ماجرای عزاداری حضرت آدم (ع) و فرشته وحی بر مصائب سیدالشهدا (ع) را در اینجا بخوانید.
یکی از مورخین و تاریخ نگاران بزرگ بشریت، پروردگار عالم و کتاب مقدس قرآن کریم است که با بیان روایت های مختلف، تاریخ اسلام را ورق می زند.
گریه جانسوز آدم (ع) و جبرئیل بر مصائب سیدالشهدا (ع)
در آیه ۳۷ بقره میخوانیم:
«فَتَلَقَّی آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِماتٍ فَتابَ عَلَیْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحیم»؛ آدم (ع) کلماتی را از خداوند دریافت کرد و خداوند توبه او را پذیرفت.
در کتاب «الدرالثمین» در تفسیر این آیه آمده است آدم در این هنگام عرش را دید که در آن نام پیامبر (ص) و ائمه اطهار(ع) نوشته شده بود. جبرئیل بر او نازل شد و بر آدم تلقین کرد تا این کلمات را بگوید: «یا حمید به حق محمد، یا عالی و به حق علی، یا فاطر و به حق فاطمه، یا محسن بحق الحسن والحسین و منک احسان.» به این معنی که (ای خدا ستوده به حق محمدای خدای ارجمند به حق علیای آفریدگار به حق فاطمهای احسان بخش به حق حسن و حسین و از تو است احسان.)
آدم وقتی این کلمات را به زبان آورد همین که به نام حسین (ع) رسید دلش شکست و ناخودآگاه قطرات اشک از چشمانش سرازیر شد و گفت: «ای برادرم جبرئیل علت چیست که با ذکر نام حسین (ع) قلبم میشکند؟»
جبرئیل گفت: «ای آدم بر این پسرت حسین (ع) مصیبت جانسوزی وارد میشود که همه مصیبتها نزد آن کوچک است.»
آدم گفت: «برادرم جبرئیل آن مصیبت چیست؟»
جبرئیل در جواب آدم خطاب کرد: «حسین (ع) با لب تشنه و تنها، غریب و بی یار کشته میشود و اگر او را در این روز ببینی چنین صدا میزند: «وا عطشا، وا قله ناصراه»؛ از شدت تشنگی آسمان در مقابل چشمانش تیره و تار میشود هیچکس جز با شمشیر جواب او را نمیدهد، سر او را همانند چهارپا از قفا جدا میکنند و همچنین دیگر یارانش را، در حالی که زنان اهل بیتش از کنار آن سرها عبور داده میشوند.»
در این هنگام جبرئیل و آدم همچون زنان پسر از دست داده برای مصیب حسین (ع) گریه کردند.
در کتاب «الدرالثمین» در تفسیر این آیه آمده است آدم در این هنگام عرش را دید که در آن نام پیامبر (ص) و ائمه اطهار(ع) نوشته شده بود. جبرئیل بر او نازل شد و بر آدم تلقین کرد تا این کلمات را بگوید: «یا حمید به حق محمد، یا عالی و به حق علی، یا فاطر و به حق فاطمه، یا محسن بحق الحسن والحسین و منک احسان.» به این معنی که (ای خدا ستوده به حق محمدای خدای ارجمند به حق علیای آفریدگار به حق فاطمهای احسان بخش به حق حسن و حسین و از تو است احسان.)
آدم وقتی این کلمات را به زبان آورد همین که به نام حسین (ع) رسید دلش شکست و ناخودآگاه قطرات اشک از چشمانش سرازیر شد و گفت: «ای برادرم جبرئیل علت چیست که با ذکر نام حسین (ع) قلبم میشکند؟»
جبرئیل گفت: «ای آدم بر این پسرت حسین (ع) مصیبت جانسوزی وارد میشود که همه مصیبتها نزد آن کوچک است.»
آدم گفت: «برادرم جبرئیل آن مصیبت چیست؟»
جبرئیل در جواب آدم خطاب کرد: «حسین (ع) با لب تشنه و تنها، غریب و بی یار کشته میشود و اگر او را در این روز ببینی چنین صدا میزند: «وا عطشا، وا قله ناصراه»؛ از شدت تشنگی آسمان در مقابل چشمانش تیره و تار میشود هیچکس جز با شمشیر جواب او را نمیدهد، سر او را همانند چهارپا از قفا جدا میکنند و همچنین دیگر یارانش را، در حالی که زنان اهل بیتش از کنار آن سرها عبور داده میشوند.»
در این هنگام جبرئیل و آدم همچون زنان پسر از دست داده برای مصیب حسین (ع) گریه کردند.
منبع: قصه های قرآن به قلم روان، محمد محمدی اشتهاردی
نظرات شما عزیزان: