دين در اصطلاح به قانون الهي اطلاق ميشود كه براي صاحبان عقل و فكر آمده است و دربرگيرنده اصول و فروعي مي باشد.[5]
مذهب نيز در لغت معاني مختلفي دارد: به معناي طريقه و روش به معناي رأي و به معناي اعتقادي كه بر اساس آن فعلي را انجام مي دهند آمده است.[6]
در اصطلاح اديان به همين معناي اخيري يعني معتقدي كه بر اساس آن فعلي را انجام مي دهند، مذهب گفته مي شود.[7]
مذهب معمولا كار بردش اخص از دين است يعني دين عام است و مذهب خاص. مثلا دين مبين اسلام عام است و شامل همه فرقههاي اسلامي مي شود و لذا شيعه و سني همه بر اين اعتقادند كه اگر كسي به وجود خداوند و يگانگي او و نبوت پيامبر اكرم (ص) و آنچه او از جانب خدا آورده، اقرار نمايد، مسلمان است و آثار اسلام كه در كتب فقه بيان شده بر آن مترتب است،[8] ولي مذاهب منشعب از دين اسلام علاوه بر اين اعتقادات، اعتقادات يا اعتقاد خاصي دارند كه ديگر مذاهب آن را ندارند مثلا مذهب شيعه معتقد به نصب الهي در امامت است، ولي مذهب تسنن چنين اعتقادي ندارد.
بر اين اساس گاهي يك دين داراي چند مذهب است؛ بنابراين بين دين و مذهب به اصطلاح معروف از نسب اربعه، عموم و خصوص مطلق است يعني دين شامل مذهب مي شود و عام است و مذهب جزء دين است و خاص مي باشد.
گاهي هم دين و مذهب را مترادف مي دانند و از دين به مذهب تعبير مي كند. بعنوان نمونه يكي از نويسندگان آورده است: جامعه شناسان امروز معترفند كه تمام جوامع بشري بدون استثناء داراي نوعي مذهب بوده اند. جامعه شناس معروف غربي ماسموئل كنيك در كتاب جامعه شناسي، خود مي گويند: «كليه جوامع بشري داراي نوعي مذهب بوده اند... امروز در سرتاسر جهان نه تنها مذهب وجود دارد بلكه تحقيقات دقيق نشان مي دهد طوائف نخستين بشر نيز داراي نوعي مذهب بوده اند.
بعد سخن ويل دورانت را نقل مي كند و ميگويد: ويل دورانت پس از نقل عدم اعتقاد بعضي از اقوام نخستين به خدا و دين مي گويد: با وجود اين آن چه ذكر كرديم جزو حالات نادر است و اين اعتقاد كهن كه دين موضوعي است كه عموم افراد بشر را شامل مي شود با حقيقت توافق دارد اين قضيه در نظر شخص فيلسوف از قضاياي اساسي تاريخ و روانشناسي به شمار مي رود... و به اين مساله توجه دارد كه دين از قديمي ترين زمانها با تاريخ بشر همراه بوده است»[9] ملاحظه مي فرمائيد كه در كلام اين دو جامعه شناس، مذهب و دين مترادف هم گرفته شده اند و منظور هر دو، مذهب به معناي عام مي باشد.
در عرف مردم نيز هرگاه مي خواهند افراد مقيد به دين و متدين را توصيف كنند مي گويند فلاني شخص مذهبي است و مذهبي بودن را درباره فرد دين دار استعمال مي نمايند.
حاصل آنكه دين و مذهب با هم منافاتي ندارند، بلكه نسبت بين آنها يا عموم خصوص مطلق است اين در صورتي است كه مذهب به عقيده يك فرقه خاص از ديني يعني همان معناي اصطلاحي مذهب استعمال شود و يا اينكه بين اين دو مفهوم نسبت تساوي است و مذهب به معناي دين استعمال مي شود.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1ـ انگيزه پيدايش مذهب، آية الله مكارم شيرازي، مقدمه.
2ـ فرق و مذاهب كلامي، رباني گلپايگاني، مقدمه بخش اول.
پي نوشت ها:
[1] . نحل/52.
[2] . حمد/4.
[3] . نور/2.
[4] . الطريحي، معجم البحرين، مؤسسه الوفاء، چاپ دوم، 1403ق، ج6، ص251.
[5] . همان.
[6] . خوزي شرتوني، اقرب الموارد، قم، انتشارات كتابخانه آية الله مرعشي نجفي، 1403ق، ج1، ص375.
[7] . همان.
[8] . رباني گلپايگاني، علي، فرق و مذاهب كلامي، قم، مركز جهاني علوم اسلامي، چاپ اول، 1377ش، ص20.
[9] . مكارم شيرازي، ناصر، انگيزه پيدايش مذاهب، قم، انتشارات هدف، ص8.
نظرات شما عزیزان: