آن چه را که خداوند انجام آن را واجب کرده از نماز و روزه و سایر عبادت ها و انفاق مال و صلة ارحام و کمک به ضعفا و دستگیری از فقرا، هم چنین آن چه را که ترک آن را واجب شمرده و آن همه گناهان صغیره و کبیره است. بنابر این انجام واجبات و ترک گناهان و محرمات، محبوبترین عملی است که انسان را به مقام قرب الهی می رساند.(1)
بعد از انجام واجبات و ترک گناهان، کارهای مستحبی است که انسان را به خدا نزدیک می کند، از این رو در ادامة حدیث قدسی خداوند می فرماید:
«بدون شک و تردید، بندة من با به جا آوردن کارهای مستحب، به سوی من تقرّب پیدا می کند و با انجام کارهای مستحبی، چنان کمال می یابد و به من تقرّب پیدا می کند، که او را دوست دارم (یعنی بندة خدا، محبوب خدا می شود). وقتی کسی محبوب من گشت و او را دوست داشتم، گوش او می شوم، که با آن می شنود. چشم او می شوم که با آن می بیند.زبان او می گردم که با آن سخن می گوید .دست او می شوم، که با آن می دهد و می گیرد. پای او می شوم، که با آن راه می رود. وقتی (چنین بندهای) مرا بخواند، اجابت می کنم، وقتی از من چیزی را درخواست کند، به او خواهم داد».
مفهوم حدیث این است: کسی که همه واجبات را انجام می دهد و از همه گناهان خود را دور می سازد و با کارهای مستحبی به خداوند تقرب می جوید، چشم و گوش و زبان و دست و پا و فکر و اندیشه و بالاخره همة اعضا و جوارح او در مسیری که رضایت و خشنودی خداوند است، تحرک و فعالیت خواهد داشت و هرگز خلاف رضای خدا نمیاندیشد و گام برنمیدارد. چنین شخصی همة دعاهایش مستجاب است.
مستحبات که بعد از واجبات انسان را به خدا نزدیک می کند، بسیار است و توان و طاقت و عمر انسان ، محدود و کوتاه ، پس در میان مستحبات باید محبوبترین و با فضیلتترین مستحبات را شناسایی کرد و آن ها را انتخاب نمود.
در ذیل به برخی از آنها اشاره می شود.
1ـ خواندن نمازهای واجب (صبح، ظهر و عصر و مغرب و عشا) در اول وقت ،
2ـ نماز شب،
3ـ خوشحال کردن مسلمان فقیری با سیر کردن شکم او، یا پرداخت بدهی های او،
4ـ جهاد در راه خدا،
5ـ داشتن حیا و عفت،
6ـ رفتن به زیارت چهارده معصوم و داشتن ارتباط روحی و توسل به آنان به خصوص زیارت قبر ابی عبدالله الحسین علیهم السلام،
7ـ انتظار فرج امام زمان علیه السلام و عمل کردن به آن چه که لازمة منتظر واقعی است،
8ـ تولی و تبری و دوستی و دشمنی به خاطر خدا ،
9ـ ذکر خدا و دعا،
10ـ صلوات بر محمد و آل محمد.
پینوشتها:
1. الکافی، ج 2، ص 352.
نظرات شما عزیزان: