تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 45416
بازدید دیروز : 52941
بازدید هفته : 177583
بازدید ماه : 230861
بازدید کل : 10622616
تعداد مطالب : 16946
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1


حدیث موضوعیاک مهدویت امام زمان (عج)اک آیه قرآناک

 
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : جمعه 8 / 7 / 1394


 

بحثى پيرامون اسراء و معراج

(اسراء و معراج ) دو شى ء جداگانه هستند و نبايد آن دو را يكى شمرد. (اسراء) آن است كه خداوند متعال حضرت رسول - صلى الله عليه و آله - را در يك شب ، از مسجد الحرام (مكه ) به مسجد اقصى (در بيت المقدس ) برد كه فاصله آن حدود 1200 كيلومتر است . و به قول زمخشرى در كشاف ، مسافت چهل شبانه روز راه است ولى معراج رفتن آن حضرت به آسمانهاست .
قرآن مجيد درباره اسراء، صريح و نص است . اما درباره معراج ، اشاراتى دارد. دليل معراج ، روايات متواتر از طريق شيعه و اهل سنت است .
توضيح اينكه : خداوند درباره اسراء و سير شبانه آن حضرت مى فرمايد: (( سبحان الذى اسرى بعبده ليلا من المسجد الحرام الى المسجد الاقصى الذى باركنا حوله لنريه من آياتنا انه هو السميع البصير )) . (101)
يعنى : (پاك و منزه است خدايى كه بنده اش (محمد صلى الله عليه و آله ) را در يك شب ، از مسجد الحرام به مسجد اقصى كه در اطراف آن ، بركت به وجود آورده ايم تا بعض از آيات خود را به او نشان دهيم ، خداوند شنوا و داناست ).
اين آيه شريفه نص و صريح است در رابطه با سير شبانه آن حضرت كه به طور اعجاز بوده است . منظور از آن ، نشان دادن آيات بود. اين آيات ، شايد خود اسراء و آثار انبياى بنى اسرائيل در بيت المقدس و يا آيات معراج باشد كه مى فرمايد: (( لقد راى من آيات ربه الكبرى )) (102) چون بنابر روايات ، (معراج ) بعد از (اسراء) بوده است .
اما درباره معراج ، لازم است آيات سوره نجم را در نظر بگيريم كه مى فرمايد: (( و النجم اذا هوى . ما ضل صاحبكم و ما غوى . و ما ينطق عن الهوى الا وحى يوحى علمه شديد القوى ذو مرة فاستوى و هو بالافق لاعلى ثم دنا فتدلى فكان قاب قوسين اوادنى فاوحى الى عبده ما اوحى ما كذب الفؤ اد ما ارى افتما رونه على ما يرى )) (103)
اين آيات شريفه ، نشان دهنده آن است كه جبرئيل از بالا و از آسمان به زمين فرود آمد و در قيافه انسانى ، ممثل شد. و بقدرى به حضرت نزديك گرديد كه فاصله اش با وى حدود دو متر بلكه كمتر شد. و آنگاه آنچه خداوند فرموده بود، براى حضرت ، بيان كرد. اگر فاصله دو سر قوس (كمان ) يك متر باشد. جبرئيل بقدر دو متر يا كمتر از دو متر، با حضرت فاصله داشته است .
جبرئيل در ناحيه بالا بود كه در آنجا ممثل به صورت آدم گرديد. و آن وقت به حضرت نزديك و نزديكتر شد: (دنا فتدلى ) (ما كذب الفؤ اد ما اءرى ) يعنى : قلب حضرت ، آنچه را كه چشمش ديده بود، انكار نكرد بلكه قلبش نيز يقين كرد كه او جبرئيل و فرشته وحى است . شما با آن حضرت در اين كار مراء و مجادله نكنيد. اما آيات بعدى ، ظهورشان در معراج است كه مى فرمايد:
(( و لقد راه نزلة اخرى عند سدرة المنتهى عهدها جنة الماءوى . اذ يغشى السدرة ما يغشى ما زاغ البصر و ما طغى لقد راى من آيات ربه الكبرى )) .(104)
يعنى : (رسول خدا -صلى الله عليه و آله - در نزول ديگر، جبرئيل را ديد. و آن ديدن در نزد (سدرة المنتهى ) بود كه بهشت ، جايگاه نيكوكاران نيز آنجاست . هنگامى او را ديد كه (سدرة المنتهى ) را مى پوشانيد. آنچه مى پوشانيد، چشم حضرت منحرف نشد و از حد ديدن خارج نگرديد، بلكه جبرئيل را ديد و آن يك (ديدن ) حقيقى بود. مقدارى از آيات بزرگ را نيز در آنجا ديد).
برخى احتمال داده اند كه خداوند چشم آن حضرت را قوى گردانيد و از زمين جبرئيل را در نزد سدرة المنتهى مشاهده كرد. ولى اين خلافت ظاهر است . بويژه با در نظر گرفتن رواياتى كه در ذيل اين آيات ، وارد شده است . در تفسير احسن الحديث (105)، آيات فوق را تفسير كرده و روايات آن را نقل نموده ام براى تشكيل مطلب ، به آنجا رجوع شود.
مرحوم مجلسى در بحار الانوار (106)، مى فرمايد: (( اعلم ان عروجه صلى الله عليه و آله الى بيت المقدس ثم الى السماء فى ليلة واحدة بجسده الشريف مما دلت عليه الايات و الاخبار المتواترة من طرق الخاصة و العامة ... و الاخبار الواردة فى هذا المطلب لا اظن مثلها ورد فى شى ء من اصول المذهب )) .
ناگفته نماند كه : منظور ما از نقل اين مطلب فقط بيان فرق بين اسراء و معراج بود والا مطالب مفصل است .
بحثى پيرامون (اسماء حسنى )
در قرآن مجيد، درباره خداوند متعال كلمه صفت و اوصاف نيامده است ، بلكه همه صفات حقتعالى با كلمه (اسم يا اسماء) آمده است ؛ مانند: (( والله الاسماء الحسنى فادعوه و ذروالذين يلحدون فى اسمائه سيجزون ما كانوا يعلمون )) (107)
يعنى : ( نامهاى نيكوتر از براى خداست ، خدا را با آنها بخوانيد و ترك كنيد آنان را كه در اسماء خدا الحاد مى كنند (و آنها را به مخلوقات نسبت مى دهند) بزودى با اعمالشان مجازات مى شوند).
(( قل ادعوا الله وادعوا الرحمن ايا ما تدعوا فله الاسماء الحسنى )) (108)
(( الله لا اله الاهو السماء الحسنى )) (109).
(( هوالله البارءى له السماء الحسنى يسبح له ما فى السموات و الارض و هو العزيز الحكيم )) (110).
اين آيات شريفه مى گويند كه نامهاى نيكوتر، مخصوص خداست . و در خداوند حقيقت است نه در ديگران . و از (( قل ادعوا الله او ادعواالرحمن )) به نظر مى آيد كه (رحمن ) با (الله ) مساوى است نه اسماء ديگر.
حقايق اسماء الله ، عالم را پر كرده است . و از تدبير هر گوشه اى از جهان ، يك يا چند اسم خداوند متجلى است . در دعاى كميل آمده است : (( و باسمائك التى ملاءت اركان كل شى ء )) خواندن خداوند با اسماء او، خواستن از مبداء و مشيتى است كه صفات و حقايق اسماء او در همه جا گسترده و متجلى است .
در قرآن مجيد، مجموعا 127 اسم از براى ذكر شده است . و آنها بنا به نقل تفسير الميزان (111) به ترتيب الفبا به قرار ذيل مى باشد:
الف : اله ، احد، اول ، آخر، اعلى ، اكرم ، اعلم ، ارحم الراحمين ، احكم الحاكمين ، احسن الخالقين ، اهل التقوى ، اهل المغفره ، اقرب و ابقى .
ب : بارى ، باطن ، بر، بصير و بديع .
ت : تواب .
ج : جبار و جامع .
ح : حكيم ، حليم ، حى ، حق ، حميد، حسيب ، حفيظ و حفى .
خ : خبير، خالق ، خلاق ، خير، خيرالماكرين ، خيرالرازقين ، خيرالحاكمين ، خيرالغابرين ، خيرالوارثين ، خيرالراحمين ، و خيرالمنزلين .
ذ: ذوالعرش ، ذوالطول ، ذوانتقام ، ذوالفضل العظيم ، ذوالرحمة ، ذوالقوة ، ذوالجلال و الاكرام ، ذوالمعراج .
ر: رحمن ، رحيم ، رؤ ف ، رب ، رفيع الدرجات ، رزاق و رقيب .
س : سميع ، سلام ، سريع الحساب ، و سريع العقاب .
ش : شهيد، شاكر، شكور، شديد العقاب و شديد المحال .
ص : صمد.
ظ: ظاهر
ع : عليم ، عزيز، عفو، على ، عظيم ، علام الغيوب و عالم الغيب و الشهادة .
غ : غنى ، غفور، غفار، غالب غافر الذنب .
ف : فالق الاصباح ، فالق الحب والنوى ، فاطر و فتاح .
ق : قوى ، قدوس ، قاهر، قهار، قريب ، قادر، قدير، قابل التوب و قائم على كل نفس بما كسبت .
ك : كبير، كريم و كافى .
ل : لطيف .
م : ملك ، مؤ من ، مهين ، متكبر، مصور، مجيد، مجيب ، مبين ، مولى ، محيط، مقيت ، متعال ، محيى ، متين ، مقتدر، مستعان ، مبدءى و مالك الملك .
ن : نصير و نور.
و: وهاب ، واحد، ولى ، والى ، واسع ، وكيل و ودود.
ه : هادى
در توحيد صدوق از حضرت رضا از پدرانش از اميرالمؤ منين از رسول خدا - صلى الله عليه و آله - نقل شده است كه فرمود: براى خداوند ( 99) اسم مى باشد كه هر كس خدا را به آنها بخواند، دعايش را مستجاب فرمايد.هر كس كه كه آنها را بشمارد، داخل بهشت مى شود، من آنها را در (قاموس قرآن ) ماده حسن ، ذيل عنوان (اسماء الحسنى ) نقل كرده ام .
در ميان آنها لفظ ( الله ) نيست ، زيرا هر يك از آن اسماء، به معناى خاصى دلالت دارد ولى لفظ (الله ) صفت ويژه اى در آن ملحوظ نيست ، بلكه جامع همه آنهاست .
در دعاى جوشن كبير - كه يكى از ذخاير تشيع است و حتى در ميان اهل سنت يافت نمى شود و شيعه بايد به آن مباهات كند - هزار اسم براى خداى تعالى نقل شده است ؛ زيرا آن دعا صدبند مى باشد. و در هر بند، ده اسم اسماء حسنى آمده است . و در هر بند، ترجيعى دارد كه : (( سبحانك يا لا اله الا انت ، الغوث الغوث خلصنا من النار يا رب ... ))
آن دعا از حضرت سجاد از پدرش ، از جدش على بن ابى طالب از رسول خدا - صلوات الله عليهم - نقل شده است كه حضرت در يكى از جنگها، زره سنگينى در برداشت و آزارش مى داد.آن حضرت خدا را خواند كه جبرئيل نازل شد و عرض كرد يا محمد؟ خدايت سلام مى رساند و مى گويد: اين زره را بركن و اين دعا را بخوان ، آن امان است براى تو و امت تو...
مرحوم مجلسى آن را در بحار (112) از بلد الامين كفعمى نقل كرده است . و در صفحه 384 آمده است كه امام حسين - عليه السلام - فرمود: (پدرم مرا وصيت كرد كه اين دعا را حفظ كنم و بزرگ بدانم . آن را بر كفن او بنويسم . و همچنين آن را به اهل بيت خود ياد بدهم . و آنها را بر خواندن آن دعا ترغيب كنم ).



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





موضوعات مرتبط: قرآن شناسی
برچسب‌ها: قرآن شناسی
 
 
این وب سایت جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ، با لا بردن سطح آگاهیهای دینی اعتقادی تربیتی