نوروز، بهانه ای برای مهرورزی
نوروز، درس تحول
نوروز، فرصتی است تا انسان به اصلاح امور روحی خود بپردازد. تحویل هر سال جدید شمسی - که با نوعی تحول در عالم طبیعت مصادف می باشد - فرصتی است تا انسان به تحول درونی و اصلاح امور روحی، معنوی، فکری و مادی خود بپردازد. این دعای شریفی که به ما تعلیم داده اند تا در آغاز سال بخوانیم، درس همین تحول است. در این دعا، از خدای متعال درخواست می کنیم که در حال و وضعیت روحی و نفسانی ما، تحول و دگرگونی مبارکی را ایجاد کند. ایجاد تحول، کار خداست؛ اما ما موظفیم که برای این تحول در درون و در زندگی خود و در جهان، اقدام و تلاش کنیم و همت بگماریم.1
ما در دعای آغاز تحویل، از خدای متعال می خواهیم که حالمان را به بهترین حال برگرداند. این تغییر و تحول، یکی از بزرگ ترین اسرار حرکت تکاملی انسان است که اسلام ما را به آن امر کرده و دستور داده است؛ مخصوص کسان خاصی هم نیست. مبادا کسی خیال کند که تغییر حال، از آن کسانی است که طبق معیارهای اسلامی، دچار بدحالی اند؛ حتی کسانی که حال و اخلاق نیکی دارند، چون بهترین نیستند، از خدا می خواهند که به سمت بهترین حرکت کنند. ما، هر که هستیم، هر جا هستیم و در هر مرتبه ای از دانش، معرفت، کمال و اخلاق انسانی قرار داریم، باید از خدا بخواهیم که حالمان را نیکوتر کند و ما را به سمت کامل تر شدن پیش ببرد.2
نوروز، روز نو
نوروز، به معنای روز نو و حالت نو بوده و هست. از لحاظ طبیعت، روز اول حمل - که اول بهار حساب شده است - روزی نو محسوب می شود؛ لیکن روز نو، منحصر به تجدید وضعیتی در طبیعت نیست؛ همچنان که در بعضی از روایات وارد شده در باب نوروز از ائمه هدی علیهم السلام، انسان خوب احساس می کند که آن بزرگواران هم بنا به رسم اسلام - که همه جا رسوم و سنت ها و واژه ها را گرفت و محتوای آنها را عوض کرد - در مورد کلمه نوروز و روز نوروز، درصدد چنین کاری بودند. وقتی از امام علیه السلام سوءال می کنند که «ما النّیروز»، حضرت می فرمایند: «اَتدری ما النیروز؛ می دانی که نوروز چیست»؟ نمی گویند می دانی نوروز چه وقتی است؛ می فرمایند: می دانی نوروز چیست؟ نوروز، یعنی روز و حالتی نو در تاریخ و زندگی بشر. آن وقت در معنای نوروز و این که نوروز چیست، در روایات مختلف، تعبیرات مختلفی هست؛ مثلاً آن روزی که رسول اکرم صلی الله علیه وآله، امیرالموءمنین علیه السلام را به خلافت منصوب کرد، آن روز، نوروز بود یا در روایت دیگر، آن روزی که دجّال در آخرالزمان، به دست حضرت مهدی علیه السلام به قتل برسد، آن روز، نوروز است یا حتی در بعضی از روایات آمده، آن روزی که آدم هبوط کرد، آن روز، نوروز بود. نوروز، یعنی روزی نو در تاریخ بشر و حالتی نو در زندگی انسان ها. علی الظاهر در این روایات، امام نمی خواهند بفرمایند که آن روزی که این وقایع در آن اتفاق افتاده است یا خواهد افتاد، با روز اول حمل، مصادف بوده یا خواهد بود؛ نه، خیلی مستبعد است که مراد این باشد؛ مراد این است که معنای نوروز را بفهمیم.
نوروز، یعنی روزی که شما با عمل خودتان، با حادثه ای که اتفاق می افتد، آن را نو می کنید. روز بیست و دوم بهمن که ملت ایران، حادثه عظیمی را به کمک خدا تحقق بخشید، روز نویی (نوروز) است. آن روزی که امام امت، قاطعاً به دهان مستکبر قلدر گردن کلفت دنیا - یعنی آمریکا - مشت کوبید، آن روز، روز نو و راه نویی (نوروز) بود؛ حادثه نویی بود که اتفاق می افتاد و افتاد. ما باید نوروز را، نوروز کنیم. نوروز به حسب طبیعت، نوروز است؛ جنبه انسانی قضیه هم به دست ماست که آن را نوروز کنیم.3
کریسمس و نوروز
بعضی افراد به اصطلاح روشنفکر، ارزش های ایرانی محض را هم زیر پا می گذارند؛ مثلاً کریسمس را بر عید نوروز، ترجیح می دهند! می پرسیم شما مگر ایرانی نیستید؟ می گویند: بچه های ما از کریسمس بیشتر از عید نوروز خوششان می آید! خوب بچه های شما غلط می کنند! وقتی در آن خانه و خانواده زندگی کنند، معلوم است که این طور می شوند! عید نوروز، مناسبت بدی است؟ کریسمس، اول زمستان است؛ در یخ و برف و سرما؛ آیا بهتر از اول بهار و اول فروردین است؟ آخر این چه سلیقه ای است؟ چرا انسان این قدر دچار کوری چشم و عناد حتی نسبت به اوّلیات شود؟ برای من عجیب است وقتی چنین مسائلی را می بینم یا می شنوم.
مایه افتخار
یادم آمد از «سید علی خان مدنی»؛ مناسب است که راجع به عید نوروز، ماجرای او گفته شود. سیدعلی خان، مردی بزرگ، ادیبی طراز اول، شاعری توانا و عالمی فَحل است. در بین کسانی که خارج از میهن زندگی کرده اند، تقریباً شیخ بهایی دوم یا شیخ بهایی درجه دو است. سید علی خان، به مرحله نوجوانی که می رسد، همراه با مادرش از مدینه عازم هند می شوند و با زحمت و مشقت زیاد، به پدر خانواده می پیوندند. پدر، وقتی نوجوان خود را می بیند، او را برای فراگیری علوم متداول زمان، نزد اساتید مبرز می فرستد و به تربیتش می کوشد.
درست توجه کنید؛ پدر، چندین سال است در هند زندگی می کند. محیط، هند است و در هند آن زمان هم زبان فارسی، زبان رایج بوده است. دوره، دوره تیموری هاست و گاهِ اوج زبان فارسی در هند؛ اما اینها عربند و به زبان عربی تکلم می کنند. سید علی خان که شاعر است، قصاید غرایی به زبان عربی می سراید. عید نوروز که از راه می رسد، سید علی خان برای تهنیت عید به پدرش، قصیده ای به زبان عربی می گوید و به او تقدیم می کند... . آیا قصیده عربی سیدعلی خان مدنی در خصوص عید نوروز، مایه افتخار به یک سنت تاریخی نیست؟
به راستی چرا انسان باید این ارزش ها را فراموش کند؟ آقا به نام ایرانی خواهی، نفس می کشد و زندگی می کند؛ اما عید نوروز را به راحتی با کریسمس عوض می کند! بی ذوقی و بی سلیقگی تا این حد!4
نوروز، اسلامی نه باستانی
اسلام، عید نوروز را گرفت؛ محتوای انسانی و اسلامی و معنوی به آن داد و به مردم برگرداند. اول تحویل سال، شما به دستور اسلام با خدا رابطه برقرار می کنید و می گویید: «یا مقلب القلوب و الابصار یا مدبر اللیل و النهار یا محول الحول و الاحوال»؛ ای کسی که گردش زمین و آسمان، گردش دل ها و چشم ها و گردش روزگاران به دست توست، این گردش قراردادی سال را هم برای ما با برکت و مبارک قرار بده.
ببینید؛ نوروز و تحویل سال - رفتن از یک سال به سال دیگر - یک محتوای معنوی پیدا کرد. مردم را توصیه می کند که غسل کنید؛ خود را شست وشو دهید و تمیزترین لباس ها را بپوشید (البته صحبتی از لباس نو نیست؛ صحبت از لباس تمیز است)؛ به دیدن یکدیگر بروید؛ صله رحم کنید؛ دل هایتان را شاد کنید؛ به خودتان امید بدهید و با رویش طبیعت، یک رویش معنوی در دل خودتان به وجود آورید. برخورد با عید نوروز، این است؛ لذا ما ایرانی ها، عید نوروز را دوست می داریم و آن را جشن می گیریم؛ اما جشن ما، یک جشن سالم است. اسلام با هر کدام از مراسم قدیمی که برخورد می کند، این طور برخورد می کند. البته بعضی از مراسم هست که قابل اصلاح نیست؛ مثلاً اسلام درباره مراسم خرافی از روی آتش پریدن، حرفی ندارد و تأیید نمی کند؛ اما هیچ اشکالی نمی بیند که مردم در مناسبتی از مناسبت های عید، به فضای باز بروند، با سبزه و طبیعت و صحرا، دیداری تازه کنند، خود و طبیعت را با یکدیگر نزدیک کنند و لذت صحیح و سالم ببرند.5
اسلام در بسیاری از مواقع، با سنت ها این کار را می کند. مردم ما عین همین کار را با نوروز کردند؛ نوروز را نگه داشتند و محتوای آن را عوض کردند. نوروز در ایران، جشنی در خدمت حکومت های استبدادی قبل از اسلام بود! به همین خاطر است که می گویند: «نوروز باستانی»! نوروزش خوب است؛ ولی باستانی اش بد است! باستانی، یعنی این که همه این جشن های دوره سال - مثل جشن نوروز یا جشن «مهرگان» یا جشن های دیگری نظیر «خردادگان»، «مردادگان» و جشن های گوناگونی که قبل از اسلام بوده است - در خدمت حکومت های استبدادی و سلطنت های پوسیده دوران جاهلیت ایران بود. محتوای نوروز، محتوای مردمی و خدایی نبود؛ توجه و ارادت به حضرت حق، در آن نبود؛ جهات عاطفی و انسانی و مردمی، در نوروز نبود. ملت ایران، نوروز را نگه داشتند؛ اما محتوای آن را عوض کردند. محتوای امروز نوروز ایرانی، غیر از محتوای باستانی است.6
نوروز، مظهر ذوق ایرانی
به نظر من، آن چه که ملت ایران در باب عید نوروز انجام داده است، یکی از زیباترین و شایسته ترین کارهایی است که می شود با یک مراسم تاریخی و سنتی انجام داد. اول سال شمسی ما ایرانی ها - یعنی اول بهار - عید نوروز است. اولاً ملت ایران افتخار دارد که سال شمسی او هم سال هجری است؛ یعنی همچنان که سال قمری، از مبدأ هجرت خاتم الانبیا صلی الله علیه وآله است، سال شمسی ما هم از مبدأ هجرت است. این، به نظر من، نشان گر هنر و عشق و علاقه ایرانی به تعالیم مقدس اسلام و به آثار مطهر و مقدس نبوی است. در ضمن، اول سال را اول فصل بهار انتخاب کرده ایم؛ در حالی که مسیحیان، اول زمستان را اول سال قرار می دهند. ما اول بهار را اول سال خودمان قرار داده ایم که این هم یک ذوق و سلیقه ایرانی است. اول بهار، اول رویش طبیعت، اول بیداری باغ و راغ و بوستان و اول بالندگی همه موجودات زنده است. این، بهتر از زمستان است که وقت مردن و انجماد طبیعت و گیاه و نباتات است.
امروز، نوروز برای ملت ما عبارت است از اولاً توجه مردم به خدا؛ اول تحویل سال که می شود، مردم دعا می خوانند؛ «یا محول الحول و الاحوال»؛ می گویند: آغاز سال را با یاد خدا شروع می کنند؛ توجه خود را به خدا زیاد می کنند. این، ارزش است. ثانیاً نوروز را بهانه ای برای دید و بازدید و رفع کدورت ها و کینه ها و محبت به یکدیگر قرار می دهند. این، همان برادری و عطوفت اسلامی و همان صله رحم اسلام است؛ بسیار خوب است. ضمناً نوروز را بهانه ای برای زیارت اعتاب مقدسه قرار می دهند که این بسیار خوب است.7
پی نوشت:
1. پیام نوروزی رهبر انقلاب، فروردین 1369.
2. پیام نوروزی رهبر انقلاب، فروردین 1372.
3. سخنرانی در دیدار با مسئولان کشوری و لشگری، نوروز 1369.
4. سخنرانی در دیدار با مدیران مطبوعات کشور، اردیبهشت 1375.
5. سخنرانی در جمع زائران حرم امام رضا علیه السلام، فروردین 1378.
6. سخنرانی در جمع زائران حرم امام رضا علیه السلام، فروردین 1377.
7. همان.
نظرات شما عزیزان: