موانع معرفت فطرى پرسش 4 . عوامل بى توجهى به معرفت فطرى و خداشناسى چيست؟ با مطالعه آياتى كه خداشناسى فطرى را مطرح مى كنند، به راحتى مى توان دليل اين را كه برخى در همه حال به فكر خدا نيستند و بعضى ديگر به كلى منكر خدا مى شوند، دريافت. به اجمال مى توان موارد ذيل را براساس آيات قرآن، موانع بى توجهى به معرفت فطرى قلمداد كرد: 1. نسيان: «وَ لا تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا اللّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ»[40]؛ «و مانند كسانى نباشيد كه خدا را فراموش كردند و خدا خودشان را فراموششان ساخت». از اين آيه و آيات مشابه آن، دانسته مى شود كه كافران، پيشينه معرفت نسبت به خداوند دارند؛ ولى در حال كفر، خدا را از ياد برده اند و همين نسيان، بستر انكار خدا يا بى اعتنايى نسبت به او است! 2. توجه به اسباب مادّى: «فَإِذا رَكِبُوا فِى الْفُلْكِ دَعَوُا اللّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ فَلَمّا نَجّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذا هُمْ يُشْرِكُونَ»[41]؛ «پس هرگاه در كشتى سوار شوند، خداى را با اخلاص و پاك دينى [ يكتاگرايى ]بخوانند و چون به سوى خشكى برهاندشان، آن گاه شرك مى ورزند». اين آيه با لحن خاصى مى گويد: در واقع قطع اميد از ساير علل و اسباب، موجب مى شود انسان متوجه مسبب الاسباب گردد و آن معرفت فطرى ـ كه در عمق جانش خفته است ـ بيدار گردد. از اين آيه و آيات مشابه به خوبى استفاده مى شود كه توجه به آنچه اطراف انسان را احاطه كرده و آدمى را به خود مشغول داشته است، عامل عمده بى توجهى به معرفت فطرى نسبت به خداوند است. 3. رفاه و آسايش: «قُلْ أَ رَأَيْتَكُمْ إِنْ أَتاكُمْ عَذابُ اللّهِ أَوْ أَتَتْكُمُ السّاعَةُ أَ غَيْرَ اللّهِ تَدْعُونَ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ»[42]؛ «بگو: به نظر شما، اگر عذاب خدا شما را در رسد، يا رستاخيز شما را دريابد؛ اگر راستگوييد كسى غير از خدا را مى خوانيد؟» اين آيه نشانگر آن است كه فطرت انسان در تنگناها و شدايد، همچون قيامت يا زمان مرگ، بيدار و آشكار مى گردد. از اين رو مى توان دانست كه رفاه و آسايش، زمينه پوشيدگى فطرت را فراهم مى آورد. 4. دوستى با شيطان: «وَ لَأُضِلَّنَّهُمْ وَ لَأُمَنِّيَنَّهُمْ وَ لآمُرَنَّهُمْ فَلَيُبَتِّكُنَّ آذانَ الْأَنْعامِ وَ لآمُرَنَّهُمْ فَلَيُغَيِّرُنَّ خَلْقَ اللّهِ وَ مَنْ يَتَّخِذِ الشَّيْطانَ وَلِيًّا مِنْ دُونِ اللّهِ فَقَدْ خَسِرَ خُسْراناً مُبِيناً»[43]؛ «شيطان گفت: آنان را سخت گمراه و دچار اندوه هاى دور و دراز خواهم كرد و وادارشان مى كنم تا گوش هاى دام ها را شكاف دهند و وادارشان مى كنم تا آفريده خدا را دگرگون سازند و هر كس به جاى خدا، شيطان را دوست گيرد، قطعا دستخوش زيان آشكارى شده است». تغيير در آفريده خدا، خروج از حكم فطرت و خداشناسى فطرى است[44] و اين، در سايه دوستى با شيطان است. اگر كسى با شيطان دوست بود، اين خلق اللّه (خداشناسى فطرى) در او تغيير كرده و به عدم توجه به خدا، يا انكار او منجر خواهد شد. به هر حال، خداوند به ما نزديك است و اين ما هستيم كه با كردار خود او را در دوردست ها مى جوييم: آنچه حق است اقرب از حبل الوريد تو فكنده تيرِفكرت را بعيد اى كمان و تيرها برساخته صيد، نزديك و تو دورانداخته هر كه دور اندازتر، او دورتر وزچنين گنج است او مهجورتر[45]
نظرات شما عزیزان: