودگاه فرشتگان و ساكنان حرم ستر عفاف ملكوت اعلي است. و اين فضيلت فقط به فقط در انحصار اهلبيت پيامبر و عترت معصوم او است. با اين همه فضايل و الطاف خاص الهي نسبت به عترت رسولالله و آن همه سفارش و تاكيد پيامبر اعظم در
ارتباط با توسل و تمسك به عترت خود، كه ثقل كبير و يكي از ثقلين بازمانده از پيامبر ميباشند، آيا كسي سزاوارتر و بايستهتر از اهلبيت آن بزرگوار به امر وصايت پيامبر (ص) و امامت امت اسلامي وجود داشت؟
2- ما (عترت پيامبر ص) معدنهاي علم و سرچشمههاي- هميشه جوشان- حكمت هستيم. يكي از فضايل و امتيازات ويژهي ائمهي اطهار عليهمالسلام علم بينهايت و حكمت بيپايان ايشانست، به گونهاي كه حتي مخالفان و منكرين آنها نيز به آگاهي، دانائي، بصيرت، علم و حكمت بيپايان آنان اعتراف كردهاند. و اين واقعيتي غير قابل انكار در تاريخ اسلام است، كه ضبط و ثبت آن در تاريخ به فراواني موجود است. و دليل بر صحت اين ادعا همين بس كه همواره ائمهي اطهار عليهمالسلام در برابر مردم به علم و حكمت بينهايت خويش كه از علم و حكمت الهي الهام ميگيرد اشاره فرمودهاند. و در اينباره در گسترهي تاريخ اسلام احدي در مخالفت با اين فضيلت آشكار سخن نگفته و بلكه در تاييد و تصديق آن اعترافات بيشماري ابراز و ثبت شده است. به منظور بشارت پيروان صادق اهلبيت معصوم پيامبر و آگاهي افزونتر امت اسلامي نسبت به بصيرت و علم ائمهي اطهار (ع) به نقل چند حديث بسنده ميشود:
قال اميرالمومنين عليهالسلام: يا سلمان و يا جندب! قالا: لبيك يا اميرالمومنين. قال عليهالسلام: انا الذي حملت نوحا في السفينه بامر ربي و انا الذي اخرجت يونس من بطن الحوت باذن ربي، و انا الذي جاوزت بموسي بن عمران البحر بامر ربي و انا الذي اخرجت ابراهيم من النار باذن ربي و انا
الذي اجريت انهارها و فجرت عيونها و غرست اشجارها باذن ربي. [49].
«اميرالمومنين امام علي (ع) سلمان و جندب (ابوذر) را فراخواندند، و آن دو، حضرت را پاسخ گفته و اجابت كردند. آنگاه امام عليهالسلام فرمود:
من آن كسي هستم كه به فرمان پروردگارم نوح نبي را در كشتي برده و به سامان رسانيدم. و من كسي هستم كه به دستور خدايم يونس پيامبر را از شكم ماهي بيرون آوردم. و منم آنكه به امر آفريدگار خويش موسي بن عمران را از دريا عبور دادهام. و من همان كسي هستم كه به اذن پروردگارم ابراهيم خليل را از آتش نمرود رهايي داده و بيرون آوردم. و نيز من آن كسي هستم كه به فرمان خداي خود نهرهاي زمين را جاري و چشمههاي آن را روان و درختان را كاشتهام.»
قال علي (ع): يا طلحه ان كل آيه انزلها الله علي محمد (ص) عندي باملاء رسولالله و خطي بيدي. و تاويل كل آيه انزلها الله علي محمد (ص) و كل حلال و حرام، او حد او حكم تحتاج اليه الامه الي يوم القيامه عندي مكتوب باملاء رسولالله (ص) و خطي بيدي حتي ارش الخدش، قال طلحه: كل شيء من صغير او كبير او خاص او عام او كان او يكون الي يوم القيامه فهو مكتوب عندك؟ قال عليهالسلام: نعم و سوي ذلك ان رسولالله (ص) اسر الي في مرضه مفتاح الف باب في العلم، يفتح كل باب، الف باب و لو ان الامه بعد قبض رسولالله (ص) اتبعوني و اطاعوني لاكلوا من فوقهم و من
تحت ارجلهم. [50].
«اميرالمومنين علي عليهالسلام فرمود:
اي طلحه! حقيقت اين است كه هر آيهاي را كه خداي بر پيامبر خويش فروفرستاد، به املاء رسول خدا و به خط من در دست من است. و تاويل هر آيهاي را كه خدا بر محمد (ص) فرستاده و هر حلال و حرامي، يا حد و حكمي كه تا روز رستاخيز امت اسلامي به آن نيازمند است، با املاء رسول حق تعالي و نوشتهي من نزد من است، حتي ديهي جراحت و خراش و اثر آن.
طلحه گفت: آيا همه چيز از كوچك و بزرگ، يا خاص و عام و يا آنچه بوده و باشد تا روز قيامت نزد شما مكتوب و نوشته موجود است؟ امام فرمود:
آري و غير از اين رسول خدا (ص) در بيماري خويش كليد رازها و اسرار هزار باب علم را به من سپرد، كه هر دري، هزار در ديگر از علم را بگشايد. اي طلحه! به راستي اگر اين امت پس از رحلت پيامبر خدا (ص) از من فرمان ميبردند و مرا پيروي ميكردند، از بالاي سر و زير پاهاي خود روزي ميخوردند (كنايه از اينكه آسمان و زمين را براي آسايش و رفاه ايشان، نعمت و روزي فراميگرفت).
عن ضريس قال، كنت مع ابيبصير عند ابيجعفر فقال له ابوبصير: بما يعلم عالمكم جعلت فداك؟ قال:
يا ابا محمد ان عالمنا لايعلم الغيب و لو و كل الله عالمنا الي نفسه، كان
كبعضكم و لكن يحدث اليه ساعه بعد ساعه. [51].
«ضريس گفت با ابوبصير نزد امام باقر عليهالسلام بوديم، ابوبصير گفت: فداي شما شوم، امام دانا از شما خانواده با چه چيز- حقايق امور عالم را- ميداند؟ امام (ع) فرمود:
اي ابا محمد داناي ما غيب نميداند و اگر خدا داناي ما را به نفس خود واگذارد، او مانند يكي از شما باشد، ولي خداوند ساعت به ساعت به دانش او ميافزايد».
في الكافي عن محمد بن مروان قال سمعت اباعبدالله عليهالسلام يقول: ان الامام يسمع في بطن امه فاذا ولد خط بين كتفيه: «و تمت كلمه ربك صدقا و عدلا لا مبدل لكلماته و هو السميع العليم» [29] فاذا صار الامر اليه، جعل الله له عمودا من نور يبصر به ما يعمل اهل كل بلده. [30].
«در كتاب كافي از محمد بن مروان روايت شده كه گفت: شنيدم امام جعفر صادق (ع) فرمود:
به راستي امام در شكم مادر خود ميشنود و هنگامي كه به دنيا ميآيد در ميان دوشانهاش اين آيه نوشته شده است: (و كلام پروردگار تو از روي راستي و عدالت به حد كمال رسيد و هيچ كس نميتواند آن را تغيير و تبديل كند و او خداي شنوا و دانا- به گفتار و كردار آفريدگان- است) و آنگاه كه امر امامت و رهبري مردم به وي تفويض شود، خدا ستوني از نور براي او فراهم آورد، كه به واسطهي آن كردار مردم هر شهري را ببيند».
عن حارث بن مغيره عن ابيعبدالله (ع) قال:
ان الارض لا تترك بغير عالم، قلت الذي يعلم عالمكم ما هو؟ قال: وراثه من رسولالله (ص) و من علي بن ابيطالب علم يستغني به عن الناس و لا يستغني الناس عنه، قلت: و حكمه يقذف في صدره او ينكت في اذنه؟ قال ذاك و ذاك. [31].
«حارث بن مغيره از بيان امام صادق عليهالسلام روايت كرد، كه امام (ع) فرمود:
به راستي زمين بدون عالم و دانا رها نشود، حارث گويد كه عرض كردم: آنچه كه عالم شما خانواده را تعليم ميدهد چيست؟ امام عليهالسلام فرمود:
ميراثي از پيامبر خدا و از- سر سلسلهي اوصياء- علي بن ابيطالب (ع) است. و آن دانشي است كه به واسطهي آن از مردم بينياز و مردم به او نيازمند ميباشند. گفتم- اي حجت خدا- و آن عبارتست از حكمتي كه در دل امام افتاده و يا در گوشش نواخته ميشود؟ امام صادق عليهالسلام فرمود: هم اينست و هم آن».
و في الكافي عن الكاظم عليهالسلام قال:
ان الامام لا يخفي عليه كلام احد من الناس و لا طير و لا بهيمه و لا شيء فيه الروح، فمن لم تكن هذه الخصال فيه فليس هو بامام. [32].
«و در كتاب اصول كافي از امام موسي بن جعفر عليهالسلام روايت
شده كه آن حضرت فرمود:
سخن هيچ آدميزاده، پرنده، حيوان و بالاخره هيچ جانداري بر امام پوشيده نيست و هر كس كه اين صفات را دارا نيست، امام نميباشد».
عن ابيعبدالله عليهالسلام: اذا اراد الامام ان يعلم شيئا، اعلمه الله ذلك. [33].
«امام صادق عليهالسلام فرمود: هرگاه امام اراده به دانستن چيزي فرمايد، خدايش تعليم دهد».
3- ياوران و دوستداران ما (ائمهي اطهار عليهمالسلام) چشم به راه رحمت خدا و دشمنان و بدخواهان ما در انتظار خشم و عذاب پروردگار باشند.
سومين فضيلت از فضايلي كه امام ناطق به حق علي بن ابيطالب عليهالسلام براي عترت معصوم پيامبر خدا بيان فرموده و در كلام آن حضرت ميدرخشد، فضيلتي است كه ثمرهي آن نصيب دوستان ميشود و مخالفان اهلبيت عصمت و طهارت نيز نصيب خود را مييابند. و آن بشارت دوستان عترت پاك رسول خدا به رحمت پروردگار و انذار مخالفان و منكرين ايشان به خشم و عذاب الهي است. اين مژدهي رحمت به هواخواهان و طرفداران اهلبيت رسولالله (ص)، و بشارت عذاب و دوزخ به دشمنان و مخالفان آنان، كه در كلام امام علي (ع) جلوه ميكند، از سخن بليغ و كلام فصيح پيامبر اعظم در حديث غديرخم در حجهالوداع الهام گرفته است.
آنجا كه پيامبر اكرم (ص) اميرالمومنين علي بن ابيطالب(ع) را به وصايت و خلافت خود و امامت امت اسلامي به فرمان خداي حكيم منصوب كرده و در آن هنگامهي اميدبخش و زندگيساز خداي را به نيايش و ستايش برخاست و در پايان از خداي سبحان درخواست كرد، تا دوستان علي (ع) را دوست بدارد و دشمنانش را دشمن داشته باشد. از آن زمان به بعد به پيروي از سنت حسنهي رسولالله، ائمهي اطهار عليهمالسلام همزبان با پيامبر اكرم (ص) به دوستداران امام علي (ع) و فرزندانش، كه حجتهاي بالغهي پروردگارند مژدهي رحمت و به بدخواهان و منكران آنها وعدهي عذاب و دوزخ دادهاند. در ذيل احاديثي از زبان گويا به حق رسولالله در ارتباط با اين بشارت نقل ميشود، تا مگر موجبات نشاط و سرور و اميد دوستداران اهلبيت پيامبر (ص) و اسباب حزن و اندوه و ياس و هلاك دشمنان ايشان فراهم آيد.
عن النبي (ص) عن جبرئيل، عن ميكائيل، عن اسرافيل عن اللوح عن القلم قال يقول الله عز و جل:
ولايه علي بن ابيطالب حصني فمن دخل حصني امن من عذابي. [34].
«پيامبر اكرم (ص) به نقل از جبرئيل و ميكائيل و اسرافيل از لوح و از قلم فرمود: خداي عز و جل ميفرمايد:
ولايت علي بن ابيطالب (ع) دژ و حصار من است و هر كس به دژ من در آيد از عذاب من در امان باشد».
عن ابن عباس و انس عن النبي (ص) قال:
اذا كان يوم القيامه و نصب الصراط علي جهنم، لم يجز عليه الا من معه جواز ولايه علي بن ابيطالب، [35] و ذلك قوله تعالي: «وقفوهم انهم مسئولون». [36].
«ابن عباس و انس از پيامبر اكرم (ص) روايت كردهاند كه آن حضرت فرمود:
هنگامي كه قيامت فرا رسد و پل صراط بر جهنم نصب شود، هيچ كس از آن پل نگذرد مگر اينكه برگ امان ولايت علي بن ابيطالب با او باشد. و اين معني سخن حق تعالي است كه فرمود: نگاهشان داريد، چرا كه ايشان مورد بازخواست و سوال ميباشند».
عن ابن عباس قال: قال رسولالله (ص):
ولايه علي بن ابيطالب ولايه الله و حبه عباده الله و اتباعه فريضه الله و اولياوه اولياء الله و اعداوه اعداء الله و حربه حرب الله و سلمه سلم الله عز و جل. [37].
ابن عباس گويد كه پيامبر خدا (ص) فرمود:
ولايت علي بن ابيطالب ولايه الله است. دوستي او عبادت خدا و پيروي از او فريضه و واجب الهي است. و اولياء و دوستان علي (ع) دوستان خدا، دشمنان او دشمنان خدا، جنگ با او جنگ با خدا و صلح با او صلح با خداي عز و جل است».
قال رسولالله (ص): يا علي انت ولي الناس بعدي فمن اطاعك فقد
اطاعني و من عصاك فقد عصاني. [38].
«پيامبر خدا (ص) فرمود: يا علي! تو پس از من ولي و راهنماي مردمي، هر كس تو را پيروي كند از من پيروي كرده و هر كس از تو اطاعت نكند، مرا فرمان نبرده است».
عن ابيالحسن عليهالسلام قال: ولايه علي مكتوبه في جميع صحف الانبياء و لن يبعث الله نبيا الا بنبوه محمد و وصيه علي صلوات الله عليهما. [39].
نظرات شما عزیزان: