متن ادبی درباره ماه رمضان
خدایا....
خدایا! لب های تشنه ام را، دهان فرو بسته به روی لقمه ام را، چشم و گوش از وسوسه گریخته ام را دریاب!
مرا از شراب مهر خود جرعه بنوشان، مرا از مائده غفران خویش روزی ببخش و چشم و گوشم را به تماشا و شنیدن جلوه ها و نغمه های وصل خود خرسند کن!
********************
میهمانی خدا...
ما به ميهماني آمدهايم...
ماه رمضان هم از راه رسيد و همه آفريدههاي خدا را به ضيافت عشق و عشقبازي با معبود دعوت كرد.
سفرهاي كه به وسعت بخشندگي خداست پهن شده و من تو اگه لايق باشيم، دعوت صاحبخانه را لبيك ميگيم و ريزهخوار اين خوان پر نعمت الهي ميشيم.
ميگن ميهمان حبيب خداست و چه لذتي بيش از اين كه دوست و همنشين خالقت باشي، معبودي كه عاشق بنده هاشه و نعمتهاشو براشون تمام و كمال سر سفره مياره.
تا كه باشيم و چه باشيم و...
« گــــر گـــدا كاهل بُوَد *** تقصير صاحبخانه چيست؟ »
رمضان يك تحولِ، تحولي از خويش به او، از منيّت به آدميت، از بيقيدي به مسئوليت، مسئوليت انسان شدن، خدايي شدن، آسماني شدن، پيدا كردن گمشدههاي درون، گمشدههايي كه اگر بشناسيمشون و پيداشون كنيم واژه ی اشرف مخلوقات را درك كرديم و فهميديم.
به مرحمت خدا در روزها و شبهاي رمضان، وزنه هاي سر بي معصيت و دنياخواهي كه زمين گيرمان كرده و حس پرواز در ملكوت خدا را از ما گرفته باز ميشه، ولي مشكل اينجاست كه بعضي از ما پرواز كردن را فراموش كردهايم، ولي نبايد نا اميد بود، چون خودش گفته هر كه هستي و هرچه هستي منم كه از مادر بهت نزديكترم و مادر هرچه هم كه فرزندش اذيتش كنه محبتش نسبت بهش كم نميشه...
وقتي در ازل به نداي « أَلَسْتَ »، « قَالُواْ بَلَى» گفتيم و قبول كرديم پا در اين دنياي خاكي بگذاريم شايد فكرش را هم نميكرديم كه راه را گم كنيم و سرگردان دنيا شويم، ولي خداي رحمان رمضان را به ما داد و از سرگرداني و پريشاني رهاييمان بخشيد.
و خدايا:
« لاَ تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِن لَّدُنكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنتَ الْوَهَّابُ »
بارالها، دل هاي ما را به باطل ميل مده پس از آنكه به حق هدايت فرمودي، و به ما از لطف خويش اجر كامل عطا فرما كه همانا تويي بخشنده ی بي عوض و منت...
منبع: sarayeomid75.blogfa.com
نظرات شما عزیزان: