ﻋﺸﻖ ﺑﻪ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺻﻠﻰ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭﺁﻟﻪ
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم
«ﺛﻮﺑﺎﻥ» ﺑﺮﺩﻩ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍﺻﻠﻰ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭﺁﻟﻪ ﺑﻮﺩ.
ﺭﻭﺯﻯ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﻋﺮﺽ ﻛﺮﺩ: ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺑﻪ ﻓﺪﺍﻳﺖ ﺍﻯ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﭼﻪ ﻭﻗﺖ ﻗﻴﺎﻣﺖ ﺑﺮﭘﺎ ﻣﻰ ﺷﻮﺩ؟
ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺻﻠﻰ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭﺁﻟﻪ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﭼﻪ ﭼﻴﺰﻯ ﺑﺮﺍﻯ ﻗﻴﺎﻣﺖ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻯ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺳﺆﺍﻝ ﻣﻰ ﻛﻨﻰ؟
ﻋﺮﺽ ﻛﺮﺩ: ﻳﺎ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﱠﱠﻪ ﻋﻤﻞ ﺯﻳﺎﺩﻯ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﻧﻜﺮﺩﻩ ﺍﻡ، ﻣﮕﺮ ﺍﻳﻦ ﻛﻪ ﺧﺪﺍ ﻭ ﺭﺳﻮﻟﺶ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ.
ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺻﻠﻰ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭﺁﻟﻪ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﭼﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻯ؟
ﺛﻮﺑﺎﻥ ﻋﺮﺽ ﻛﺮﺩ: ﺳﻮﮔﻨﺪ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻛﺴﻰ ﻛﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﻪ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﻯ ﺑﺮﺍﻧﮕﻴﺨﺖ، ﻣﺤﺒّﺖ ﺗﻮ ﺩﺭ ﻗﻠﺐ ﻣﻦ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺍﻯ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺍﮔﺮ ﺑﺎ ﺷﻤﺸﻴﺮﻫﺎ ﻗﻄﻌﻪ ﻗﻄﻌﻪ ﺷﻮﻡ ﻭ ﺑﺎ ﺍﺭّﻩﻫﺎ ﺑﺮﻳﺪﻩ ﮔﺮﺩﻡ ﻭ ﺑﺎ ﻗﻴﭽﻰﻫﺎ ﺗﻜﻪ ﺗﻜﻪ ﺷﻮﻡ ﻭ ﺑﻪ ﺁﺗﺶ ﺳﻮﺯﺍﻧﺪﻩ ﺷﻮﻡ ﻭ ﺯﻳﺮ ﺳﻨﮓ ﺁﺳﻴﺎ ﺧُﺮﺩ ﺷﻮﻡ ﺑﺮﺍﻯ ﻣﻦ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻨﻰ ﺗﺮ ﻭ ﺭﺍﺣﺖ ﺗﺮ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺩﺭ ﻗﻠﺒﻢ ﻏﻞ ﻭ ﻏﺸﻰ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﻳﺎ ﺑﻐﻀﻰ ﺍﺯ ﺍﻫﻞ ﺑﻴﺖ ﻭ ﺍﺻﺤﺎﺏ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺩﻝ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻢ. (۱)
ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺍﻛﺮﻡ ﺻﻠﻰ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭﺁﻟﻪ ﻓﺮﻣﻮﺩ:
ﻟﺎﻳﺆﻣِﻦُ ﻋَﺒْﺪٌ ﺣَﺘﱠﱠﻰ ﺍَﻛُﻮﻥَ ﺍَﺣَﺐﱠﱠ ﺍِﻟَﻴﻪِ ﻣِﻦْ ﻧَﻔْﺴِﻪِ ﻭَ ﻳﻜُﻮﻥَ ﻋِﺘْﺮَﺗﻰ ﺍَﺣَﺐﱠﱠ ﺍِﻟَﻴﻪِ ﻣِﻦْ ﻋِﺘْﺮَﺗِﻪِ.
ﺍﻳﻤﺎﻥ ﻧﻴﺎﻭﺭﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﺑﻨﺪﻩ ﺍﻯ ﻣﮕﺮ ﺍﻳﻦ ﻛﻪ ﻣﻦ ﻧﺰﺩ ﺍﻭ ﻣﺤﺒﻮﺏ ﺗﺮ ﺍﺯ ﺧﻮﺩ ﺍﻭ ﺑﺎﺷﻢ ﻭ ﻋﺘﺮﺕ ﻣﻦ ﺩﺭ ﻧﺰﺩ ﺍﻭ ﺍﺯ ﻋﺘﺮﺕ ﺍﻭ ﻣﺤﺒﻮﺏ ﺗﺮ ﺑﺎﺷﺪ. (2)
۱) ﺑﺤﺎﺭﺍﻟﺎﻧﻮﺍﺭ، ﺝ 27، ﺹ 100
۲) ﺑﺤﺎﺭﺍﻟﺎﻧﻮﺍﺭ، ﺝ 27، ﺹ 13
نالیدن درخت در فراق پیامبر (حنانه،ستون حنانه)
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم
شیخ عباس قمی در کتاب منتهی الآمال هنگام ذکر معجزات پیامبر اکرم (ص) جریان این واقعه را چنین نقل میکند:
خاصّه و عامّه به سندهای بسیار روایت کردهاند که چون حضرت رسول (ص) به مدینه هجرت نمود و مسجد را بنا کرد در جانب مسجد درخت خرمائی خشک کهنه بود و هرگاه که حضرت(ص) خطبه میخواند بر آن درخت تکیه میفرمود پس مردی آمد و گفت: یا رسولاللّه، رخصت ده که برای تو منبری بسازم که در وقت خطبه بر آن قرار گیری و چون مرخص شد برای حضرت(ص) منبری ساخت که سه پایه داشت و حضرت(ص) بر پایه سوم مینشست، اول مرتبه که آن حضرت(ص) بر منبر برآمد آن درخت به ناله آمد، مانند نالهای که ناقه در مفارقت فرزند خود کند؛ پس حضرت(ص) از منبر به زیر آمد و درخت را دربرگرفت تا ساکن شد. حضرت(ص) فرمود: اگر من آن را دربرنمیگرفتم تا قیامت ناله میکرد.[۱]
این ستون به جهت نالهای كه سر داد و نیز آمدن تعبیر «حنّ الی» در حدیث نبوی،[۲] به «حنّانه» شهرت یافته است.[۳]
این داستان در منابع دیگری نیز با اندکی تفاوت در جزئیات نقل شده است.[۴] برخی از مفسران در ذیل آیه ۷۴ سوره بقره درباره اعطای فهم به جمادات، به این قضیه اشاره کردهاند.[۵]
((امروزه ستونی به این نام در مسجد النبی وجود ندارد. درباره سرنوشت این ستون اقوال مختلفی مطرح شده است.برخی گفتهاند این ستون را بنی امیه پس از تجدید بنای مسجد قطع کردند و از بین بردند[۶] و آنچه بعد از بازسازی مسجد با نام ستون حنانه در منابع یاد شده و نماز خواندن کنار آن مستحب است،[۷] ظاهراً جای آن است نه خود ستون. بنا بر روایتی، پس از تخریب مسجد، اُبَی بن کعب این ستون را به خانه خود برد و از آن نگهداری کرد.[۸] در روایتی نیز آمده است که پیامبر (ص) فرمود که آن درخت را کندند و در زیر منبر دفن کردند.[۹]شافعی این معجزه را برتر از زنده کردن مردگان توسط حضرت عیسی (ع) دانسته است.[۱۰]))
1. ↑ منتهی الامال، جلد اول، ذیل عنوان "معجزات پیامبر صلی الله علیه و آله"
- ↑ رجوع کنید به صنعانی، ج ۳، ص ۱۸۵ـ۱۸۶
- ↑ قطب راوندی، ج ۱، ص ۱۶۵
4. ↑ رجوع کنید به صنعانی،المصنَّف، ج ۳، ص ۱۸۵ـ۱۸۶؛ دارمی،سنن الدارمی، ج ۱، ص ۱۶؛ بخاری، صحیح، ج ۴، ص ۱۷۳ـ۱۷۴؛ ابونعیم اصفهانی،دلائل النبوة، ص ۳۴۰ـ۳۴۵
- ↑ رجوع کنید به طبری؛ میبدی؛ قرطبی، ذیل آیه
- ↑ رجوع کنید به قطب راوندی، ج ۱، ص ۱۶۶؛ ابنحجر عسقلانی،فتحالباری: شرح صحیح البخاری، ج ۶، ص ۴۴۴
- ↑ رجوع کنید به نوری،مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج ۳، ص ۴۲۶، ج ۱۰، ص ۱۹۵
- ↑ رجوع کنید به ابنماجه،سنن ابنماجة، ج ۱، ص ۴۵۴
- ↑ منتهی الامال، جلد اول، ذیل عنوان "معجزات پیامبر صلی الله علیه و آله"
- ↑ رجوع کنید به بیهقی،الاعتقاد و الهدایة الی سبیل الرشاد علی مذهب السلف و اصحاب الحدیث، ص ۲۷۱ـ۲۷۲
( کاش ما هم در فراق مولامون کمی بی تاب و بی قرار می شدیم)
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم
ﺭﻭﺯﻯ ﺩﺭ ﺍﺻﻔﻬﺎﻥ ﺷﻴﺦ ﺟﻌﻔﺮ ﻛﺎﺷﻒ ﺍﻟﻐﻄﺎ ﻛﻪ ﺍﺯ ﻋﻠﻤﺎﻯ ﺑﺰﺭﮒ ﺍﺳﻠﺎﻡ ﺍﺳﺖ ﭘﻮﻟﻰ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺑﻴﻦ ﻓﻘﺮﺍ ﺗﻘﺴﻴﻢ ﻛﺮﺩ ﻭ ﭘﺲ ﺍﺯ ﭘﺎﻳﺎﻥ ﻛﺎﺭ ﺑﻪ ﻧﻤﺎﺯ ﺍﻳﺴﺘﺎﺩ.
ﻳﻜﻰ ﺍﺯ ﺳﺎﺩﺍﺕ ﻓﻘﻴﺮ ﺧﺒﺮﺩﺍﺭ ﺷﺪ ﻛﻪ ﺷﻴﺦ ﺟﻌﻔﺮ ﭘﻮﻟﻰ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺑﻴﻦ ﻣﺮﺩﻡ ﺗﻘﺴﻴﻢ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ، ﺑﻪ ﺳﺮﻋﺖ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺷﻴﺦ ﺟﻌﻔﺮ ﺭﺳﺎﻧﻴﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺑﻴﻦ ﺩﻭ ﻧﻤﺎﺯ ﮔﻔﺖ: ﻣﺎﻝ ﺟﺪﻡ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﺪﻩ.
ﺷﻴﺦ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺩﻳﺮ ﺁﻣﺪﻯ ﻭ ﺩﻳﮕﺮ ﭼﻴﺰﻯ ﺑﺎﻗﻰ ﻧﻤﺎﻧﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺑﺪﻫﻢ.
ﺳﻴﺪ ﺧﺸﻤﮕﻴﻦ ﺷﺪ ﻭ ﺁﺏ ﺩﻫﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺮ ﻣﺤﺎﺳﻦ ﻣﺒﺎﺭﻙ ﺷﻴﺦ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ.
ﺷﻴﺦ ﺟﻌﻔﺮ ﺍﺯ ﻣﺤﺮﺍﺏ ﺑﺮﺧﺎﺳﺖ ﻭ ﺩﺍﻣﻦ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺩﺭ ﺑﻴﻦ ﺻﻔﻮﻑ ﻧﻤﺎﺯﮔﺰﺍﺭﺍﻥ ﺣﺮﻛﺖ ﻛﺮﺩ ﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﻫﺮ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺷﻴﺦ ﻋﻠﺎﻗﻪ ﺩﺍﺭﺩ ﻛﻤﻚ ﻛﻨﺪ.
ﻣﺮﺩﻡ ﻫﻢ ﺩﺍﻣﻦ ﺷﻴﺦ ﺭﺍ ﭘﺮ ﺍﺯ ﭘﻮﻝ ﻛﺮﺩﻧﺪ. ﺷﻴﺦ ﭘﻮﻝﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺳﻴﺪ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺑﻪ ﻧﻤﺎﺯ ﻋﺼﺮ ﺍﻳﺴﺘﺎﺩ.(۱) ﺍﻣﻴﺮﺍﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﻓﺮﻣﻮﺩ:
ﺍَﻟْﺤِﻠْﻢُ ﻧِﻈﺎﻡُ ﺍَﻣْﺮِ ﺍﻟْﻤُﺆْﻣِﻦِ.
ﺣﻠﻢ ﻧﻈﺎﻡ ﺯﻧﺪﮔﻰ ﻣﺆﻣﻦ ﺍﺳﺖ. (2)
۱) ﻓﻮﺍﺋﺪ ﺍﻟﺮﺿﻮﻳﻪ، ﺹ 74
۲) ﻏﺮﺭﺍﻟﺤﻜﻢ
نظرات شما عزیزان: