حضرت عباس(علیه السلام) در کلام ائمه معصومین(علیه السلام)
حضرت بقیّةالله ارواحنا فداه:
«اَلسّلامُ عَلى الْعَبّاسِ بنْ امیرِالمُؤْمِنینْ اَلْمُواسى اَخاهُ بِنَفْسِه اَلْاخِذُ لِغَدِهْ مِنْ اَمْسِهِ، الفادى لَهُ الْواقى.»[۱]
سلام بر عباس فرزند امیر مؤمنان، که جانش را در راه مواسات با برادرش تقدیم کرد، دنیایش را براى تحصیل آخرت صرف کرد و جانش را براى حفظ برادرش فدا کرد.
آفتاب آمد دلیل آفتاب
گفتار معصومان(علیه السلام) سرآمد سخن انسانهاست. عبارات زرّین شخصیتهاى سترگى که از تابش دانش الهى بهره بردهاند، از هر افراط و تفریطى پیراسته است و حقیقت را چنانکه باید مىنمایاند.
سخنان این قدسیان معصوم پیرامون شخصیت حضرت ابوالفضل(علیه السلام)گسترهاى وسیع در برابر دیدگان انسان مىگشاید و آدمى را به بلنداى عظمت آن سردار دلاور رهنمون مىسازد. این فصل نورانى را با آفتاب سخن زهراى مرضیه(سلام الله علیه) آغاز مىکنیم تا آفتابى، دلیل بر آفتاب شخصیت او باشد:
در نگاه حضرت زهرا(سلام الله علیه)
پیامبر اکرم(صلّي اللَّه عليه و آله و سلّم) روز قیامت على(علیه السلام) را طلبیده، مىفرماید: نزد فاطمه برو و به او بگو تا آنچه براى شفاعت – گناهکاران – در این روز بزرگ فراهم ساخته، حاضر کند.
امیر مؤمنان نزد حضرت زهرا(سلام الله علیه) آمده، مىفرماید: اى فاطمه، براى چنین روزى چه ذخیرهاى، جهت شفاعت، آماده کردهاى؟
آن پاک بانوى والا مقام در جواب على(علیه السلام) مىفرماید:
«یا امیرَالمؤمنین، کَفانا لَاِجْلِ هذا اَلْمَقام اَلْیَدان اَلْمَقَطْوُعَتانِ مِنْ اِبْنى الْعَبّاس»[۲]
اى امیر مؤمنان، دو دست بریده پسرم عباس براى مقام شفاعت من کافى است.
برخى از اندیشمندان شیفته، درباره مقام ابوالفضل نزد حضرت زهرا(علیه السلام)چنین گفتهاند: یکى از دلباختگان فرزند فاطمه(علیه السلام) هر روز، در سه وقت، به زیارت سیدالشهدا(علیه السلام) مىرفت و در حرم امام حسین(علیه السلام) به مرقد مطهر آن حضرت عرض ارادت مىکرد، اما کمتر به زیارت حضرت ابوالفضل(علیه السلام)موفق مىشد و گاهى پس از بیست روز به حرم ملکوتى عباس(علیه السلام)مىرفت. شبى در عالم رؤیا دخت رسولالله(صلّي اللَّه عليه و آله و سلّم) را دید و به آن بانو سلام کرد، اما بإ؛هه تعجب بسیار متوجه شد که بىبى روى گردانید و به او اعتنا نکرد!
به آن حضرت گفت:
پدرم و مادرم فداى شما باد، آیا خطایى از من سر زده که بىاعتنا هستید؟!
فاطمه زهرا(سلام الله علیه) فرمود: به خاطر کوتاهى در زیارت فرزندم!
مرد با حیرت فراوان گفت: من هر روز سه بار به حرم فرزند شما مىروم و امام حسین(علیه السلام) را زیارت مىکنم.
حضرت فرمود: تو فرزندم حسین را زیارت مىکنى، ولى به زیارت پسرم عباس نمىروى.[۳]
صحیفهاى از کلام امام سجّاد(علیه السلام)
روزى نگاه مهر آفرین حضرت سجّاد(علیه السلام) به عبیداللّه، فرزند حضرت ابوالفضل(علیه السلام)، افتاد. اشک غم از چشمان مبارک امام(علیه السلام) جارى شد و فرمود:
… خداوند عمویم عباس بن على را رحمت کند؛ به تحقیق که ایثار و جانبازى کرد، جنگ نمایانى نمود و خود را فداى برادرش ساخت تا اینکه دستانش قطع شد. خداوند در برابر این فداکارى – بهسان عمویش جعفر طیّار – دو بال به او عنایت کرد تا به یارى آنها همراه ملایکه در بهشت پرواز کند.
همانا عباس نزد خداوند تبارک و تعالى مقامى دارد که جمیع شهدا، در روز قیامت، بر او غبطه[۴] مىخورند و رسیدن به آن مقام را آرزو مىکنند.[۵]
امام سجّاد(علیه السلام)، که در صحنههاى مختلف، شهامت و جانبازى عمویش را نظاره کرده است، در این بخش از سخن خویش رحمت خداوند را براى عمویش آرزو مىکند و به مقام والاى وى در جهان دیگر اشاره مىکند؛ مقامى که همه شهیدان آن را آرزو مىکنند.
جایگاه کم نظیر عباس(علیه السلام) در آخرت، حضرت را بر آن داشت تا پس از حضور در کربلا خود دفن پدر عزیزش امام حسین(علیه السلام) و عموى فداکارش عباس(علیه السلام) را بر عهده گیرد. آن بزرگوار در پاسخ بنىاسد، که از یارى وى در خاکسپارى این دو جسد مطهر سخن به میان آوردند، فرمود:
با من هستند کسانى که یارىام دهند.
این در حالى است که بدن «امام» را تنها باید امام غسل دهد و دفن کند.
آرى آن سخنان آسمانى امام سجّاد(علیه السلام) و این برخورد ملکوتى حضرت با پیکر عموى خویش مقام والاى ابوالفضل(علیه السلام) را نشان مىدهد.[۶]
نظرات شما عزیزان: