تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 40795
بازدید دیروز : 344
بازدید هفته : 41654
بازدید ماه : 94932
بازدید کل : 10486687
تعداد مطالب : 16946
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1


حدیث موضوعیاک مهدویت امام زمان (عج)اک آیه قرآناک

 
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : دو شنبه 10 / 12 / 1398

خواستگاری در بی وزنی:
یک مرد آمریکایی از دختر مورد علاقه اش در کابین یک بوئینگ ۷۵۱ در حالی که در فضا شناور بودند، خواستگاری کرد. این مرد جوان به عنوان هدیه تولد نامزد چند ساله اش، او را به یک سفر با هواپیمایی که شرایط حاکم در فضا را شبیه سازی می‌کند دعوت و سپس هزاران متر بر فراز دریا و در حالی که هر دو در فضای کابین شناور بودند، از او خواستگاری کرد.

خواستگاری در میان شعله‌های آتش:
تاد، یک بدل کار عاشق که به دنبال شیوه جالبی برای گرفتن جواب مثبت از دختر مورد علاقه اش بود تصمیم گرفت تا برای این که او را تحت تأثیر قرار دهد از یک سکوی بلند درون یک استخر و در حالی که آتش او را فراگرفته خود را پرتاب کند. برای این منظور تاد لباس مخصوصی تن کرد و در مقابل چشمان دختر خود را آتش زد و به سرعت از سکو به درون استخر پرید. پس از چند ثانیه تاد صحیح وسالم از استخر بیرون آمد در مقابل پشمان بهت زده‌ی ملیسا، زانو زده و از وی تقاضای ازدواج کرد.

خواستگاری در ارتفاع ۶۰۰۰ متری:
ماتئو مارتینز، چتر باز ماهر، از دختر مورد علاقه اش در شرایطی که هر دو در ارتفاع ۶۰۰۰ متری از سطح زمین آماده انجام پرش با چتر بودند خواستگاری کرد.

خواستگاری از طریق آگهی بازرگانی:
راند به دنبال رمانتیک‌ترین روش برای خواستگاری از دختر رویاهایش بود و به این فکر افتاد که در بین برنامه‌ی تلویزیونی مورد علاقه دوست دخترش ظاهر شود و از او تقاضای ازدواج کند؛ بنابراین با برنامه‌ی مورد علاقه‌ای همسرش تماس گرفت و در ازای پرداخت مقداری پول آن‌ها حاضر شدند که برای چند دقیقه تصویر راند را در زمان پخش اگهی‌های بازرگانی به روی آنتن بفرستند.
در ۶ فوریه سال ۲۰۰۶ ملیسا در حال تماشای برنامه خود بود که ناگهان تصویر راند روی صفحه تلویزیون او ظاهر می‌شود و از او سوال معروف" با من ازدواج می‌کنی" را می‌پرسد و ملیسا هم که بسیار ذوق زده شده بود همانجا جواب مثبت را میدهد. اگر چه راند قادر به شنیدن آن نبود.

خواستگاری مجازی:
برنی پنگ ۲۶ ساله اهل نیو جرسی حدود یک ماه برای برنامه ریزی مجدد بازی تلاش کرد و موفق شد که طوری آن را برنامه ریزی کند که زمانی که تیمی لی، دختر مورد علاقه اش آن را بازی می‌کند و امتیاز بالایی کسب می‌کند یک انگشتر نامزدی صورتی بر روی صفحه به همراه سوال " با من ازدواج می‌کنی" پدیدار شود.
شرکت سازنده این بازی زمانی که متوجه شد برنی بازی آن‌ها این چنین ماهرانه هک کرده نه تنها از وی شکایت نکرد بلکه حاضر شد بخشی از هزینه‌ی ازدواج او را متقبل شوند.

خواستگاری با چتر:
شان پالمگرن، یک عاشق خلاق آمریکایی، برای خواستگاری از دختر مورد علاقه اش به تعداد حروف عبارت انگلیسی will you marry me "" چتر خرید و بر روی هر یک، یکی از واژه ها‌ی این جمله را نوشت. سپس آن‌ها را بین تعدادی از دوستان خود پخش کرد. شان از دوست دخترش، بتسی، خواست تا با هم در یک پارک قدم برنند. همینطور که در حال قدم زدن بودند، بتسی چند مرد را دید که همگی زیر آفتاب چتر بالای سر خود گرفته اند. او از این اقدام آن‌ها تعجب کرد و، اما دیری نپایید که تعجب او تبدیل به احساس شوق فراوان شد. با اشاره‌ی شان ناگهان همه‌ی چتر پایین آورده شدند و عبارت " با من ازدوج می‌کنی" را در مقابل چشم‌های بتسی نقش بستند..

استفاده از تام کروز برای خواستگاری:
جائو کارتینر یک تصویربردار است که برای شبکه RTP پرتغال کار می‌کند. وی در فرصتی که تام کروز برای انجام یک مصاحبه در این شبکه حاضر شده بود از او خواست تا از طرف او از سونیا، دختر مورد علاقه اش خواستگاری کند. جائو یک کلیپ از تام کروز تهیه کرد و با موافقت RTP این کلیپ از طریق این شبکه پخش شد. در این کلیپ تام کروز از جانب جائو از سونیا خواستگاری کرد.

اجاره یک گروه تئاتر برای بازی صحنه‌ خواستگاری:
یک سرمایه دار مشهور اوکراینی برای خواستگاری یک گروه تئاتر را اجاره کردو به کمک آن‌ها نماشنامه‌ای با عنوان " رمانتیک‌ها " تهیه کرد و خود نقش اول آن را بر عهده گرفت. در روز اجرای این نمایش جنادا زالینسکس ۳۶ ساله دختر مورد علاقه خود، ویکتوریا، را به دیدن این نمایش دعوت کرد. جنادا در حالی که یک نقاب به صورت داشت روی صحنه آمد و در حالی که قرار بود عشق خود را به بازیگر زن مقابلش ابراز کند رو به ویکتوریا که در میان تماشاگران نشسته بود کرد و گفت:: "دختری که دوست دارم نامش ویکتوریاست و در ردیف ششم نشسته است. ویکتوریا با من ازدواج می‌کنی؟ "

منبع: جدیدترین


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





موضوعات مرتبط:
 
 
این وب سایت جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ، با لا بردن سطح آگاهیهای دینی اعتقادی تربیتی