تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 83815
بازدید دیروز : 52941
بازدید هفته : 215982
بازدید ماه : 269260
بازدید کل : 10661015
تعداد مطالب : 16946
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1


حدیث موضوعیاک مهدویت امام زمان (عج)اک آیه قرآناک

 
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : جمعه 7 / 8 / 1399

برکات پیاه‌روی اربعین

 

برکات نماز در زندگی

نمازی که می‌خوانیم ۱- تشکر از خدا هست. استقلال درونش است. ما رو به قبله می‌ایستیم. چرا؟ برای اینکه یهودی‌ها این طرف می‌ایستند و مسیحی‌ها این طرف، ما این طرف و آن طرف بایستیم جز حزب این و آن می‌شویم. یا این طرف و یا آن طرف، این طرف امتیازاتی دارد. معاد در نماز هست. «مالک یوم الدین» حضور در صحنه در نماز هست، «قد قامت الصلاة» همه حاضر می‌شوند. یک رنگ بودن در نماز هست. در نماز نداریم صف جلو برای بنز، صف دوم برای تویوتا، تا برسیم به موتور گازی. نه همه با هم بحول الله و سمع الله می‌گویند و هیچ امتیازی نیست.

فریاد در نماز هست، اذان، مسواک در نماز هست. وقت وضو مسواک بزنی یک رکعت تو ثواب هفتاد رکعت دارد. زیبایی در نماز هست، می‌گویند: زن هرچه طلا دارد به خودش آویزان کند. مردی که طلا برایش حرام است، بهترین لباس و عطر را بزند. شانه هست، اگر کسی وقت نماز سر و صورتش را شانه کند، یک رکعتش سی رکعت حساب می‌شود. ازدواج در نماز هست، اگر کسی ازدواج کند و نماز بخواند، یک رکعتش هفتاد رکعت حساب می‌شود. حق حیوان‌ها در نماز هست. اگر سگی تشنه هست و شما آب داری وضو بگیری، سگ تشنه بماند حق وضو گرفتن نداری، باید آب را بدهی سگ بخورد و تیمم کنی و نماز بخوانی. استقلال و خودکفایی در نماز هست. شما اگر سر نماز به چیزی تکیه بدهی نماز باطل است. باید روی پای خود باشی مگر اینکه مریض باشی.

وحدت در نماز هست. انتخابات در نماز هست. این آقا را قبول نداری، نماز نخوان. برو مسجدی که آقایش را قبول داشته باشی. انتخاب کن! ادب در نماز هست. تا آقا حرف می‌زند شما حرف نزن. اطاعت در نماز هست. قبل از آقا خم نشو. یعنی آدم فکر می‌کند نماز است. من بالای ۱۳۰ نکته دیدم همه در نماز هست ولی پیدا نیست.

وحدت و همدلی، در پیاه‌روی اربعین

این اربعین هم همینطور است. زیارت کربلا هم همینطور است. من محفوظاتم را نوشتم، چند موردی، البته دقت زیاد نکردم. چه آیاتی در اربعین کشف می‌شود؟ ۱- یک آیه در قرآن داریم می‌گوید: «بَعْضُكُمْ‏ مِنْ‏ بَعْض‏» (آل‌عمران/۱۹۵) آیات یک کلمه‌ای را حفظ کنید. «بَعْضُكُمْ‏ مِنْ‏ بَعْض‏» آیه قرآن است. یعنی من از شما و شما از من هستی. واقعاً این سیمای «بَعْضُكُمْ‏ مِنْ‏ بَعْض‏» را آدم در پیاده روی کربلا می‌بیند. اصلاً نمی‌گوید: این لر است آمده، کرد است، تبریزی است، شیرازی است. هیچ گزینش درونش نیست. خدمت خیلی خدمت می‌کنند ولی خدمت‌هایی که می‌کنیم پول می‌گیریم، ساعت کار و اضافه کار داریم. خدمتی که در کربلا می‌کنند هیچ گزینشی نیست. شما چه کسی هستی؟ سنت چقدر است؟ لهجه‌ات چیست؟«بَعْضُكُمْ‏ مِنْ‏ بَعْض‏» من از تو هستم و تو از من هستی. تجلی این آیه اینجاست.

۲- یک آیه در قرآن داریم می‌گوید: «يُحِبُّونَ‏ مَنْ‏ هاجَرَ إِلَيْهِم‏» (حشر/۹) قرآن می‌گوید: مردم مدینه، مهاجرینی که از مکه هجرت کردند و به مدینه آمدند، مردم مدینه اینها را تحویل گرفتند. «يُحِبُّونَ» دوست دارند، «مَنْ‏ هاجَرَ إِلَيْهِم‏» آن کسی که هجرت کرده و شهر اینها آمده دوستشان دارد. این در زیارت اربعین، پیاده‌روی هست. این آیه مجسم است. گاهی آدم یک چیزهایی را در قرآن می‌خواند، وقتی می‌خواهد نمونه عملی‌اش را ببیند، دنبال یک نمایشگاه می‌گردد، که آنچه از تئوری دیده، کلاسی‌اش را هم ببیند. از قدیم گفتند: شنیدن کی بود مانند دیدن! آدم نگاه می‌کند اینها چه کسی هستند، چه هستند. «وَ الَّذِينَ تَبَوَّؤُا الدَّارَ» (حشر/۹) خانه‌شان را تحویل می‌دهند. قرآن درباره‌ی اصحاب پیغمبر گفته است ولی آدم بعد از هزار و چهارصد سال می‌رود و می‌بیند. یک آیه در قرآن داریم «وَ رَفَعْنا لَكَ‏ ذِكْرَك‏» (شرح/۴) به پیغمبر می‌گوید: من نام تو را بلند می‌کنم. آدم می‌بیند عجب، بعد از ۱۴۰۰ سال تازه امام حسین مطرح می‌شود. چه دستی در کار است و قصه چیست؟ پول این کار را می‌کند، تبلیغات این کار را می‌کند، یا مردم خودجوش این کار را می‌کنند؟

پذیرایی از زائران، با عشق و محبت

ما که سور می‌دهیم، می‌گوییم: رفتیم خوردیم پس می‌دهیم. چون خوردیم پس می‌دهیم. در اربعین اینطور نیست که چون خوردیم، پس می‌دهیم. ما آمدیم ایران شما پذیرایی کردید و حالا هم شما می‌آیید، ما پذیرایی می‌کنیم. معامله نیست، عشق است! قرآن می‌فرماید: «تُؤْتِي أُكُلَها كُلَّ حِينٍ» (ابراهیم/۲۵) «أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِي‏ السَّماءِ» (ابراهیم/۲۴) می‌گوید: بعضی چیزها برکت دارد. آنوقت مثال می‌زند، می‌گوید: برکت مثل درختی که ریشه‌اش در زمین است، ولی شاخه‌هایش در آسمان است. دائماً میوه می‌دهد. «تُؤْتِي أُكُلَها كُلَّ حِينٍ»، «کل حین» یعنی همیشه و چهارفصل است. میوه‌هایش یک فصلی نیست. این مسأله کربلا هر شب جمعه هست. خدا خواسته اینطور باشد. مثلاً به ما گفتند: نوزاد که به دنیا می‌آید، لبش را به خاک کربلا بمالید. آخر عمرش هم که از دنیا رفت، در قبر گذاشتید، یک خاک کربلا زیر سرش بگذارید. یعنی چه؟ این کربلا باید مطرح باشد. از تولد تا فوت! الآن هم دوای مملکت ما، دوای دنیا کربلاست. من این را در بحث‌های دیگر هم گفتم. اجازه بدهید این جمله را تکرار کنم.

الآن کاری که آمریکا می‌تواند بکند یا محاصره‌ی تبلیغاتی است، یا محاصره‌ی نظامی است یا محاصره‌ی اقتصادی است. کربلا این نسخه را در هم پیچید، محاصره‌ی اقتصادی، آب هم نداشتند، از آب بیشترین نیاز انسان به آب است. می‌گویند: هفتاد درصد بدن ما از آب است. آب نبود حتی برای علی اصغر، این محاصره‌ی اقتصادی است ولی زیر بار نرفت. این محاصره‌ی اقتصادی، محاصره‌ی نظامی، یزیدی‌ها سی هزار تا بودند، امام حسینی‌ها ۷۲ نفر بودند. ۷۲ نفر بین سی هزار تا، این محاصره نظامی است ولی زیر بار نرفت. محاصره‌ی تبلیغاتی، تمام بوق‌ها راه افتاد که حکومت حق حکومت یزید است، امام حسین خروج کرده است. خارجی است نه یعنی از فرانسه آمده، یعنی بر حکومت حق خروج کرده و چموشی کرده است. تمام از بین رفت، یک آیه در قرآن داریم، می‌فرماید: «إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنا» بعضی از این کلمات عربی است، ولی شما می‌فهمید. ساده است. فارس ها هم بلد هستند. «إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنا» ما پیغمبران را یاری می‌دهیم، انبیاء را کمک می‌کنیم. فقط پیغمبران نه، می‌گوید: «وَ الَّذِينَ آمَنُوا» مؤمنین هم کمک می‌کنیم، آخرت نه، «فِي الْحَياةِ الدُّنْيا» (غافر، ۵۱) ما انبیاء و مؤمنین را در همین دنیا کمک می‌کنیم. بالآخره امام خمینی موفق شد یا نشد؟ در همین دنیا، موسی موفق شد در مقابل فرعون یا نشد؟ ابراهیم در مقابل نمرود موفق شد یا نشد؟ امام کاظم در مقابل هارون الرشید موفق شد یا نشد؟ بله جانشان را دادند، اما فکرشان، مکتبشان، هدفشان، کلماتشان ماندنی شد. مراد از حیات آم به آرزوهایش برسد. نه اینکه چند لیتر آب اضافه بخورد و چند کیلو غذای اضافه، ما طرفداران خود را یاری می‌کنیم. مؤمنین را هم یاری می‌کنیم،«فِي الْحَياةِ الدُّنْيا» این وعده خداست.

مقایسه عاقبت کار حسینیان و یزیدیان

قرآن برای آینده هم گفته: وحشت نکنید. «وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ‏» (اعراف/۱۲۸) آیه‌ی دیگر می‌گوید: «وَ الْعاقِبَةُ لِلتَّقْوى‏» (طه/۱۳۲) ما پرهیزگاران را کمک می‌کنیم. حکومت آخرالزمان هم با آمدن حضرت مهدی (ع) با مؤمنین خواهد بود. موجی هست شهادتی هست، شکنجه و تبعید هست. به قول دعای ندبه، «فقُتل من قتل» چقدر کشتند «وَ سُبِيَ مَنْ سُبِيَ، وَ أُقْصِيَ مَنْ أُقْصِيَ» تبعید کردند، کشتند و شکنجه کردند. همه اینها درست. اما بالآخره کدام فکر حاکم شد و کدام فکر محو شد؟

شما در بازی‌های فوتبال و والیبال، خیلی وقت‌ها ممکن است در تلویزیون ببینید، ولی می‌خواهی بروی در         میدان از نزدیک با چشمت ببینی، نه با تلویزیون، خیلی آیات را آدم می‌خواهد با چشمش ببیند، ببیند شد یا نشد. با دست خالی می‌شود قیام کرد یا نه؟ بله ممکن است یک مشکلاتی هم داشته باشد. از قرآن بخوانم، قرآن می‌گوید: «وَ أَرادُوا بِهِ كَيْداً فَجَعَلْناهُمُ الْأَخْسَرِينَ» (انبیاء/۷۰) یعنی هرچه نقشه کشیدند و تاب دادند من تاب را وا تابیدم. آنها هی تابیدند و من وا تابیدم. بیایید ببینید کشتی خدا با غیر خدا، آتش درست کردند که ابراهیم را در آتش با منجنیق و جرثقیل پرت کنند بسوزد. دور این آتش هم جمع شدند، تا تماشا کنند ابراهیم سوخت! جزغاله شدن ابراهیم را ببینند. «وَ أَرادُوا بِهِ كَيْداً» نقشه کشیدند، یک مرتبه آتش گلستان شد. «يا نارُ كُونِي بَرْداً وَ سَلاماً» (انبیاء/۶۹) به آتش گفتیم: اثرت را از دست بده.

در قرآن یک آیه داریم می‌گوید: «وَ يُؤْثِرُونَ‏ عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ كانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ» (حشر/۹) افرادی هستند که دیگران را بر خودشان ترجیح می‌دهند با اینکه خودشان هم نیاز دارند. این آیه قرآن است. کجا ببینیم که دیگران را بر خود ترجیح می‌دهند ولو خودشان به شدت محتاج هستند. وقتی آدم کربلا می‌رود و می‌بیند ابالفضل آب را آورد بخورد، گفت: تو آب می‌خوری و امام حسین تشنه است، بچه‌ها تشنه هستند، نخور. اول آنها بعد تو! این «یُؤثِروُن» که آدم در قرآن می‌خواند با چشمش می‌بیند. مسأله اربعین، گردشگری نیست. این کلمه‌ها سبک است. مثل اینکه بگوییم: ابالفضل، بد نیست. آدم مؤدبی است. آدم خوبی است. آدم خوبی است برای ابالفضل کوچک است. ما لفظی نداریم به اینها لقب بدهیم. قرآن می‌گوید: با اینکه به شدت نیاز دارند، دیگران را ترجیح می‌دهند. آدم نمی‌داند این یعنی چه. مادر ایثار می‌کند، مادر از خواب و خوراکش می‌گذرد.

ادای حق قرآن و جهاد، در ماجرای کربلا

قرآن یک آیه دارد می‌گوید: «حَقَ‏ تِلاوَتِه‏» (بقره/۱۲۱) کتاب آسمانی را آنطور که حقش است تلاوت کردند. این حق تلاوت یعنی چه؟ من می‌بینیم سر امام حسین روی نی قرآن خواند. عه... چه پیامی دارد؟ پیامش این است که من سرم از تنم جدا شد اما سرم از قرآن جدا نشد. این پیامش است. ما شنیده بودیم حق الناس را باید حفظ کرد، آدم می‌رود کربلا می‌بیند عجب، امام حسین قبل از شهادتش زمین‌های کربلا را خرید. گفت: نمی‌خواهم خون من روی زمین مردم ریخته شود. حق الناس، یکی دیگر...

شب عاشورا امام حسین به یارانش گفت، به ۷۲ نفر گفت: هرکدام به مردم بدهکار هستید، بروید بدهی خود را بدهید. من راضی نیستم کسی بیاید اینجا شهید شود ولی مدیون مردم باشد. اگر به مردم بدهکار هستید، بدهی مردم را بدهید. این خیلی مهم است. حق الناس تا اینجا... «حق جهاده» در قرآن چند حق داریم. «وَ جاهِدُوا فِي‏ اللَّهِ حَقَّ جِهادِه‏» (حج/۷۸) حق جهاد چیست؟ آدم این را در قرآن می‌خواند. حق جهاد این است که انسان آخرین فشنگ خود را مصرف کند، اگر یک فشنگ دارد شکست خورد، پیداست نه باز هم می‌توانست از یک فشنگ باید استفاده می‌کرد. آخرین فشنگ، آخرین نفس، آخرین نفر. اگر این سه تا آخرین بود، می‌گویند: این فرمانده خیلی قشنگ کار کرده است. اما اگر هنوز نفر دارد، نفس دارد، فشنگ دارد، شکست خورد، پیداست نه باز هم می‌توانست. این آدم می‌خواند «حَقَّ جِهادِه‏» آخرین نفس، آخرین نفر، آخرین فشنگ، کربلا که می‌رویم می‌بینیم عه همه اینها شد. آخرین نفر علی اصغر، بچه شیرخواره هم دارد. آخرین نفس در گودی قتلگاه امام حسین افتاد، بعد دید یزیدی‌ها رفتند رو به خیمه‌ها، دیگر نمی‌تواند بلند شود. همینطور افتاده بود. از اسب افتاد و دقیقه‌های آخر عمر است. با همان رمق نسبت به ناموس خودش غیرت نشان داد و گفت: شما کارتان با من است. چه کار به ناموس من دارید؟ دین ندارید مرد باشید. شما طرفتان من هستم، چه کار به خانواده من دارید؟ یعنی از ناموسش، از حجابش، از دفاع از مظلوم، این خیلی مهم است. آخرین نفس گودی قتلگاه، آخرین نفر علی اصغر.

آخرین فشنگ؛ یکی از یاران امام حسین که شهید شد، برای اینکه مادرش را بسوزانند، سر جوانش را برای مادر انداختند و گفتند: این پسرت است. به یاری امام حسین رفت، حالا بگیر! سر پسرش را بریدند و جلوی مادر انداختند. مادر گفت: ما چیزی که در راه خدا دادیم پس نمی‌گیریم. از همین سر به عنوان قلوه سنگ استفاده کرد و سر را به سمت دشمن پرت کرد. این با سر بریده، آخرین فشنگ، آخرین نفر و آخرین نفس، اینها را آدم در قرآن می‌بیند و بعد می‌گوید: مگر می‌شود؟ اینها یک چیزهایی است که این تاریخ‌ها باید زنده بماند.

یک معلمی بود، کردستانی بود. سر کلاس یک بچه موهای سرش ریخته بود، ایشان یک روز سر کلاس آمد تمام سر و صورت و موهایش را از ته تراشیده بود که این بچه که موهای سرش ریخته، باقی بچه‌ها نگاهش می‌کنند خجالت نکشد، بگوید: من هم که معلم هستم... دیدید تلویزیون نشان داد. ندیدید؟ این مسأله مهمی است. یا همین کاری که این معلم کرمانی کرد. دیده بود بچه مریض است با حقوق کمش از خودش و بستگانش پول جمع می‌کرد و هی تهران- کرمان می‌آورد تا یک روز بلیط ماه عسل گرفته بودند مشهد بروند، زنگ زدند بچه حالش چنین و چنان است،  از بلیط ماه عسلش گذشت، رفت تهران برای این شاگرد. جمهوری اسلامی با این آدم‌ها جامعه ساخته می‌شود وگرنه خوردن و خوابیدن و زندگی مرفه مهم نیست. افرادی که زندگی‌شان در رفاه هست ولی بی‌خیال هستند. قرآن تعبیراتی را دارد. عالم است، دانشمند است ولی بی خاصیت است. قرآن به دانشمندان بی خاصیت می‌گوید: مثل الاغی است که کتاب بار کند. «كَمَثَلِ‏ الْحِمارِ يَحْمِلُ أَسْفارا» الاغی که کتاب بار کند، کتاب بار کرده اما چیزی در الاغ اثر نمی‌کند. یا افرادی را مثلاً می‌گوید «أُولئِكَ‏ كَالْأَنْعامِ» (اعراف/۱۷۹) «‏بَلْ هُمْ أَضَلُّ» عربی‌هایی که می‌خوانم قرآن است. از گاو بدتر است. چون گاو علف می‌گیرد، شیر می‌دهد. این هیچ خاصیتی برای جامعه ندارد. «‏بَلْ هُمْ أَضَلُّ» می‌گوییم: «أضَلّ» چرا؟ بدتر از چهارپا؟ می‌گوید: بله، «أُولئِكَ هُمُ الْغافِلُونَ» غافل است. نسبت به خدا غافل است. کاری به نماز ندارد. نسبت به شهداء، بی خیال است. نسبت به فقرا بی خیال است. سیل آمد، زلزله آمد، شما وضع کرمانشاه را دیدید، گرگان را دیدید، خوزستان و ایلام را دیدید، خرم آباد را دیدید، یک افرادی هرشب پای تلویزیون نشستند و فقط گفتند: عه، یک افرادی ندارند حسابش جداست. افرادی که دارند و هیچ خاصیتی ندارند بنشینند یک نمره‌ای به خودشان بدهند. نمره ما چند است؟ کربلا زیارتش یک چیز تازه‌ای نیست. کربلا دانشگاه است.

کربلا، درس عشق و جانبازی در راه خدا

یک پسر سیزده ساله به نام قاسم، پسر امام حسن مجتبی کربلا آمده کمک عمویش کند. بچه سیزده ساله تکلیفی ندارد، امام حسین فرمود: ما را می‌کشند. مرگ را چطور می‌بینی؟ گفت: از عسل شیرین‌تر! این یعنی چه؟ سیاسیون کره زمین بیایند پای این کلمه تحلیل کنند. یعنی اگر بنا باشد رژیم دست یزید باشد، آدم زیر خاک باشد بهتر از این است که روی خاک باشد. مرگ از عسل شیرین‌تر، یعنی رشد سیاسی این بچه سیزده ساله به جایی رسیده که می‌گوید: شهادت آره، ولی قبول جنایتکار نه! کربلا اینها را به آدم می‌دهد. کربلا اینطور راهپیمایی نیست. گردشگری نیست. عرب و عجم نیست. کربلا تمامش درس است. چرا به ما گفتند: با مهر کربلا نماز بخوانید؟ ما همه بشر، یعنی همه چیز برای بشر آفریده شده است. همان که شاعر می‌گوید: ابر و باد و مه و خورشید و فلک... این شعر ریشه‌اش قرآن است. می‌گوید: «خلق لکم»، «سَخَّر لکم»، «متاعاً لکم»، لَکُم لَکُم در قرآن زیاد است. هستی برای بشر است، بشر برای چیست؟ بشر برای عبادت است. قرآن می‌گوید: «وَ ما خَلَقْتُ‏ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ» (ذاريات، ۵۶) عبادت چیست؟ هرکار خدا عبادت است. صنعت عبادت است. نجاری عبادت است. همسرداری عبادت است. تحصیل، تعلیم و تربیت عبادت است. نماز هم عبادت است. در عبادت‌ها قله‌ی عبادت نماز است. در نماز بهترین جای نماز سجده است. وقتی می‌خواهی سجده کنی می‌گوید: پیشانی را روی خاک کربلا بگذار. مهر کربلا... این یعنی چه؟ یعنی باید مسأله کربلا در همه خانه‌ها و نمازها و در همه سجده‌ها باشد. هیچ کار ما ۳۴ تا نیست. حمد دو بار خوانده می‌شود. «قل هو الله» دو بار خوانده می‌شود. «سبحان الله والحمدلله» چند بار خوانده می‌شود. تنها جایی که ۳۴ بار تکرار می‌شود سجده است. هفده رکعت نماز می‌خوانیم. هر رکعتی دو سجده دارد. دو تا هفده تا ۳۴ بار، کجا؟ نه آرنج، آرنج نه، زانو نه، فقط بلندترین نقطه بدن که پیشانی است، روی خاک کربلا تماس بگیرد. این یعنی چه؟ یعنی کربلا... لذا هیچکس کربلا را نگاه به جغرافی نمی‌کند. نمی‌گویند: کربلا شمال شرقی‌اش به کجا می‌خورد. جنوب غربی‌اش، هیچ احدی، تا حالا ندیدم که وقتی می‌گوید: کربلا، یاد این بیافتد که مساحت کربلا چقدر است؟ از شمال به کجا می‌خورد و از جنوب به کجا می‌خورد؟ کربلا تاریخ است ولو جغرافی است، کربلا شهر است، جغرافی است. اما هیچکس این جغرافی را جغرافی نمی‌بیند. این جغرافی را تاریخ می‌بیند.

وقتی می‌گویند: خمینی، کسی یاد خمین نمی‌افتد که خمین کجاست؟ استان مرکزی است، جمعیتش چقدر است. اینها برای باقی شهرهاست. وقتی می‌گویند: خمینی، حرکت امام خمینی در ذهنشان می‌آید. نه شهر و خانه و چیز... کربلا جغرافی است اما جغرافی است که کار تاریخ می‌کند.

کربلا، درس مقاومت و ایستادگی در برابر دشمنان

قرآن یک آیه دارد می‌گوید: «وَ الصَّابِرِينَ فِي الْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ وَ حِينَ الْبَأْسِ» (بقره/۱۷۷) آیه قرآن است. افرادی مقاومت کردند، در سخت‌ترین شرایط مقاومت کردند. این مصداقش چیست؟ کربلا یعنی برو این جاها را ببین، این آدم‌ها را بشناس. بچه‌های ما اگر کربلایی تربیت شوند، برنده هستیم. مقاومت، مقاومتی که درست شده، نسخه‌اش را کربلا پیچید. یعنی زیر سم اسب می‌روم و زیر بار زور نمی‌روم. این پیام کربلاست. همین آمریکا را فلج کرده است. دنیا هم خواسته باشد نجات پیدا کند باید یک عده این رقمی جلو بیایند. چون اینها آخرین زورشان اسلحه است. وقتی کسی از اسلحه باکی ندارد، با نسخه‌ای که امام حسین پیچید، نسخه‌ی امام حسین نسخه‌ی ابدی است. لذا امام حسین فرمود: از من الگو بگیرید.

یک آیه در قرآن داریم می‌فرماید: «وَ لَنَصْبِرَنَ‏ عَلى‏ ما آذَيْتُمُونا» (ابراهیم/۱۲) انبیاء می‌گفتند: هرچه شما شکنجه کنید، ما صبر می‌کنیم. ما روی اذیت شما صبر می‌کنیم. نمونه‌اش، باز کربلا. در قرآن آیه در مورد نماز زیاد است. «وَ يُقِيمُونَ‏ الصَّلاةَ» (بقره/۳) «أقاموا الصلاة» این آیات قرآن است. کجا نمونه‌هایش را می‌بینید؟ ظهر عاشورا، امام حسین سی تا تیر خورد دست از نماز نکشید. مگر دو رکعت نماز چند کلمه دارد؟ سی تا تیر، ولی دست از نماز نکشید. بعضی از عبادت لذت می‌برند. بعضی‌ها عبادت برایشان سنگین است. قرآن می‌فرماید: «وَ إِنَّها لَكَبِيرَةٌ إِلَّا عَلَى الْخاشِعِين‏» (بقره/۴۵) بعضی‌ها نماز برایشان سنگین است. چهار ساعت نشسته با غیر خدا حرف می‌زند. ولی تا می‌گوییم: نماز، سنگین می‌شود. چرا وقتی با مردم حرف می‌زنم حواسم جمع است، برای خودم می‌گویم... وقتی با مردم حرف می‌زنم حواسم جمع است. تا می‌گویم: الله اکبر، حواسم پرت می‌شود؟ این بیماری نیست که با خلق حواست جمع است، با خالق یا میل نداری یا اگر با میل خواندی، در حال کسالت و بی حالی نماز می‌خوانی. کربلا نمایشگاه تمام کمالاتی است که در قرآن هست. کربلا عبرتکده است. نگاه ما به کربلا، نگاه ما به کتابخانه باشد. به درس استاد باشد، استادی که کلاسش هم امام حسین است. خدمات کربلا را مقایسه کنیم با خدماتی که ما انجام می‌دهیم، سی چهل فرق دارد. من وقت کنم چند موردش را برای شما خواهم گفت، انشاءالله.

خدایا ما را نسبت به دین و معارف دین و علم و خدمت و زیارت و معرفت، ما را نسبت به این امور بالغ قرار بده. نکند نگاه ما نگاه سطحی باشد. همینطور آمدند و رفتند.... قرآن و اهل‌بیت را برای ما درس قرار بده.

«والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته»

سوالات این هفته:

۱- کدام عبادت، مظهر وحدت همه اقشار جامعه است؟

۱) نماز

۲) روزه
۳) زکات

۲- عبارت قرآنی «بعضکم من بعض» به چه امری اشاره دارد؟
۱) دوری از تبعیض
۲) همدلی مسلمانان

۳) صله‌ی رحم

۳- کدام‌یک از زیبایی‌های پیاه‌روی اربعین، با آیه ۹ سوره‌ی حشر مطابقت دارد؟

۱) پذیرایی از زائران در خانه‌ها و خیمه‌ها

۲) بخشش به دیگران، با وجود نیاز خود

۳) هر دو مورد

۴- قرآن در آیه ۵۱ سوره غافر، چه وعده‌ای به مؤمنان می‌دهد؟

۱) هدایت و راهنمایی

۲) شفاعت و آمرزش

۳) نصرت و پیروزی

۵- آیه ۱۷۷ سوره بقره به چه امری اشاره دارد؟

۱) صبر و پایداری در سختی‌ها

۲) رفاه و راحت، در زندگی

۳) هجرت از خانه و زندگی


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





موضوعات مرتبط: جامعه امروز
برچسب‌ها: نیا زجامعه امروز
 
 
این وب سایت جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ، با لا بردن سطح آگاهیهای دینی اعتقادی تربیتی