*انصاف بین که موسم گل می برد ز باغ
صیاد سنگدل ، قفس عندلیب را . (روشن اردستانی)
*افسوس که تا بوی گلی بود ، به گلشن
صیّاد سنگدل ، قفس عندلیب را . (غیرت)
*از بهر دعای آن جفا جوست
آن دست که ، برخداست ما را . (صباحی بیدگلی)
*آنکه کشتی راند در خون قتیل
موج اشک ما ، کی آرد در حساب . (غبار همدانی)
*از خدا خواهیم ، توفیق ادب
بی ادب ، محروم ماند از لطف ربّ . ( مولوی)
*ای ز فروغ رُخَت ، تافته صد آفتاب
کز تپش تشنگی ، شد جگر من سر آب . ( فخرالدین عراقی)
*آنکه سهواً هم رقیبم را نمی آرد به یاد
بهر آزار دلم ، عمداً برد نام رقیب . (ابوالقاسم حالت)
*از دیده نهفته ، ماه ام امشب
خون می چکد از نگاهم ، امشب . (صباحی بیدگلی)
*از من ای باد ، بگو خیل گنهکاران را
غم مدارید که ، گر جرم ز ما ، آذر از اوست . (نشاط اصفهانی)
*امشب امید صبح ، در آفاق دیده نیست
غوغا کند خروس و نشان از ((سپیده)) نیست . (حمیدسبزواری)
نظرات شما عزیزان: