اختلاف عباس با علی علیه السلام و داوری ابوبکر
از این مسئله بگذریم، امّا بگو ببینم نظرت در مورد این مسئله که عباس عموی پیغمبر و علیّ که با یکدیگر برسر میراث پیغمبر منازعه کردند و نزد ابابکر برای داوری رفتند چیست!؟ و واضح است از دو نفر که به خاطر اختلافی نزد حاکم
می روند حتما یکی بر حق بوده و دیگری بر باطل است. حسنیه گفت: ای ابراهیم جواب این سؤال از قرآن مجید روشن می گردد.ابراهیم گفت: چگونه ؟حسنیه گفت:خدای متعال در سوره ص می فرماید: «وَ هَل اَتیکَ نَبَؤُ الْخَصْمِ اِذْ
تَسَوَّرَو الْمِحْراب اِذْ دَخَلُوا عَلی داوُد فَفَزِعَ مِنْهُم قالُوا لا تَخَف خَصمان بَغی بَعْضُنا عَلی بَعْضٍ فَاحْکُم بَیْنَنا بِالْحَقِّ وَ لا تُشْطِطْ وَ اهْدِنا اِلی سَواءِ الصِّراط اِنَّ هذا اَخی لَهُ تِسْعٌ وَ تِسْعُونَ نَعْجَه وَلِی نَعْجَهٌ واحِدَه فَقالَ اَکفِلنیها وَ عَزَّنی فِی الخِطابِ
قالَ لَقَدْ ظَلَمَکَ بِسُؤالِ نَعْجَتِکَ اِلی نِعاجِهِ وَ اِنَّ کَثیرًا مِنَ الخُلَطاءِ لَیَبْغی بَعْضُهُمْ عَلی بَعْضٍ اِلاَّ الَّذینَ آمَنوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ وَ قَلیلٌ ما هُمْ وَ ظَنَّ داودُ اَنَّما فَتَنّاهُ فَاسْتَغْفَرَ رَبَّهُ وَ خَرَّ راکعًا وَ أَناب»(1)
و همه می دانیم که آن دو شخص جبرئیل و میکائیل علیهماالسلام بودند و حاکم بین آنها داود علیه السلام . اکنون تو بگو که کدام یک بر حق بودند و کدام بر باطل؟
ابراهیم گفت: که جبرئیل و میکائیل هر دو بر حق بودند و برای روشن کردن داود پیش او آمده بودند . چرا که او دچار اشتباه شده بود.
حسنیه گفت: اللّه اکبر، پس علیّ و عباس هر دو بر حق بودند و ابابکر در اشتباه بسر می برد و آن دو برای آگاه نمودن او نزد وی رفته
راه حق دور مشو و ما را به راه راست رهنمون باش ، بعد به داود علیه السلام عرض کرد که این برادرم 99 گوسفند دارد و من یک گوسفند بیشتر ندارم ، او به من می گوید این یک گوسفند را هم به من بسپار و در سخنوری بر من غالب
آمده است (یعنی نمی دانم چه جوابی به او بدهم ) داود علیه السلام بدون اینکه از مدعا علیه بپرسد که تو چه می گوئی و چرا چنین کرده ای سریعا قضاوت کرد و گفت که او به تو ظلم می کند ، بسیاری از شرکا به شریکشان ظلم و
ستم روا می دارند، مگر کسانی که به خدا ایمان آورده باشند ، و آنها نیز بسیار کم هستند . پس از آن فورا فهمید که این قضیه گویا یک احتمال الهی است ، چون متوجه شد به خاک افتاد و به درگاه خدا توبه و انابه نمود . «سوره ص /
21_23» در تفسیر المیزان از حضرت امام رضا علیه السلام نقل شده است که خدا این امتحان را برای این از حضرت داود فرمود که فکر می کرد داناترین مردم است ، و خدا برای تربیت وی و دور شدن او از عجب آن را برایش آورد.
بودند. چه اینکه عباس گفت: من وصی و وارث پیامبرم، چرا که عموی او هستم و علی علیه السلام فرمود که وصیّ او من هستم که پسر عموی پیغمبر ، و برادر و وصی او هستم. نور چشم او فاطمه سیده نساء العالمین همسر من
است. حسن و حسین علیهماالسلام که سید جوانان اهل بهشتند فرزندان منند. و به حکم آیه «وَ اَنْفُسَنا وَ اَنْفُسَکُم»، من نفس رسول خدا هستم.
چون ابوبکر سخنان ایشان را شنید گفت: و اللّه من از پیغمبر شنیدم که فرمود: «علیُّ وصیّی وَ وارِثی وَ قاضی دَیْنی»(1). عباس با این سخن طاقت از کف داد و گفت:
ای ابوبکر تو که این سخن را از پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم شنیده ای، پس چرا بر کرسی خلافت نشستی و حق علی (ع)را ضایع کردی؟
چون ابوبکر دریافت و که ایشان برای محکوم کردن او آمده اند و میراث را بهانه ساخته اند گفت:
شما برای منازعه با من این جا آمده اید! پس از آنها روی گرداند و از مجلس بیرون رفت.
ابراهیم دگر بار گفت: از این مسئله نیز درگذشتیم. اکنون بگو که عباس فاضل تر بود یا علی؟
حسنیه گفت: تو بگو که حمزه فاضل تر بود یا محمد صلی الله علیه و آله وسلم ؟
تو چرا از مقایسه عباس و علی علیه السلام دست برنمی داری ؟ اگر عباس فاضل تر باشد، علی علیه السلام افتخار می کند که عموئی چون او دارد و اگر علی علیه السلام فاضل تر باشد عباس این افتخار را دارد که برادر زاده ای چون
1- علی علیه السلام حتّی یک چشم بر هم زدن هم به خدا شرک نورزید.
1- وآیا خبر دادخواهان چون از محراب او بالا رفتند به تو رسید؟ آن هنگام که بطور ناگهانی بر داود وارد شد و او از آنها به هراس افتاد ، گفتند مترس ما دو مدعی هستیم که یکی بر دیگری تجاوز کرده ، پس میان ما به حق داوری کن و از
1- علی وصی من و وارث من و قضا کننده دیون من است «بحار ج 28 ص 200»
نظرات شما عزیزان: