اگر چه نصایح بموقع و مؤدبانه پدر و مادر از ارزشمندترین چیزهایی است که نوجوان به آن احتیاج دارد، اما باید دانست از آنجا که نوجوانان به شنیدن پند و اندرز چندان راغب نیستند، راهنماییهای مستقیم در آنها چندان مؤثر نخواهد بود.
پدر و مادر باید بموقع در جهان تأثرات باطنی و درونی کودکان ونوجوانان خود وارد شده، و از تشکیل عادات نابجا در آنها جلوگیری کنند و حواس نوجوان را به اموری چون ورزش، اطلاعات علمی، کارهای هنری مانند نقاشی، مطالعه کتاب، خواندن داستان و... و کارها و فعالیتهای اجتماعی، تشکیل اجتماعات و اداره آنها متمرکز سازند و آنها را به گردش، مسافرت، دیدن نمایشگاه و موزهها ببرند. همچنین نوجوانان به دنبال کسب اطلاعات اخلاقی و آگاهی نسبت به مسایل بلوغ جنسی خویش هستند، که در صورت عدم کسب این اطلاعات و آگاهیها از پدر و مادر یا مربیان و کانالهای سالم، بیم این میرود که آنها این اطلاعات را از اشخاص یا دوستان ناباب دریافت کنند که در این صورت، امکان اینکه، آنها گرفتار احساسات آلوده و رکیک شوند، کم نیست.
در جامعه ما میزان آگاهیها و حساسیتهای برخی از خانوادهها نسبت به تربیت فرزندانشان کافی نیست. از این رو آموزش پدران و مادران از طریق رسانهها مانند صدا و سیما و مطبوعات و نیز تشکیل مراکز مشاوره و حتی تشکیل نشستها و همایشهایی از طرف نهادهای آموزشی برای آموزش پدران و مادران جهت تأمین محیط اخلاقی سالم و رشد شخصیت کودک در خانواده ضروری به نظر میرسد. چنین آموزشهایی تنها در تعداد اندکی از مراکز آموزشی صورت میگیرد. مشکلات و روزمرگیهای موجود در دستگاههای آموزشی از سویی، و مشکلات اقتصادی گریبانگیر خانوادهها از سوی دیگر، از دلایل انجام نگرفتن چنین آموزشهایی هستند. صدا و سیما نیز اگرچه در برخی موارد اقدام به تهیه این گونه برنامهها کرده است اما از آنجا که این مرکز فرهنگی، اجتماعی تا اندازهای دچار روزمرگی و گرفتار فقدان برنامهریزی جامع و از پیش طراحی شده و راهبرد درازمدت و نیز ناهماهنگیهای فرهنگی بوده و در چارچوب بسته و خشک عمل میکند و به طور دایم مردم را مورد خطاب پند و اندرزهای مستقیم و مقاومت روانی آنها را برانگیخته، در مجموع همه توقعات را برآورده نکرده و تا سطح مطلوب فاصله زیادی دارد.
البته منظور از آموزش پدران و مادران به معنی این نیست که آنها را جاهل بپنداریم و دایما بخواهیم به آنها مطالبی را بقبولانیم و یا القاء و تلقین نماییم. و نیز این نیست که برای تمام سؤالات زنده و قابل بحث و در عین حال پیچیده که مربیان و والدین همه روزه با آن روبهرو هستند بتوان پاسخی دقیق و قاطع بیان کرد بلکه منظور آشنا ساختن و مجهز نمودن پدر و مادر با مسایل و ایدههای روانی و تربیتی و اصول زندگی اجتماعی است، و نیز تلاش برای یافتن بهترین پاسخها و به تبع آن بهترین برخوردها در مواجهه با سؤالات و مسایلی کلی و روزمره روانی و تربیتی است. و نیز آشنا ساختن پدر و مادر با نکاتی که پایههای روانی، شخصیتی و اساس اخلاقی خانواده را تأمین میکند، اصولی مانند: رابطه صحیح پدر و مادر با یکدیگر، که در این رابطه پدر و مادر با دوستی، محبت و احترام متقابل نسبت به یکدیگر، برای کودکان خود الگوسازی میکنند. و یا تلاش پدر و مادر در کسب دانش، اطلاعات جدید، اظهار وجود در اجتماع و انجام وظایف اجتماعی و نیز کار و تلاش شرافتمندانه.
مسأله دیگری که در باره برخی از خانوادههای ایرانی که تعدادشان نیز کم نیست میتوان گفت، این است که خانوادههای زیادی در عین حال که در جامعه و یا دستکم در محیط خانواده خود و خویشاوندان خصوصا خویشان نزدیکشان به اخلاق پایبند هستند، در قلمرو تفریح دچار نوعی ابتذال میباشند. برای مثال، پدر خانواده که در مورد همسرش و فرزندان و نیز اقوامش خصوصا اقوام درجه یک مانند خواهر و مادر و همسر و دختر و... به اخلاق معتقد است، خودش در گذران اوقات فراغت، مهمانی رفتنها و تفریح، پای از چارچوب اخلاقی بیرون میگذارد. و یا پدر و مادری که از فرزندشان میخواهند که درسخوان و اخلاقی باشند، با آوردن برخی فیلمهای ویدئویی به خانه و تماشای آنها این تناسب را به هم میزنند. بدین ترتیب این دوگانگی منجر به ایجاد دوگانگی در پایههای شخصیتی و اساس اخلاقی اعضاء خانواده گشته و تظاهرات رفتاری متفاوتی را بروز میدهد. این مسأله به منظور بررسی شیوههای وصول به تناسب و همسویی محتوایی بین مسایل جدی زندگی فردی و اجتماعی و موارد سرگرم کننده و تفریح جای بحث، تحقیق و ارزیابی دارد.
در این میان خانوادههایی دارای تظاهرات رفتاری مخالف با اخلاق و معنویات نیز هستند که این تظاهرات رفتاری را یا در مقابل جوانان خود بروز میدهند و یا خطرناکتر اینکه پای آنها را به معرکه میکشند. این خانوادهها بیشتر متعلق به دو قشر فقیرتر و ثروتمندتر جامعه هستند. که در طبقه فقیر، وضعیت فساد اخلاق و یا آثار و آسیبهای ناشی از آن به طور کلی به دلیل توأم بودن فقر مادی و فرهنگی، بدتر است. در این وضعیت نمیتوان نوجوان و یا جوانی را که متعلق به چنین خانوادهای بوده و احتمالاً مرتکب تظاهرات رفتاری غیر اخلاقی شده است، تنها با کنترل و اجبارهای اجتماعی و بردن به مراکز امر به معروف و نهی از منکر و دادگاه و امثال آن اصلاح نمود. در این موارد باید به نقش نهادهای آموزشی و برنامههای کوتاهمدت و درازمدت فرهنگی و اقتصادی حکومت توجه نمود. و در مسایل کلی و جزئی از کارشناسان مختلف استفاده نموده با برنامهریزی و حساب شده به طوری که کمترین نتایج منفی به بار آید، عمل نمود.
نظرات شما عزیزان: