فرصت هايي كه بر سر راه زندگي بشر پيش مي آيد زودگذر و ناپايدار است و در اثر كوچكترين سهل انگاري و غفلت ممكن است فرصت هاي بزرگي از كف برود و چيزي جز حسرت و ندامت براي صاحبش بر جاي نگذارد همانطوري كه علي (ع) فرمود: « الفرض0 تمرمر السحاب فانتهزوا فرص الخير(3 ) فرصت بسان ابر از افق زندگي مي گذرد پس هنگامي كه فرصتهاي خوبي پيش آيد غنيمت بشماريد و از آنها استفاده كنيد. »
بهترين فرصتي كه در زندگي انسان براي رسيدن به پيروزي و موفقيت پيش مي آيد ايام جواني است كه دوران ظهور نيروي جسماني و معنوي افراد است. لذا اگر انسان ها از اين عطيه الهي استفاده كنند به سعادت و خوشبختي دست مي يابند. در غير اين صورت تنها بايد تاسف ايام گذشته را بخورند. با اين بيان دقت در سخنان حكيمانه و مشفقانه و در عين حال متواضعانه امام درس بزرگي به ما مي دهد. امام خميني در اين باره مي فرمايند: « بدان كه يك روز خواهي بر جواني كه به همين سرگرمي ها يا بالاتر از آن دستت رفت همچون من عقب مانده از قافله عشاق دوست خداي نخواسته بار سنگين تاسف را به دوش مي كشي پس از اين پير بينوا بشنو كه اين بار را به دوش دارد و زير آن خم شده است به اين اصطلاحات كه دام بزرگ ابليس است بسنده مكن و در جستجوي او جل و علا باش. جواني ها و عيش و نوش هاي آن بسيار زودگذر است كه من خود همه مراحلش را طي كردم و اكنون با عذاب جهنمي آن دست به گريبانم و شيطان دروني دست از جانم بر نمي دارد تا پناه به خداي تعالي آخر ضربه را بزند ولي ياس از رحمت واسعه خداوند خود از كبائر عظيم است و خدا نكند كه معصيت كاري مبتلاي به آن شود.4
اين هشدار امام بايد عزم جوانان را به خودسازي جزم كند تا در نبرد با خود سري ها و هوسراني ها پيروز شوند و راه خير و سعادت را بپويند چه در دوران جواني كه نيروي جسماني و معنوي جوان در اوج توانايي قرار دارد اگر از اين نيروها بهره درست نبرد حسرت از دست دادن توانايي و از دست دادن پيروزي را براي هميشه خواهد داشت و به همين جهت پيشوايان اسلام همواره بر اين اصل مهم تاكيد كرده و جوانان را به استفاده از فرصت جواني تشويق و برحسرت از دست دادن جواني منع مي كردند.
جوانان افتخار اسلام و ميهن اسلامي اگر نيروي ايمان و قدرت جوانان مسلمان و فداكار در طول تاريخ اسلام نبود مسلما اين همه موفقيت براي اسلام و مسلمين پيش نمي آمد بيشترين گرايش به پيامبر(ص) را جوانان داشتند.
بسيار بودند جوانان فداكاري چون مصعب بن عمير كه فشار و شكنجه نزديكان آنان نتوانست خللي در ايمان آوردن آنان به پيامبر(ص) و اسلام وارد كند. مصعب همچنان درمسلماني خود ثابت قدم بود. در جنگ بدر در ركاب پيغمبراكرم (ص) شركت كرد و در جنگ احد نيز حضور فعالانه داشت تا اينكه به درجه رفيع شهادت نايل آمد.
در تاريخ چنين جواناني مايه افتخار ملت بوده و همواره مورد ستايش قرار مي گيرند. همانطور كه امام خميني در اين باره مي فرمايند:
« آفرين بر اين قدرت ايمان و قوت بازوي عزيزان و صدها آفرين بر امتي كه خود را و جوانان خود را از لجنزار و كانون فساد و تيره روزي كه رژيم ستمشاهي براي آنان فراهم كرده بودند رها ساخته و به اوج عظمت و معنويت رساندند.. . درود بر مادران و پدران و فرزندان وبستگان شهدا و جانبازان برومند جبهه ها و سلام بر معلولين و مفقودين و اسراي عزيز كه افتخار اسلام و ميهن اسلامي خويش مي باشند و رحمت خداوند بر اين دامن هاي پاكي كه پروراننده اين جوانان شير دل مي باشند.5
همان طور كه امام خميني در بيانات خويش مطرح نمودند جوانان توانستند در پرتو معنويت اسلام خود را از منجلاب رژيم ستمشاهي رهايي بخشند و به اوج عظمت و معنويت دست يابند و آنهمه افتخارات بيافرينند. لذا امام همواره از جوانان به عنوان افتخار اسلام و ميهن ياد نموده و از آنان به خاطر اين فداكاري در راه اسلام تشكر مي نموده و براي پيمودن اين راه تشويق مي كردند.
جوانان ذخيره ملت اند حضرت امام با اين ديد به جوانان مي نگريستند كه آنان سرمايه هاي انقلاب و ذخاير ملتند. ايشان مي فرمودند: « من اميدوارم خداي تبارك و تعالي به شما جوان ها عزت و سلامت سعادت عنايت فرمايد. ما از خداي تبارك و تعالي استقلال كشور خودمان را و آزادي خودمان را مسالت مي كنيم. شما ذخيره ما هستيد و من خدمتگزار شما هستم .6 جوانان ملت به عنوان ذخيره ملت به حساب مي آيند و مسلما سرنوشت يك جامعه به دست جوانان آن جامعه رقم زده مي شود. در دوران انقلاب جوانان با اتكال به خداي يگانه و با بهره وري از نيروي جسمي و معنوي نقش عظيمي در اين حركت انقلابي داشتند و قطعا چنين جواناني سرمايه و ذخيره ملت به شمار مي آيند. امام خميني با ناميدن جوانان به عنوان ذخيره ملت و سپردن انقلاب به دست جوانان رسالت عظيمي بر دوش جوانان گذاشتند.
جوانان ايراني كه پرورش يافته مكتب او بودند توانستند با بهره بردن از فرمايش امام راحل خود را باور كنند و كارهاي عظيمي انجام دهند انقلاب را به پيروزي برسانند و در هشت سال دفاع مقدس بار اصلي جنگ را بر دوش بكشند. اين نسل اميد واقعي امام بوده و هستند.
« من اميد دارم به شما. اميد من به شما جوانان است. اميد من به شما دبستاني هاست » اميد من به شماست كه ان شاالله مقدرات كشور ما بعد از اين به دست شماها باشد و شماها وارث اين كشور باشيد7 » و نيز ايشان در اين رابطه مي فرمايند:
« فرزندان عزيزم! ديگر اين شمائيد كه بايد هر چه بيشتر كوشش كنيد تا نهال استقلال و آزادي كشور را آبياري كنيد. فرداي شما فرداي دشواري است كه اگر مجهز به علم و تقوا و شعور انقلابي اسلامي شديد پيروزيتان حتمي است و اگر خداي نكرده در اين مرحله كوتاهي كنيد مسئوليت آن به عهده خود شما است. هرگز اجازه ندهيد كه عده اي معدود چون گذشته تلخ روزهاي استبداد بر شما حكومت كنند8 »
اميد امام به جوانان بود كه پرشور و انقلابي بودند تا با اتحاد و هم بستگي و پشت پا زدن به لذت هاي كاذب دنيوي انقلابي را به وجود آوردند كه شهرت و آوازه آن در جهان بپيچيد و براي جوانان مسلمان جهان الگو شود. امام راحل مطمئن بودند اگر جوانان از فرصت جواني استفاده لازم را نمايند و با جديت به تحصيل علوم و كسب معارف بپردازند و هيچ گاه سلاح مبارزه با ظلم و استكبار و استضعاف را بر زمين نگذارند مي توانند حافظ انقلاب باشند. به همين جهت همواره اين نكات را به جوانان گوشزد مي نمود و همواره به آنان اميدوار بود.
فتنه جواني
يكي از هشدارهاي حضرت امام كه بارها بر آن تاكيد مي فرمودند پرهيز از افتادن در دام غرور جواني است حتي غرور پيروزي و جوانمردي و فداكاري چه رسد به فتنه جويي هاي جواني كه منشا آن غرورهاي كاذب جواني است.
« كلمه اي نصيحت آموز با جوانان عزيزي كه در جبهه ها و پشت جبهه ها براي اقامه عدل الهي فداكاري مي كنند و عزيزاني كه به نحوي براي هدف الهي آسيب ديده اند و بازماندگان شهداي معظم كه در راه قرآن كريم به شهادت يعني بزرگترين فيض الهي رسيده اند و به پدران و مادران و همسران و نزديكان شهداي زنده و به كساني كه در پشت جبهه ها به نحوي كمك به برادران مدافع خود مي كنند توجه كنيد كه غرور پيروزي ها و شهرت ها و جوانمردي ها در قلب شما رخنه نكند كه اين مرض نفساني از دام هاي شيطان است كه بندگان خدا را از توجه به او باز مي دارد و از مكايد نفس اماره بالسو است كه انسان ها را به شرك عبوديت بت ها و خصوص مادر بت ها كه بت نفس است مي كشاند9 » امام همواره جوانان را از غرور منع مي نمودند چه غرور عامل جدايي بين بنده هاي مخلص با خدا مي باشد. غرور انسان ها و خصوصا جوانان رااز راه راست منحرف مي كند و وقتي شخص دچار غرور شد تمام كارها را به قدرت اراده و توان خود مي بيند و خدا را از ياد مي برد و اين خود عاملي مي شود براي از دست دادن فرصت جواني و از ميان رفتن پيروزي ها.
پینوشتها:
1 غررالحكم ص 324
2 تبيان موضوعي دفتر شانزدهم ص 29
3 نهج البلاغه حكمت 21
4 همان ص 28
5 همان ص .7
6 همان ص .4
7 همان .
8 صحيفه نور ج 5 ص 98
9 تبيان دفتر شانزدهم . ص 23
منبع: www.e-resaneh.com
نظرات شما عزیزان: