تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 7127
بازدید دیروز : 344
بازدید هفته : 7986
بازدید ماه : 61264
بازدید کل : 10453019
تعداد مطالب : 16946
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1


حدیث موضوعیاک مهدویت امام زمان (عج)اک آیه قرآناک

 
 
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : یک شنبه 22 / 5 / 1395

 






طلوع صبح

نجمه، مادر امام رضا عليه‏السلام ، مي‏فرمايد:
زماني كه فرزند بزرگوارم را باردار بودم، هرگز احساس سنگيني نمي‏كردم. وقتي مي‏خوابيدم، صداي تسبيح و تهليل و تمجيد حق تعالي را از درونم مي‏شنيدم. هراسان از خواب بيدار مي‏شدم؛ ولي ديگر آن صدا به گوش نمي‏رسيد. وقتي به دنيا آمد، دستهايش را بر زمين گذاشت؛ سر مطهرش را به سوي آسمان بلند كرد، لب‏هايش را تكان داد، ولي نفهميدم چه مي‏گويد. نزد امام كاظم عليه‏السلام رفتم، او فرمود:
«مادرم ، كرامت پروردگار گوارايت باد.»
فرزندم را در پارچه ‏يي سفيد پيچيدم و نزد حضرت بردم. وي در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه خواند. آن گاه آب فرات خواست و كامش را با آن برداشت. سپس نوزاد را به من بازگرداند و فرمود:
بگير اين را كه ذخيره‏ ي خداوند در زمين و حجّت خدا بعد از من است.
و چنين بود كه هشتمين خورشيد امامت در روز جمعه، يازدهم ذي‏قعده، در مدينه ديده به جهان گشاد.
پدرش امام موسي كاظم عليه‏السلام ، هفتمين امام شيعيان، و مادرش «نجمه»الگوي خردورزي، دين‏ باوري، حيا و عبادت بود.
بزرگواري اين بانو چنان بود كه حميده، مادر امام كاظم عليه‏ السلام ، هرگز نزدش نمي ‏نشست و در جهت تعظيم و احترام وي مي‏كوشيد.
رؤياي صادق حميده را مي‏توان يكي از دليل‏هاي احترام بسيار وي به نجمه دانست. او شبي رسول خدا صلي‏ الله‏ عليه ‏و‏آله را در خواب ديد كه فرمود: 
حميده، نجمه را به فرزندت موسي ده؛ از او فرزندي به دنيا خواهد آمد كه بهترين اهل زمين است.
بر اين اساس، وي نجمه را در اختيار امام موسي كاظم عليه ‏السلام قرار داد و به وي گفت:
فرزندم، كنيزي است كه در زيركي و كرامت‏هاي اخلاقي بهتر از او نديده ‏ام. مي‏دانم هر نسلي كه از وي به وجود آيد پاكيزه و مطهر خواهد بود.
وقتي امام رضا عليه ‏السلام به دنيا آمد، مادرش را طاهره ناميدند. او به عبادت عشق مي‏ورزيد و مي‏گفت: 
دايه‏ يي بيابيد تا مرا در شير دادن ياري دهد... . شيرم كافي است، ولي پرداختن به شير نوزاد سبب شده نوافل و ذكرهايي كه به آن‏ها عادت كرده بودم، كاستي پذيرد.






نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
 
 
این وب سایت جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ، با لا بردن سطح آگاهیهای دینی اعتقادی تربیتی