طبرسى در اعلام الورى گويد: درباره گوشه اى از خصايص و مناقب و اخلاق بزرگوارانه آن حضرت، ابراهيم بن عباس (يعنى صولى) گويد: رضا(علیه السلام) را نديدم كه از چيزى سؤال شود و آن را نداند. و هيچ كس را نسبت بدانچه در عهد و روزگارش مى گذشت داناتر از او نيافتم.
مامون بارها او را با پرسش درباره هر چيزى مى آزمود و امام به او پاسخ مى داد و پاسخ وى كامل بود و به آياتى از قرآن مجيد تمثل مى جست. آن حضرت هر سه روز يك بار قرآن را ختم مى كرد و خود مى فرمود: اگر بخواهم مى توانم در كمتر از اين مدت هم قرآن را ختم كنم اما من هرگز به آيه اى برنخورده ام جز آن كه در آن انديشيده ام كه چيست و در چه زمينه اى نازل شده است.
همچنين از ابراهيم بن عباس صولى نقل شده است كه گفت: هيچ كس را فاضل تر از ابو الحسن رضا نه ديده و نه شنيده ام. از او چيزهايى ديده ام كه از هيچ كس نديدم. هرگز نديدم با سخن گفتن به كسى جفا كند. نديدم كلام كسى را قطع كند تا خود آن شخص از گفتن فارغ شود. هيچ گاه حاجتى را كه مى توانست برآورده سازد، رد نمى كرد.
هرگز پاهايش را پيش روى كسى كه نشسته بود دراز نمى كرد. نديدم به يكى از دوستان يا خادمانش دشنام دهد. هرگز نديدم آب دهان به بيرون افكند و يا در خنده اش قهقهه بزند بلكه خنده او تبسم بود. چنان بود كه اگر تنها بود و غذا برايش مى آوردند غلامان و خدمتگزاران و حتى دربان و نگهبان را بر سفره خويش مى نشانيد و با آنها غذا مى خورد.
شبها كم مى خوابيد و بسيار روزه مى گرفت. سه روز، روزه در هر ماه را از دست نمى داد و مى فرمود: اين سه روز برابر با روزه يك عمر است. بسيار صدقه پنهانى مى داد بيشتر در شبهاى تاريك به اين كار دست مى زد. اگر كسى ادعا كرد كه فردى مانند رضا(علیه السلام) را در فضل ديده است، او را تصديق مكنيد.