تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ندای وحی و آدرس nedayevahi.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 3460
بازدید دیروز : 37451
بازدید هفته : 153292
بازدید ماه : 475573
بازدید کل : 10867328
تعداد مطالب : 16946
تعداد نظرات : 80
تعداد آنلاین : 1


حدیث موضوعیاک مهدویت امام زمان (عج)اک آیه قرآناک

 
 
نویسنده : اکبر احمدی
تاریخ : شنبه 5 / 9 / 1398
/ 3 - 2 - توكل

قرآن :

كسى كه تقوا (و پارسايى) پيشه كند، خداوند راهى براى بيرون شدن (از گرفتاريها )برايش فراهم كند و او را از راهى كه گمان نمى‏برَد، روزى دهد؛ و كسى كه بر خدا توكلّ نمايد، او برايش بس است.

حديث :

113. پيامبر خداصلى الله عليه وآله: هركه دوست دارد نيرومندترينِ مردم باشد، بايد به خدا توكّل كند.
114. پيامبر خداصلى الله عليه وآله: هر كه به خدا توكّل كند، خداوند، هزينه او را كارسازى مى‏كند و از جايى كه گمان نمى‏بَرد، به او روزى مى‏رساند.
115. جبرئيل‏عليه السلام - در پاسخ به سؤال پيامبرصلى الله عليه وآله از او درباره تفسير توكّل بر خداوند -: دانستن اين مطلب است كه مخلوق، نه زيانى مى‏زند و نه سودى مى‏رساند، نه مى‏دهد و نه جلوگيرى مى‏كند، و نااميدى از خلق است. هرگاه بنده چنين باشد، ديگر براى احدى‏جز خداوند، كار نمى‏كند و اميد و بيمش از كسى جز خداوند نيست، و چشم طمع به هيچ كس جز خدا ندارد. اين است معناى توكّل.
116. امام على‏عليه السلام : ريشه نيرومندى دل، توكّل به خداست.
117. امام جوادعليه السلام: اعتمادِ به خداوند متعال، بهاى هر چيز گرانى است و نردبانِ رسيدن به هر بلندايى.

2 / 3 - 3 - ايثار

قرآن :

و (آنها را) بر خود مقدّم مى‏دارند، هرچند خودشان نيازمند باشند، و كسانى كه از آزمندى نفس خود در امان مانند، آنان‏اند كه رستگاران‏اند.

حديث :

118. امام على عليه السلام : بهترينِ مؤمنان، آن كسى است كه از جان و خانواده و دارايى خود، (در راه خدا) بيشتر مايه بگذارد.
119. الكافى - به نقل از على بن سويد سائى، از امام كاظم‏عليه السلام -: به او (امام كاظم‏عليه السلام) گفتم: مرا اندرز ده فرمود: «تو را به پرواى الهى سفارش مى‏كنم». سپس سكوت كرد. من از تنگدستى‏ام به او شكوِه كردم و گفتم: به خدا سوگند، لباس بر تن نداشتم، به طورى كه ابو فلان، دو جامه‏اى را كه بر تن خود داشت، درآورد و به من پوشاند! حضرت فرمود: «روزه بگير و صدقه بده».
گفتم: از همان اندكْ كمكى كه برادرانم به من مى‏كنند، صدقه بدهم؟ فرمود: «آنچه را كه خداوند به تو روزى كرده است، صدقه بده، هر چند خودت بدان محتاج باشى».

2 / 3 - 4 - زهد

120. امام على عليه السلام : زهد، كمياب‏ترينِ چيزها و ارزشمندترين چيزى است كه آدمى مى‏شناسد. همگان آن را مى‏ستايند؛ ولى بيشتر مردم، آن را وا مى‏نهند.
121. امام على عليه السلام : زهد، خوى پرهيزگاران است و سرشتِ توبه‏كنندگان.
122. امام على عليه السلام : دل از دنيا بر كَن، تا خداوند تو را به عيبها و زشتيهاى آن بينا كند، و غافل مباش؛ زيرا كه تو بى‏مراقب نيستى.
123. امام على عليه السلام : هرچه در دنيا از دست دهى، غنيمتى براى توست.
124. امام باقرعليه السلام : حلوايى از آرد و خرما خدمت امير مؤمنان على بن ابى طالب‏عليه السلام آورده شد. حضرت از خوردن آن خوددارى ورزيد. گفتند: آيا آن را حرام مى‏دانى؟
فرمود: «نه؛ امّا مى‏ترسم نفْسم به آن علاقه‏مند شود و به دنبال آن بروم». سپس اين آيه را تلاوت كرد: «شما بهره‏هاى پاكيزه خود را در زندگى دنيايتان برديد و از آنها بهره‏مند شديد».
125. امام صادق عليه السلام : همه خير در يك خانه نهاده شده و كليد آن، بى‏اعتنايى به دنيا قرار داده شده است.
126. بحار الأنوار - به نقل از سويد بن غفله -: بعد از آنكه با امير مؤمنان، بيعت خلافت بسته شد، خدمت ايشان رسيدم. تنها در اتاق خود بر بوريايى كوچك نشسته بود. گفتم: اى اميرمؤمنان! بيت المال در اختيار توست و من در اتاق تو اثاثى كه براى هر خانه‏اى لازم است، نمى‏بينم؟
حضرت فرمود: «اى پسر غفله! آدم خردمند براى خانه‏اى كه بايد تركش نمايد، اثاث فراهم نمى‏كند. ما را سراى امنى است كه بهترين متاع خود را به آن منتقل كرده‏ايم وخود نيز به زودى آن جا مى‏رويم».

2 / 3 - 5 - همت بلند

127. امام على‏عليه السلام: بهترينِ همّت‏ها، بلندترينِ آنهاست.
128. امام على عليه السلام: هرگاه در طلب چيزى بر مى‏آيى، بلنْد همّت باش.
129. امام على عليه السلام : بردبارى و وقار، دو همزادند كه مولود بلندْ همّتى‏اند.
130. امام سجّادعليه السلام: (خدايا!) از شهادت دادن، عادلانه‏ترينِ آن را و از عبادت، با نشاطترينِ آن را... و از همّت، عالى‏ترينِ آن را از تو مى‏خواهم.

2 / 3 - 6 - مروت

131. امام على عليه السلام : مردانگى، نامى است كه همه فضايل و محاسن را در بر مى‏گيرد.
132. امام حسن‏عليه السلام - در پاسخ به سؤال درباره معناى جوانمردى: حفظ دين و عزّت نفس و نرمش و مداومت بر نيكى و احسان و گزاردن حقوق و دوستى نمودن با مردم است.

2 / 3 - 7 - شجاعت

قرآن :

(پيامبران الهى) همان كسانى هستند كه پيامهاى خدا را ابلاغ مى‏كنند و از هيچ‏كس جز خدا بيم ندارند.

حديث :

133. پيامبر خداصلى الله عليه وآله: بدان كه خداوند، ديده تيزبين به هنگام در رسيدن شهوتها و عقل كامل به هنگام فرود آمدن شبهات را دوست دارد. همچنين خداوند، بخشش را -گرچه به چند دانه خرما باشد و دلاورى را -گرچه به كُشتن مارى باشد دوست دارد.
134. امام على: شجاعت مرد، به قدر همّت اوست و غيرتش، به قدر تن ندادن او به ذلّت.
135. امام حسن‏عليه السلام - در پاسخ به اين سؤال كه شجاعت چيست؟ -: ايستادگى در برابر هماوردان و پايدارى در نبرد است.

2 / 3 - 8 - قوّت

136. پيامبر خداصلى الله عليه وآله : «خداوند - تبارك و تعالى - مؤمن ضعيفى را كه هيبت و صلابت ندارد، دشمن مى‏دارد». (سپس) فرمود: «او (مؤمن ضعيف)، كسى است كه نهى از منكر نمى‏كند».
137. پيامبر خداصلى الله عليه وآله: مؤمنِ نيرومند، بهتر و نزد خدا محبوب‏تر از مؤمن ناتوان است؛ گرچه در هر يك، خيرى است. براى به دست آوردن آنچه برايت سودمند است، سرسختانه بكوش و از خدا يارى بخواه و ناتوان مباش، و اگر دچار مشكلى شدى، مگو: «اگر چنين مى‏كردم، چنين و چنان مى‏شد»؛ بلكه بگو: «اين، تقدير خدا بود و هرچه خدا بخواهد، همان مى‏شود»؛ زيرا «اگر» گفتن، راه را براى كار شيطان مى‏گشايد.
138. امام على عليه السلام : هر كه كار كند، نيرومندتر شود و هر كه در كارْ كوتاهى ورزد، بر ضعف و سستى او (در كارها) افزوده شود.
139. امام صادق‏عليه السلام : همانا نيروى مؤمن، در دل اوست. مگر نه اين است كه مى‏بينيد بدنى ضعيف و پيكرى نحيف دارد و با اين حال، شب را به عبادت مى‏گذراند و روز را روزه مى‏گيرد؟

2 / 3 - 9 - قاطعيت

140. امام على‏عليه السلام : فرمان خداى پاك را تنها كسى مى‏تواند اجرا كند كه سازشكار نباشد و نيرنگ نزند و آزمنديها او را نفريبد.
141. امام على عليه السلام : به جان خودم سوگند كه در جنگيدن با كسى كه در برابر حق بِايستد و در گمراهى فرو رود، هرگز مسامحه و سستى روا نمى‏دارم.
142. امام صادق عليه السلام : مبادا در اجراى فرمان خدا سستى كنيد كه هر كس در اجراى فرمان خداوند، سستى روا دارد، خداوند در روز رستاخيز، او را خوار گردانَد.

2 / 3 - 10 - استقامت

قرآن :

پس همان گونه كه فرمان يافته‏اى، استقامت بورز، و نيز هر كس با تو روى به سوى خداوند آورده است (، استقامت ورزد).
استقامت كن، همان‏گونه كه فرمان يافته‏اى، و از هوسهاى آنان پيروى مكن.
بى‏گمان، كسانى كه گفتند: پروردگار ما اللَّه است، سپس پايدارى نمودند، فرشتگان بر آنها فرود آيند (و گويند )كه مترسيد و اندوهگين نشويد، و شما را مژده باد به بهشتى كه (در دنيا) به شما وعده داده مى‏شد. ما دوستان و ياران شما در زندگى دنيا و آخرت هستيم و هر چه دلهايتان بخواهد، (در بهشت )براى شماست، و هرچه خواستار باشيد، در آنجا خواهيد داشت.

حديث :

143. امام على‏عليه السلام: گفتم: اى پيامبر خدا! مرا سفارشى فرما. فرمود: «بگو: "پروردگار من خداست" و آن گاه (بر اين گفته)، ايستادگى كن».
من گفتم: پروردگار من خداست و توفيق، جز از خدا نخواهم، به او توكّل مى‏كنم و به سوى او باز مى‏گردم. پيامبر خدا فرمود: «علم، گوارايت باد، اى ابو الحسن، كه دانش را خوب نوشيدى و از آن، نيكو سيراب گشتى!».
144. امام على‏عليه السلام: بدانيد، كه خداى - تبارك و تعالى - از بندگان بى‏ثبات و دَمدَمى مزاج خود، نفرت دارد. پس، از حق و ولايت اهل حق (ائمه اطهارعليهم السلام) دور نشويد؛ زيرا كسى كه ديگران را به جاى ما برگزيند، هلاك مى‏شود.
145. امام على‏عليه السلام : هر كس با استقامت همراه باشد، سلامتى از او جدا نخواهد شد.
146. امام صادق‏عليه السلام: مؤمن در دين، نيرومند است... نيك‏رفتارى در استقامت و پايدارى.

2 / 3 - 11 - تحمل سختى

147. امام على عليه السلام : برترينِ كارها، كارى است كه خود را بر انجام دادن آن به سختى وادارى.
148. امام على عليه السلام : پاداش كار، به اندازه رنج و زحمتى است كه دارد.
149. امام على عليه السلام : با رنج بسيار است كه درجات رفيع و آسايش هميشگى به دست مى‏آيد.
150. امام على عليه السلام: قلب دوستدار خدا، خستگى براى خدا را بسيار دوست دارد و قلب بى‏خبر از ياد خدا، آسايش را دوست دارد. پس اى آدميزاد! گمان مبر كه مقام والاىِ نيكى را بى سختى به دست مى‏آورى؛ زيرا حق، سنگين و تلخ است و باطل، سبُك، شيرين و سست.
151. امام على عليه السلام : بزرگواريها با دشوارى به دست مى‏آيند، و مزد و ثواب، با رنج.

2 / 3 - 12 - آرامش

قرآن :

اوست كه اطمينان و آرامش را در دلهاى مؤمنان، فرو فرستاد تا ايمانى بر ايمانشان بيفزايند، و سپاهيانِ آسمانها و زمين، از آنِ خداوند است؛ و خداوند، همواره دانا و حكيم است.

حديث :

152. امام باقرعليه السلام - در تفسير سخن خداى تعالى: «اوست كه اطمينان و آرامش را در دلهاى مؤمنان فرو فرستاد...» -: آن آرامش، ايمان است.
153. پيامبر خداصلى الله عليه وآله: نيكوترين زيور مرد، آرامش همراه با ايمان است.

2 / 3 - 13 - ميانه روى

154. پيامبر خداصلى الله عليه وآله : هيچ‏گاه بنده‏اى بر شناخت خود از دينش نيفزود، مگر اينكه بر ميانه‏روى او در عملش افزوده گشت.
155. پيامبر خداصلى الله عليه وآله : همانا اين دين، استوار است. پس با ملايمت در آن وارد شويد و عبادت خدا را بر بندگان خدا تحميل نكنيد كه در آن صورت، به سوارِ درمانده‏اى مى‏مانيد كه نه سفرى را پيموده و نه مَركبى (با نشاط )به جا گذاشته است.
156. امام صادق عليه السلام: خداوندU، ميانه‏روى را دوست دارد.
ر.ك: افراطيگرى، ص 161

2 / 3 - 14 - امانت دارى

قرآن :

و (از ويژگيهاى اهل ايمان اين است كه) آنان امانتها و پيمان خود را مراعات مى‏كنند.

حديث:

157. پيامبر خداصلى الله عليه وآله: به نماز و روزه و حج و بخشش و ناله‏هاى شبانه زياد آنها نگاه نكنيد؛ بلكه به راستگويى و امانتدارى آنها بنگريد.
158. امام على‏عليه السلام: به كسى كه تو را امين قرار داده است، خيانت مكن، هرچند او به تو خيانت كرده باشد و راز او را فاش مساز، اگرچه او راز تو را فاش ساخته باشد.
159. امام باقرعليه السلام: سه چيز است كه خداوندU، دست هيچ كس را در آنها باز نگذاشته است: برگرداندن امانت به نيكوكار و بدكار؛ وفا كردن به عهد با نيكوكار و بدكار؛ و نيكى كردن به پدر و مادر، خوب باشند يا بد.
160. امام صادق‏عليه السلام: ببين على‏عليه السلام به سبب چه چيز، آن منزلت را نزد پيامبر خدا پيدا كرد، از همان پيروى كن. همانا على‏عليه السلام با راستگويى و امانتدارى، آن مقام را نزد پيامبر خدا يافت.
161. امام صادق‏عليه السلام: اگر ضارب و قاتل على‏عليه السلام (هم) مرا امين بشمارد و از من خيرخواهى كرده و با من مشورت كند و من امانتش را بپذيرم، آن را به او باز خواهم گرداند.

2 / 3 - 15 - تولى وتبرا

162. پيامبر خداصلى الله عليه وآله: استوارترين دستاويز ايمان، دوستى در راه خدا و دشمنى در راه خداست.
163. پيامبر خداصلى الله عليه وآله - (هنگامى كه از خداوند متعال پرسيد: )پروردگارا! كدام‏يك از بندگان نزدت محبوب‏ترند؟» فرمود -: «كسانى كه در راه من با يكديگر دوستى مى‏كنند و چنان براى (شكستن )حرمتهايم خشمگين مى‏شوند كه پلنگ سركش، خشمگين مى‏شود».
164. پيامبر خداصلى الله عليه وآله : بالاترين ايمان، اين است كه دوستى و دشمنى‏ات براى خدا باشد و زبانت را در ذكر خدا به كارگيرى و آنچه براى خود دوست دارى، براى مردم نيز دوست داشته باشى و آنچه را بر خود نمى‏پسندى، بر مردم نيز نپسندى و به نيكى سخن گويى يا خاموش بمانى.
165. امام على عليه السلام : دين، درختى است كه ريشه آن، يقين به خداست و ميوه‏اش، دوستى كردن و دشمنى ورزيدن براى خدا.
166. امام صادق عليه السلام : هر كس دوستى و دشمنى‏اش براى دين نباشد، دين ندارد.

2 / 3 - 16 - راستگويى

قرآن :

اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! از خدا پروا كنيد و با راستگويان باشيد.

حديث:

167. امام على‏عليه السلام: راستى، محكم‏ترين ستون ايمان است.
168. امام صادق‏عليه السلام: فريب نماز و روزه مردم را نخوريد؛ زيرا آدمى، گاه چنان به نماز و روزه خو مى‏كند كه اگر آنها را ترك گويد، احساس ترس مى‏كند؛ بلكه آنان را به راستگويى و امانتدارى بيازماييد.

2 / 3 - 17 - حقگويى

169. پيامبر خداصلى الله عليه وآله : هان ! مبادا ترس از مردم، مانع از آن شود كه كسى حق را بداند و نگويد. بدانيد كه برترين جهاد، سخن حقّى است كه در برابر فرمانرواى ستمگر گفته شود.
170. پيامبر خداصلى الله عليه وآله: هيچ صدقه‏اى نزد خداوندU، محبوب‏تر از گفتن حق نيست.
171. امام على‏عليه السلام : نزديك‏ترينِ بندگان به خداى متعال، حقگوترينِ آنهاست، هر چند به زيانش باشد، و عمل كننده‏ترينِ آنهاست به حق، هر چند برخلاف ميلش باشد.

2 / 3 - 18 - رازدارى

172. پيامبر خداصلى الله عليه وآله : فاش‏كردن راز برادرت، خيانت است. پس، از اين كارْ دورى كن.
173. امام على‏عليه السلام: پيروزى با دورانديشى به دست مى‏آيد و دورانديشى، با رايزنى و رايزنى، با رازدارى.
174. امام على‏عليه السلام: سينه خردمند، صندوقچه راز اوست.
175. امام على‏عليه السلام: موفّق‏ترين كارها، كارى‏است‏كه با رازدارىِ كامل انجام شود.
176. امام صادق‏عليه السلام: راز تو جزئى از خون توست. پس نبايد كه در رگهاى غير تو جريان يابد.
177. امام صادق‏عليه السلام: دوستت را از راز خود، آگاه مكن، مگر بر رازى كه اگردشمن از آن آگاه شود، نتواند به تو زيانى رساند؛ زيرا دوست نيز ممكن است كه روزى دشمن شود.
178. امام جوادعليه السلام: آشكار كردن چيزى پيش از آنكه استوار گردد، موجب تباهى آن مى‏شود.

2 / 3 - 19 - انصاف

179. پيامبر خداصلى الله عليه وآله - در سفارش به ابن مسعود -: از جانب خود به مردم، حق بده و با انصاف باش و نسبت به آنان، خيرخواه و مهربان باش؛ زيرا اگر چنين بودى و خداوند بر مردم سرزمينى كه تو در آن به‏سر مى‏برى، خشم گرفت و خواست بر آنان عذاب فرو فرستد، به تو نگاه مى‏كند وبه خاطر توبه آن مردم، رحم مى‏كند. خداى متعال مى‏فرمايد: «و پروردگار تو (هرگز) بر آن نبوده است كه شهرهايى را كه مردمش اصلاحگرند، به ستمى هلاك كند».
180. امام على‏عليه السلام: انصاف، برترينِ فضايل است.
181. امام على عليه السلام: مؤمن، بر آن‏كه با او دشمنى مى‏ورزد، ستم نمى‏كند و در راه آن‏كه دوستش دارد، دست به گناه نمى‏زند.
182. امام على عليه السلام : بزرگ‏ترين ثواب، ثواب انصاف و دادگرى است.
183. امام على‏عليه السلام: نظام و رشته دين، دو خصلت است: انصاف داشتن، و يكسانى و يكرنگى با برادران.
184. امام صادق‏عليه السلام: دعوت كردن برادران به رعايت انصاف، از انصاف به دور است.

2 / 3 - 20 - اظهار دوستى

185. پيامبر خداصلى الله عليه وآله: اساس عقل، پس‏از ايمان به خداى‏U، دوستى‏با مردم است.
186. امام على‏عليه السلام: با اظهار دوستى، دوستى پديد مى‏آيد.
187. امام على‏عليه السلام: هركه با مردم الفت بگيرد، دوستش خواهند داشت و هركه با مردم دشمنى ورزد، منفور آنان مى‏شود.
188. امام باقرعليه السلام: باديه‏نشينى از قبيله بنى تميم نزد پيامبرصلى الله عليه وآله آمد و به ايشان گفت: سفارشى به من كن. از جمله سفارش‏هاى حضرت به او اين بود: «با مردم،اظهار دوستى كن، تا دوستت بدارند».

2 / 3 - 21 - حُسن خلق

189. پيامبر خداصلى الله عليه وآله : بهترينِ مؤمنان، خوشخوترينِ آنهاست.
190. پيامبر خداصلى الله عليه وآله : اسلام، خوشخويى است.
191. پيامبر خداصلى الله عليه وآله : خداى سبحان، مكارم اخلاق را سبب پيوند ميان خود و بندگانش قرار داده است. پس، هريك از شما را همين بس كه به خويى كه متّصل به خداست، چنگ آويزد.
192. پيامبر خداصلى الله عليه وآله: خداوند متعال، زيباست و زيبايى را دوست مى‏دارد، خويهاى والا را دوست دارد و خصلتهاى پست را ناخوش مى‏دارد.
193. پيامبر خداصلى الله عليه وآله : نيك‏خويى، خير دنيا و آخرت را از آنِ خود كرده است.
194. امام على عليه السلام: اى كميل ! به خانواده خود فرمان ده كه در روز، در پى كسب مكارم اخلاق باشند و در شب، نياز كسى را كه خفته است، بر آورند.
195. امام على‏عليه السلام: اگر هم به بهشت، اميد (و باور )نمى‏داشتيم و از دوزخ، نمى‏هراسيديم و پاداش و كيفرى در ميان نمى‏بود، باز شايسته بود كه در طلب مكارم اخلاق برآييم؛ زيرا كه راه پيروزى را مى‏نمايانَد.
196. امام حسن‏عليه السلام: همانا نيك‏ترين نيكويى، خوى نيكوست.
197. امام باقرعليه السلام: كامل‏ترينِ مؤمنان، خوشخوترينِ آنهاست.
198. امام صادق عليه السلام - در پاسخ به پرسش از حدّ و معناى حُسن خُلق -: حُسن خلق اين است كه نرمخو و مهربان باشى، گفتارت را پاكيزه نمايى و بابرادرت با خوشرويى برخورد كنى.
199. الكافى - به نقل از ابن محبوب، از يكى از ياران امام‏صادق‏عليه السلام : به ايشان (امام صادق‏عليه السلام) گفتم: حدّ خوشخويى چيست؟
فرمود: «در رفتارت افتادگى كنى، سخنت را شيرين نمايى، و برادرت را با روى گشاده ديدار كنى».

2 / 3 - 22 - فروتنى

قرآن :

اى مؤمنان! هركس از شما از دين خود (اسلام) برگردد،(بداند كه )خداوند، به زودى گروهى را خواهد آورد كه آنان را دوست دارد و آنان نيز او را دوست دارند. (اينان) با مؤمنان، مهربان و فروتن‏اند و با كافران، سختگيرند.

حديث :

200. پيامبر خداصلى الله عليه وآله: خوشا به حال كسى كه براى خداى متعالْ فروتنى كند، بى‏آنكه او را كاستى‏اى باشد، و خود را ذليل گردانَد، بى‏آنكه او را خوارى‏اى باشد!
201. امام على‏عليه السلام - در توصيف فرشتگان -: خداوند، آنها را در جاى خود،امين وحى خويش گردانيد و آنان را وا داشت تا امانتهاى امر و نهى خود را به رسولان برسانند ... و دلهايشان را در پوششى از تواضع، خشوع و آرامش درآورد.
202. امام على‏عليه السلام: بر تو باد فروتنى؛ زيرا كه آن، از بزرگ‏ترينِ عبادتهاست.
203. امام رضاعليه السلام - در پاسخ ابن جهم كه پرسيد: حدّ و مرز تواضع كه هرگاه‏بنده آن را به كار بندد، فروتن است، چيست؟ -: فروتنى درجاتى دارد: يكى از آنها اين است كه انسان، اندازه خود را بشناسد و با سلامتِ نفس، خود را در آن جايگاه قرار دهد. دوست داشته باشد با مردم همان گونه رفتار كند كه انتظار دارد با او رفتار كنند. اگر بدى ديد، آن را با خوبى جواب دهد، خشم خود را فرو خورَد و از مردم، درگذرد كه خداوند، نيكوكاران را دوست دارد.

2 / 3 - 23 - سرفرازى

204. پيامبر خداصلى الله عليه وآله: «هر كه نزد توانگرى رود و از سرِ چشمداشت به آنچه اودارد، در برابرش كُرنش كند، دو سومِ دينش از بين برود».
سپس فرمود: «سراسيمه نشو! چنين نيست كه هركس از شخص خدمتگزارى به چيزى برسد و بدين سبب، او را احترام و تجليل كند، لزوماً دو سومِ دينش از بين مى‏رود؛ بلكه ببين كه‏آيا قصدش از اين كُرنش، پاداش الهى است يا مى‏خواهد براى به دست آوردن چيزى از دارايى‏اش او را فريب دهد».
205. امام على‏عليه السلام: چه نيكوست فروتنى توانگران در برابر تهيدستان، به قصد رسيدن به اجر خداوند، و نيكوتر از آن، بى‏اعتنايى و سرفرازى درويشان است در برابر توانگران، از سرِ اعتماد به خداوند.

2 / 3 - 24 - بيم نداشتن از غير خدا

قرآن :

(پيامبران الهى) همان كسانى هستند كه پيامهاى خدا را ابلاغ مى‏كنند و از هيچ كس جز خدا بيم ندارند.
همان كسانى كه بعضى به ايشان گفتند كه مردم (مشرك مكّه) براى (نبرد با )شما گِرد آمده‏اند، از آنان بترسيد؛ امّا (اين خبر) بر ايمان آنان افزود و گفتند: خدا ما را بس است و او خوبْ كارسازى است.

حديث :

206. پيامبر خداصلى الله عليه وآله: خوشا بر آن‏كه ترس از خدا، او را از ترس از مردم، بازداشته باشد!
207. امام على عليه السلام : بدانيد كه امر به معروف و نهى از منكر، اجل كسى رانزديك نكرده و روزىِ كسى را نبُريده است.

2 / 3 - 25 - بيم نداشتن از ملامت مردم

قرآن :


اى مؤمنان! هركس از شما از دين خود (اسلام) برگردد، (بداند كه )خداوند، به زودى گروهى را خواهد آورد كه آنان را دوست دارد و آنان نيز او را دوست دارند. (اينان) با مؤمنان، مهربان و فروتن‏اند و با كافران، سختگيرند. در راه خدا جهاد مى‏كنند و از سرزنش هيچ ملامتگرى نمى‏هراسند.

حديث :

208. امام على عليه السلام : در راه خدا از سرزنش هيچ نكوهشگرى مترسيد كه او شما را در برابر هر كس كه بخواهد به شما گزندى برساند و ستمى روا دارد، محافظت مى‏كند.
209. امام سجّاد عليه السلام - در پاسخ مردى كوفى كه نامه‏اى به ايشان نوشت و درباره‏خير دنيا و آخرت جويا شد، نوشت -: به نام خداوند بخشنده مهربان! امّا بعد؛ كسى كه در راه خشنود كردن خدا از خشم مردم، پروايى نداشته باشد ، خداوند او را از كارهاى مردم، بى‏نياز گردانَد و خود كفايتش كند و هر كه براى جلب خشنودى مردم، خدا را به خشم آورد، خداوند او را به مردم وا گذارد. والسلام!
210. امام هادى‏عليه السلام: هر كه آفريدگار را فرمان برَد، از خشم و ناخشنودى آفريده، پروايى به دل راه ندهد.
211. الخصال - به نقل از ابوذر -: پيامبر خدا به من سفارش فرمود كه در راه خدا، از سرزنش هيچ سرزنشگرى نهراسم.

2 / 3 - 26 - هراس نداشتن از كمى همراهان

212. امام على عليه السلام : اى مردم! در راه راست، به دليل شمارِ اندك رهروان آن، احساس تنهايى و ترس نكنيد؛ زيرا مردم بر سفره‏اى گِرد آمده‏اند كه سيرى آن، كوتاه و گرسنگى‏اش طولانى است.

2 / 3 - 27 - احساس تقصير

213. امام على‏عليه السلام: سپاسْ خدايى را كه سخنوران از ستايش وى ناتوان‏اند و حسابگران، شمارش نعمت‏هايش را نتوانند و تلاشگران، از عهده اداى حقّ او برنيايند.
214. امام على‏عليه السلام: سپاسْ خدايى را كه گنهكاران نيز از بخشش او بهره مى‏برند و فرمانبردارانِ كوشا نيز نمى‏توانند كوچك‏ترين نعمتش را پاس بگزارند.
215. امام على‏عليه السلام: هيچ كس -گرچه در به دست آوردن رضاى حق، حريص‏باشد و در اين راه تا جايى كه مى‏تواند بكوشد نمى‏تواند طاعتى را كه شايسته مقام خداوند سبحان است، به جاى آورد؛ ولى از حقوق واجب خداوند بر بندگانش اين است كه به اندازه توانايى خويش، در خيرخواهى و نصيحت بندگانش بكوشند و براى برقرارى حق در ميان خودشان هميارى كنند.
216. امام كاظم‏عليه السلام: همواره بكوش و زنهار كه خود را در پرستش خداى‏U بى‏تقصير مدانى؛ زيرا خداوند، آن گونه كه شايسته پرستش است، پرستش نمى‏شود.

2 / 4 - دورى از اخلاق نكوهيده

2 / 4 - 1 - بداخلاقى

217. پيامبر خداصلى الله عليه وآله : بدخويى، گناهى نابخشودنى است.
218. پيامبر خداصلى الله عليه وآله - وقتى به ايشان گفته شد كه فلان زن، روزها را روزه مى‏گيرد و شبها را به عبادت مى‏گذراند؛ امّا بداخلاق است و همسايگانش را با زبان خود مى‏آزارد -: خيرى در آن زن نيست. او اهل دوزخ است.

2 / 4 - 2 - عصبانيت

219. پيامبر خداصلى الله عليه وآله: پهلوانى، به زمين زدن حريف نيست؛ بلكه پهلوان كسى است كه در هنگام خشم، خويشتندار باشد.
220. پيامبر خداصلى الله عليه وآله - در پاسخ به مردى كه از آن حضرت، اندرزى خواست -: «خشمگين مشو». آن مرد مى‏گويد: من در سخن پيامبر خدا انديشه كردم. ديدم كه خشم، فراهم‏آورنده همه بديهاست.
221. پيامبر خداصلى الله عليه وآله: دوستى خدا براى آن‏كه خشمگين شود و آن‏گاه بردبارى كند، قطعى است.
222. امام صادق‏عليه السلام: همانا مؤمن كسى است كه هرگاه خشمگين شود، خشمش او را از جاده حق بيرون نمى‏بَرد و هرگاه خشنود شود، خشنودى‏اش (از كسى)، او را به باطل نمى‏كشانَد و كسى است كه چون قدرت پيدا كند، بيشتر از آنچه حقّ اوست، نمى‏گيرد.
223. امام صادق عليه السلام : خشم، كليد همه بديهاست.
224. مسيح عليه السلام - در پاسخ به سؤال از ريشه خشم -: خود بزرگْ‏بينى و گردنفرازى و حقير شمردن مردم (ريشه خشم) است.

2 / 4 - 3 - آزمندى

قرآن :

به راستى كه انسان، حريص و كم‏طاقت آفريده شده است. هنگامى كه به او آسيبى رسد، سخت بى‏تابى مى‏كند.

حديث :

225. امام على عليه السلام : هر كه مى‏خواهد ايّام عمر خود را آزاد زندگى كند، طمع را در دل خويش جاى ندهد.
226. امام على‏عليه السلام: چه زيبنده است كه انسان، آنچه را شايسته نيست، نخواهد!
227. امام على‏عليه السلام - در پاسخ به اين پرسش كه: آزمندى چيست؟:
به دست آوردن كم، با از دست دادن زياد است.
228. امام باقرعليه السلام: حكايت آزمند به دنيا، حكايت كِرم ابريشم است. هرچه‏بيشتر ابريشم بر خود مى‏تند، با بيرون آمدن از پيله بيشتر فاصله مى‏گيرد تا آنكه سرانجام، از غصّه مى‏ميرد.
229. امام صادق‏عليه السلام: چه زشت است براى مؤمن كه خواسته‏اى خواركننده داشته باشد!

2 / 4 - 4 - تعصب

قرآن :

(به ياد آريد) هنگامى را كه كافران در دلهاى خود، خشم و تعصّب جاهليت داشتند.

حديث :

230. پيامبر خداصلى الله عليه وآله : كسى كه تعصّب بورزد يا برايش تعصّب ورزيده شود، حلقه ايمان را از گردن خويش، باز كرده است.

(در نقلى ديگر از اين حديث آمده است:) حلقه اسلام را ازگردن خويش، باز كرده است.
231. پيامبر خداصلى الله عليه وآله: هركس در دلش به اندازه دانه خَردلى عصبيّت باشد،خداوند در روز قيامت، او را با اعراب جاهليت برانگيزد.
232. امام على‏عليه السلام: اگر ناگزير از داشتن تعصّب هستيد، پس، در راه يارى‏رساندن به حق و كمك به ستمديده، تعصّب نشان دهيد.

2 / 4 - 5 - تنبلى

233. پيامبر خداصلى الله عليه وآله: اى على! از دو خصلت بپرهيز : بى‏تابى و تنبلى ؛ زيرا اگر بى‏تاب و كم‏حوصله باشى، بر حق شكيبايى نكنى و اگر سست و تنبل باشى، حقّى را نپردازى .
234. امام على‏عليه السلام: آن گاه كه اشيا با يكديگر جفت شدند، تنبلى و ناتوانى با هم ازدواج كردند و از آنها فقر متولّد شد.
235. امام على‏عليه السلام: از منفورترين مردان نزد خداى متعال، بنده‏اى است كه خداوند او را به خودش واگذاشته است، به نحوى كه از راه راست منحرف شده، بى‏رهنما راه مى‏سپُرَد. اگر به كِشته دنيايش بخوانند، كار مى‏كند و اگر به كِشته آخرت (عمل صالح و پاداش اخروى) فرايش خوانند، تنبلى نشان مى‏دهد.
236. امام على‏عليه السلام: مؤمن به آنچه ماندنى است، تمايل دارد و از آنچه رفتنى است، رويگردان... از تنبلى به دور است و پيوسته سرزنده و با نشاط است.
237. امام باقرعليه السلام: من نفرت دارم از كسى كه در كار دنيايش تنبل باشد. هر كه در كار دنيايش تنبل باشد، در كار آخرتش تنبل‏تر است.

2 / 4 - 6 - خود بزرگ بينى

238. پيامبر خداصلى الله عليه وآله: از تكبّر بپرهيزيد؛ زيرا گاهى با پوشيدن ردايى هم به انسان، غرور دست مى‏دهد.
239. امام على عليه السلام : از كارى كه خدا با ابليس كرد، درس بگيريد؛ چه، كار دراز مدت و كوششهاى توانفرساى او را به سبب لحظه‏اى تكبّر، باطل ساخت. او شش هزار سال خدا را پرستش كرده بود كه معلوم نيست آيا از سالهاى دنياست يا از سالهاى آخرت.

2 / 4 - 7 - خودپسندى

240. امام على‏عليه السلام - در عهد نامه‏اش به مالك اشتر، هنگامى كه او را به حكومت مصر گمارد -: زنهار از خودپسندى و تكيه كردن به آنچه كه تو را به خودپسندى مى‏كشانَد، و از شيفتگى به ستوده شدن ؛ زيرا اينها از مناسب‏ترين فرصتهاى شيطان است تا نيكى نيكوكاران را بر باد دهد.
241. امام على‏عليه السلام: گناهى كه بر اثر آن ناراحت شوى، نزد خدا بهتر از كار نيكى است كه تو را دچار خودپسندى كند.
242. امام صادق‏عليه السلام: خداوندU به داوودعليه السلام فرمود: «اى داوود! مؤمنان راستين را هشدار ده كه به اعمال خود، مغرور نشوند؛ زيرا بنده‏اى نيست كه به پاى حسابش كشم، مگر اينكه هلاك شود».

2 / 4 - 8 - خودنمايى

قرآن :

پس خودستايى نكنيد. او به كسى كه تقوا ورزيده، داناتر است.
با مردم رياكارى مى‏كنند، و خدا را جز اندكى به ياد نمى‏آورند.
و همانند كسانى مباشيد كه از سرزمينشان با سرمستى و نمايشگرى در چشم مردم، بيرون شدند، و (مردمان را) از راه خدا بازداشتند؛ و خداوند به آنچه مى‏كنند، احاطه دارد و آگاه است.

حديث :

243. پيامبر خداصلى الله عليه وآله: اى ابوذر! از خدا بترس و در حالى كه دلى تبهكار دارى، براى جلب احترام مردم، نزد آنان خود را خداترس وانمود مكن.
244. امام على‏عليه السلام: رياكار، ظاهرش زيبا و باطنش بيمار است.
245. امام على‏عليه السلام: چه زشت است كه آدمى، باطنى بيمار و ظاهرى زيبا داشته باشد!
246. امام على‏عليه السلام: خداوندا! به تو پناه مى‏برم از اينكه ظاهرم در نگاه مردم، نيكو باشد و باطنم كه بر تو آشكار است، زشت! خود را رياكارانه نزد مردم به چيزى بيارايم كه تو بهتر از من بدان دانايى. آن گاه، ظاهرِ نكويم را براى مردم، آشكار دارم و بدى كردارم را نزد تو آورم و بدين سان، به بندگان تو نزديك شوم و از خشنودى تو به دور مانم.
247. امام صادق عليه السلام - در پاسخ به سؤال از سخن خداى تعالى: «پس خود ستايى نكنيد» : «مانند اينكه انسان بگويد: "ديشب نماز خواندم"، "ديروز روزه گرفتم" و امثال اين سخنان».
سپس فرمود: «عدّه‏اى بودند كه چون صبح مى‏شد، مى‏گفتند:

"ما ديشب نماز خوانديم" و "ديروز، روزه گرفتيم". على‏عليه السلام فرمود: "امّا من، شب و روز را مى‏خوابم و اگر بين شب و روز نيز فرصتى بيابم، در آن هم مى‏خوابم"».

2 / 4 - 9 - ناهماهنگى رفتار وگفتار

قرآن :

اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! چرا چيزى را مى‏گوييد كه بدان عمل نمى‏كنيد؟! در نزد خدا بسيار مبغوض است كه چيزى را بگوييد كه انجام نمى‏دهيد.

حديث :

248. پيامبر خداصلى الله عليه وآله : اى پسر مسعود! از آنان مباش كه بر مردم سخت مى‏گيرند و بر خود، آسان. خداى تعالى مى‏فرمايد: «چرا چيزى را مى‏گوييد كه بدان عمل نمى‏كنيد؟!».
249. امام على عليه السلام: نفرين خدا بر كسانى كه به خوبى فرمان مى‏دهند و خود، آن را فرو مى‏گذارند، و بر كسانى كه از زشتى باز مى‏دارند و خود، مرتكب آن مى‏شوند!
250. امام صادق عليه السلام: از آنان مباش كه براى بندگان، نگران كيفر گناهانشان هستند؛ امّا خويشتن را از كيفر گناهان خويش، ايمن مى‏شمارند؛ زيرا خداى‏U بهشت خود را به نيرنگ نمى‏دهد و جز با فرمانبرىِ خداوند به آنچه نزد اوست، نتوان رسيد، إن‏شاءاللَّه!

2 / 4 - 10 - افراطى‏گرى

251. پيامبر خداصلى الله عليه وآله : از افراط در دين بپرهيزيد؛ زيرا خداوند، آن را آسان قرار داده است. پس، از دين آنچه توانش را داريد، برگيريد (و بدان عمل كنيد)؛ چه اينكه خداوند، كار خوبْ امّا مستمر را، هرچند اندك باشد، دوست دارد.
252. پيامبر خداصلى الله عليه وآله: خداوند، دوست دارد رخصتها و مباحاتش به جاى آورده شود، همان گونه كه دوست دارد واجباتش به جاى آورده شود.
253. امام على عليه السلام : نادان را نبينى، مگر افراطگر يا تفريطگر.
254. امام على عليه السلام : هر كس افراط ورزد، به حق نرسد.
* براى آشنايى بيشتر با خطر افراطيگرى مراجعه كنيد به: موسوعة الإمام عليّ بن أبي طالب‏عليه السلام، جلد ششم: جنگ نهروان / درآمد.

2 / 4 - 11 - سازشكارى

255. امام على عليه السلام : هرگاه با حق روبه‏رو شديد و دانستيد كه حقّ است، درباره آن مسامحه نكنيد كه به سختى زيان خواهيد ديد.
256. امام على عليه السلام : رحمت خدا بر شما باد! بدانيد كه شما در روزگارى به سر مى‏بريد كه حقگويان، اندك‏اند و زبان از راستگويى كُند است و پيرو حق، خوار و بى‏مقدار. مردمان اين زمانه به نافرمانى خو گرفته‏اند و بر سازشكارى، با يكديگرْ همداستان شده‏اند.

2 / 4 - 12 - مزاحمت

257. كنزالعمّال - به نقل از انس -: هرگاه پيامبرصلى الله عليه وآله شبانه براى قرائت قرآن برمى‏خاست، آيات را بسيار آهسته تلاوت مى‏كرد.
پرسيدند: اى پيامبر خدا! به قرآن خواندن، صدايت را بلند نمى‏كنى؟
فرمود: «خوش ندارم دوستانم و خانواده‏ام را بيازارم».

2 / 4 - 13 - تحقير

258. پيامبر خداصلى الله عليه وآله: هيچ يك از شما نبايد احدى از بندگان خدا را خوار و بى‏مقدار شمُرَد؛ زيرا نمى‏داند كه كدام‏يك از آنها دوست خداست.
259. پيامبر خداصلى الله عليه وآله : هيچ مسلمانى را خوار مشمار؛ زيرا كوچك آنان هم نزد خداوند، بزرگ است .
260. لقمانُ‏عليه السلام - به فرزندش -: پسركم! هيچ كس را به سبب كهنه بودن جامه‏اش حقير مشمار؛ زيرا كه پروردگار تو و او يكى‏است.

2 / 4 - 14 - سرزنش

261. پيامبر خداصلى الله عليه وآله : هركس برادر خود را براى گناهى كه از آن توبه كرده است، سرزنش كند، نميرد تا خود آن گناه را مرتكب شود.
262. امام صادق عليه السلام: هر كس مؤمنى را براى گناهى سرزنش كند، نميرد تا خودش آن گناه را مرتكب شود.
263. خضرعليه السلام - در سفارش خود به موسى‏عليه السلام -: اى پسر عمران! هيچ‏كس را به واسطه گناهى سرزنش مكن و بر گناه خويش، گريه كن.

2 / 4 - 15 - عيبجويى

264. پيامبر خداصلى الله عليه وآله: (چگونه است كه) هر يك از شما خاشاك را در چشم برادرش مى‏بيند و تنه درخت را (و يا فرمود: چيز بزرگى را) در چشم خود نمى‏بيند؟!
265. پيامبر خداصلى الله عليه وآله : از زن بدكاره نپرسيد چه كسى با تو فسق كرد؛ زيرا همان گونه كه به راحتى مرتكب فحشا مى‏شود، به راحتى هم مسلمان بى‏گناهى را بدنام مى‏كند.
266. امام على عليه السلام : هر كه عيب خود را ببيند، از پرداختن به عيب ديگران، باز ايستد.
267. امام على عليه السلام: هركه عيبهاى نهانى را بكاود، خداوند از دوستى دلها محرومش كند.
268. امام على عليه السلام: هركه بر دوستش خُرده‏گيرى كند، دوستى‏اش گسسته مى‏شود.
269. امام صادق عليه السلام: نهان مردم را مكاو، كه بى‏دوست مى‏مانى.

2 / 4 - 16 - سرْبار ديگران بودن

270. مكارم الأخلاق: در حضور پيامبرصلى الله عليه وآله از مردى سخن به ميان آمد و گفته شد: او آدم خوبى است. گفتند: اى پيامبر خدا! آن مرد، همسفر حجّ ما بود. هرگاه در منزلى فرود مى‏آمديم، پيوسته زبانش به ذكر «لا اله الا اللَّه» گويا بود تا آنكه كوچ مى‏كرديم و در بين راه نيز همواره ذكر خدا مى‏گفت تا دوباره اتراق مى‏كرديم.

پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود: «پس چه كسى شترش را علوفه مى‏داد و غذايش را درست مى‏كرد؟».
گفتند: همه ما.
حضرت فرمود: «همه شما از او بهتريد».
271. مكارم الأخلاق: نقل شده كه پيامبر خدا در سفرى به ياران خود دستور داد گوسفندى ذبح كنند. يكى از آنها گفت: من ذبح مى‏كنم. ديگرى گفت: من پوست مى‏كَنم. سومى گفت: من گوشتش را خُرد مى‏كنم. چهارمى گفت: من آن را مى‏پزم.
پيامبر خدا فرمود: «من هم براى شما هيزم جمع مى‏كنم».
يارانش گفتند: نبايد به زحمت بيفتى، پدران و مادرانمان فدايت! مابه جاى شما كار مى‏كنيم.
پيامبر خدا فرمود: «مى‏دانم كه شما به جاى من كار مى‏كنيد، امّا خداوند Uخوش ندارد كه بنده‏اش با عدّه‏اى از دوستان و همسفران خود باشد و گوشه‏اى بنشيند و كار نكند». پس، آن حضرت برخاست و شروع به جمع‏آورى هيزم كرد.
272. امام على عليه السلام - ايشان عدّه‏اى را ديد كه با آنكه سالم و تندرست‏اند، در گوشه مسجد نشسته‏اند. فرمود: «شما كيستيد؟». گفتند: ما توكّل كنندگانيم.
حضرت فرمود: «نه، بلكه شما مفتخورانيد. اگر به‏راستى توكّل‏كننده‏ايد، توكّلتان شما را به كجا رسانده است؟».
گفتند: اگر چيزى بيابيم، مى‏خوريم و اگر هم نيابيم، صبر مى‏كنيم.

فرمود: «سگهاى ما نيز همين كار را مى‏كنند!».
گفتند: پس چه كنيم؟
فرمود: «همان كارى كه ما مى‏كنيم».
گفتند: شما چه مى‏كنيد؟
فرمود: «اگر چيزى بيابيم، مى‏بخشيم و اگر نيابيم، شكر مى‏گوييم».
273. مسيح عليه السلام - او به مردى فرمود -: «چه كار مى‏كنى؟»
گفت: عبادت پيشه كرده‏ام.
فرمود: «پس چه كسى مخارج تو را تأمين مى‏كند؟».
گفت: برادرم.
فرمود: «برادرت از تو عابدتر است».


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





موضوعات مرتبط: ویزه بسیج
 
 
این وب سایت جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ، با لا بردن سطح آگاهیهای دینی اعتقادی تربیتی