داستانهایی از زندگانی امام علی (علیه سلام )
 

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 21106
بازدید دیروز : 15274
بازدید هفته : 36380
بازدید ماه : 79350
بازدید کل : 11136201
تعداد مطالب : 16946
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1


حدیث موضوعیاک مهدویت امام زمان (عج)اک آیه قرآناک

 
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : جمعه 17 / 4 / 1394

لقب قضم براى على (ع )

جنگ احد بود طلحة بن ابى طلحه قهرمان و پرچمدار غول پيكر دشمن به ميدان تاخت . امام على (عليه السلام ) به ميدان او رفت و درگيرى شديدى پديد آمد و سرانجام طلحه بدست على (عليه السلام ) كشته شد.

هنگامى که طلحه با على (عليه السلام ) روبرو شد فرياد زد يا قضم و به نقل ديگر گفت : يا قضيم . 

شخصى از امام صادق (عليه السلام ) پرسيد: چرا دشمن ، على را با اين لقب (قضم ) خواند؟ امام صادق (عليه السلام ) فرمود: اين لقب را براى اين به على (عليه السلام ) گفت .

در آغاز بعثت در مكه مشركان به پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم آزار مى رساندند ولى تا ابوطالب پدر على (عليه السلام ) همراه پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم بود كسى جراءتجسارت به پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم را نداشت .

تا اينكه مشركان عده اى از كودكان را واداشتند تا به سوى پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم سنگ بيندازند. هنگامى كه پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم از خانه خود بيرون مى آمد، كودكان سنگ و خاك به طرف پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم مى انداختند. پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم از اين جريان رنج آور (با توجه به اينكه موضوع به ميان كودكان كشيده شده بود) به على (عليه السلام ) (كه در آن زمان حدود سيزده سال داشت ) شكايت كرد.
على (عليه السلام ) عرض كرد: پدرم و مادرم به فدايت اى رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم هر گاه از خانه بيرون رفتيد مرا نيز با خود بيرون ببريد. پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم همراه على (عليه السلام ) از خانه بيرون آمدند كودكان مشركين ، طبق معمول خود، به سوى پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم سنگ انداختند. على (عليه السلام ) به سوى آنها حمله مى كرد و هر گاه به آنها مى رسيد گوش و بينى و عضله صورت آنها را مى گرفت و فشار مى داد و در هم مى كوبيد كودكان بر اثر درد شديد گريه مى كردند و به خانه خود باز مى گشتند، پدرانشان مى پرسيدند چرا گريه مى كنى ؟ در پاسخ مى گفتند: قضمنا على قضمنا على على (عليه السلام ) ما را گوشمال و... داد از اين رو على (عليه السلام ) را به عنوان قضم ياد كردند (يعنى گوشمال دهنده و درهم كوبنده ).

غالب در جمله غزوه ها به شجاعت

خاصه به ، بدر و حنين و خيبر و خندق

مشاهدات قلبى و غيبى 

اميرالمؤ منين (عليه السلام ) در مورد مشاهدات قلبى خود در آغاز بعثت پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم مى فرمايند:
ارى نور الوحى و الرسالة و اشم و ريح النبوة ... در آن هنگام نور وحى و رسالت را مى ديدم و بوى نبوت را (از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم ) استشمام مى كردم .


از اين سخن امام (عليه السلام ) معلوم مى شود كه هر انسانى علاوه بر چشم و گوش باطنى حس شامه و بويايى قلبى نيز دارد، سپس امام (عليه السلام ) در مورد مشاهدات قلبى خود در آغاز بعثت ادامه مى دهد:


و لقد سمعت رنة الشيطان حين
نزل الوحى عليه صلى الله و عليه و آله و سلم ؛
هنگامى كه وحى بر پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و سلم نازل شد صداى ناله شيطان را شنيدم 


سپس ادامه مى دهند: فقلت يا رسول الله ما هذه الزلة فقال : هذا الشيطان قد آيس من عبادته امام مى فرمايد: كه پس از شنيدن صداى ناله با گوش جان از رسول خدا پرسيدم كه يا رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم اين ناله چيست ؟ فرمود: اين ناله ، ناله شيطان است كه از پرستش خود نوميد شده است 


در اينجا پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم خطاب به اميرالمؤ منين (عليه السلام ) فرمود: انك تسمع ما اسمع وترى ما ارى الا انك لست بنبى و لكنك وزير... تو مى شنوى آنچه را من مى شنوم و مى بينى آنچه را كه من مى بينم تنها تفاوت من با تو اين است كه تو پيامبر نيستى ولى وزير من هستى

خواسته هاى پيامبر (ص ) از خداوند


پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم به على (عليه السلام ) فرمود: اى على ! پنج چيز درباره ى تو از خدا خواستم كه خداوند همه را به من عطا كرد:

 

 

 


1- اينكه من اول كسى باشم كه از قبر بر مى خيزم و غبار از چهره مى افشانم ،و تو هم با من باشى .

2- خداوند اجازه دهد كه من و تو در محل سنجش اعمال بايستيم .

3- ترا در قيامت پرچمدار من قرار دهد.

4- امت مرا به دست تو از حوض كوثر سيراب كند.

5- هنگام رفتن به بهشت ترا پيشرو امت قرار دهد.

آنگاه فرمود: شكر خداى را كه بر من منت نهاد 
و همه ى اين تقاضاها را پذيرفت

 

لقب ابوتراب 

حضرت علی (ع) با اینكه القاب بسیار پر معنی داشت ، ولی دوست می داشت كه به او ابوتراب بگویند،
مطابق گفتار بعضی از علما، آنحضرت این لقب را از این جهت دوست داشت كه او متواضع بود و روی خاك می نشست و این لقب را كه به معنی پدر خاك است 

، برای خود می پسندید چراكه بیانگر خاكی بودن او بود.

ولی دشمنان آن حضرت ، این لقب را برای آن حضرت تكرار می كردند، و منظورشان تحقیر نمودن آنحضرت بود،
با این كه این لقب از بهترین صفات انسانی او (یعنی تواضع او) حكایت می كرد. اما این كه این لقب چگونه و چرا به او داده شد،

در تاریخ چنین آمده است : سال دوم هجرت بود، خبر رسید كه كاروانی از مشركان به سوی شام می روند پیامبر(ص) همراه صد و پنجاه نفر (و به نقل دیگر همراه 200 نفر) در حالی كه حضرت حمزه (ع) پرچم سفیدی به اهتزاز در آورده بود، برای جلوگیری و ضربه زدن به كاروان مشركین ،
از مدینه خارج شده تا به عشیره (بر وزن غفیله) رفتند (از این رو این حركت را غزوه عشیره می نامند).

هنگامی كه پیامبر (ص) و سپاه اندكش در سرزمین عشیره به جستجو و برسی پرداختند، در یافتند كه كاروان قریش از آنجا رفته اند، آنحضرت با سپاه خود در حدود یك ماه در آنجا ماند و سپس به مدینه باز گشتند. 

علی (ع) و عمار یاسر، جزء این سپاه بودند، عمار می گوید: در همین سفر علی (ع) به من فرمود: می خواهی برویم نزد افراد بنی مدلج كه در كنار چشمه كشاورزی می كنند، بنگریم چگونه كشاورزی می نمایند؟!.
من موافقت كردم و با هم كنار آنها رفتیم ، (بر اثر خستگی) نیاز به استراحت داشتیم ، زیر درختهای نخل كه در آنجا بود رفتیم ، در زمین روی خاك خوابی دیم (و به نقل دیگر علی علیه السلام مقداری خاك جمع كرد و آنرا متكای خود قرار داد و سرش را روی آن گذارد و خوابید). 
تا اینكه : رسول خدا (ص) آمد و ما را بیدار كرد و برخاستیم و لباسهای خود را كه خاك آلود بود، تكان دادیم ،

در همین موقع ، پبامبر (ص) به علی (ع) فرمود: ای ابوتراب (زیرا لباسش خاك آلود بود)
بعد فرمود: می خواهید شما را به شقی ترین مردم خبر دهم ؟
گفتیم آری ، فرمود: یكی آن كسی است كه ناقه حضرت صالح (ع) را پی كرد، دوم آن كسی است كه بر فرق سر تو (ای علی) شمشیر می زند (یعنی ابن ملجم).
داستان دوستان / محمد محمدي اشتهاردي
ادامه دارد!!

 

 

امید بخش ترین آیه 

ابو حمزه ثمالی از یكی از امامین همامین ، امام محمّد باقر یا امام جعفر صادق عیهما السّلام ، روایت كرده است كه :
امیرالمؤ منین علیه السّلام روزی خطاب به اصحاب خود فرمود: 
كدامیك از آیات كلام اللّه مجید نزد شما امیدوار كننده ترین آیات است ؟
بعضی گفتند آیه : 
ان اللّه لا یغفر ان یشرك به و یغفر مادون ذلك لمن یشاء...
همانا خداوند مشرك را نمی آمرزد و می آمرزد پایین تر از شرك را برای كسی كه بخواهد... 

حضرت فرمود: نیكو آیه ای است ، اما امیدوار كننده ترین آیات برای غفران و آمرزش معاصی نیست . 
عده ای دیگر گفتند آیه : 
و من یعمل سوء او یظلم نفسه ثم یستغفر اللّه یجداللّه غفورا رحیما.
و كسی كه به كاری زشت بپردازد یا ستم بر خویشتن كند و سپس از خدا آمرزش خواهد، بیابد خداوند را آمرزنده مهربان .
حضرت فرمود: نیكو آیه ای است ، امّا آیه مورد نظر نیست . 
بعضی دیگر گفتند آیه قل یا عبادی الّذین اسرفوا علی انفسهم لا تقنطوا من رحمه اللّه انّ اللّه یغفر الذنوب جمیعا... 
بگو ای بندگانم كه با گناه به نفس خود اسراف می ورزید. از رحمت خدا ماءیوس نباشید، چون خداوند جمیع گناهان را می آمرزد....
حضرت فرمود: نیكو آیه ای است ، امّا آیه مورد نظر نیست .
بعضی دیگر گفتند آیه : 
والّذین اذا فعلوا فاحشه او ظلموا انفسهم ذكرو اللّه فاستغفروالذنوبهم ... تقواپیشگان آنهایند كه هر گاه كار ناشایستی از ایشان سر زند یا ظلمی به خویش كنند، خدا را به یاد آورند و از گناه خود استغفار نمایند... 
حضرت فرمود: نیكو آیه ای است ، اما آیه مورد نظر نیست .
آیا آیه دیگری نمی دانید كه به نظر شما امیدوار كننده ترین آیات قرآن باشد؟ 
اصحاب عرض كردند: نه امیرالمؤ منین ، به خدا سوگند چیزی در نزد ما نیست كه بخوانیم .
امام فرمود: از حبیبم رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم شنیدم كه فرمود: 
امیدوار كننده ترین آیه در قرآن این آیه شریفه است :
و اقم الصّلواه طرفی النّهار و زلفا من اللّیل ... و بپای دار نماز را هر دو سر روز و پاره هایی از شب ...
سپس پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم فرمود: یا علی ، به خدایی كه مرا بشیر و نذیر قرار داد و مبعوث به رسالت گردانید،

اگر یكی از شما به وضو قیام كند، گناهان و معاصی او از اعضای بدنش فرو می ریزد تا وقتی كه با صورت و قلب خود متوجّه قبله شود، از قبله و نمازش بر نگردد مگر آنكه جمیع گناهان او بریزد و هیچ گناهی بر صحیفه عملش باقی نماند همچون روزی كه از مادر متولد شده باشد و هرگاه ما بین دو نماز گناهی از او صادر شده باشد با خواندن نماز آمرزیده شود و از گناهان پاك گردد.
آنگاه پیامبر نمازهای پنجگانه را كه موجب آمرزش هستند، شماره كرد و فرمود: یا علی ، بدان كه منزلت نمازهای پنجگانه برای امّت من مانند نهری است كه بر در خانه یكی از شما باشد.
اگر شخصی بدنش چركین باشد و هر روز پنج بار در آن نهر شستشو كند آیا چیزی از آن چركها باقی خواهد ماند؟
سوگند به خدا، نمازهای پنجگانه برای امّتم چنین است كه تمام گناهانشان را پاك می كند و تیرگی قلبشان را می برد.
چهل داستان درباره نماز و نمازگزاران / يدالله بهتاش
ادامه دارد!!

 

 

 

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





موضوعات مرتبط: ویژه نامه ها
 
 
این وب سایت جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ، با لا بردن سطح آگاهیهای دینی اعتقادی تربیتی