اخبار پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از سپاه موته
- پیامبر اکرم- صلّى اللَّه علیه و آله- سپاهى را به فرماندهى زید بن حارثه به موته فرستاد. روزى فرمود: «زید بن حارثه شهید شد. و جعفر پرچم را برداشت».بعد فرمود: «جعفر نیز شهید شد».ساعتى توقف کرد بعد فرمود: «پرچم را عبد اللَّه بن رواحه برداشت». و مکث پیامبر به خاطر این بود که عبد اللَّه در گرفتن پرچم مثل جعفر سرعت به خرج نداد.بعد فرمود: «عبد اللَّه نیز شهید شد». سپس پیامبر به خانه جعفر رفت. بعدها خبر رسید که در همان روز و همان گونه که پیامبر فرموده بود، شهید شده اند «۱».
شقى ترین مردم
- در یکى از جنگها، پیامبر اکرم- صلّى اللَّه علیه و آله- على- علیه السّلام- را روى خاک خوابیده دید و فرمود: اى ابو تراب! تو را خبر دهم از شقىترین مردم؛ یکى پىکننده شتر صالح و دیگرى کسى است که به اینجا ضربه مىزند- دستش را بر سر على- علیه السّلام- گذاشت- و خون تا اینجا مىآید- به محاسن على- علیه السّلام- اشاره کرد- «۲».
خبر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از ناکثین، قاسطین و مارقین
- پیامبر اکرم- صلّى اللَّه علیه و آله- به على- علیه السّلام- فرمود: بعد از من با ناکثین، قاسطین و مارقین جنگ خواهى کرد «۳».
جارى ساختن آب و برکت غذا
- در جنگ خندق، مشرکین، مدینه را محاصره کردند. در مدینه، آذوقه کمیاب شد. و مردم دچار گرسنگى شدند. حضرت پارچهاى را گسترد و یک مشت خرما در آن ریخت و دعا کرد. بعد به یک نفر دستور داد که مردم را براى غذا فراخواند. اهل مدینه جمع شدند و از آن خرما خوردند و سیر شدند. همان طور خرما از اطراف پارچه مىریخت «۴».
- هنگامى که در حدیبیه، مشرکین جلو پیامبر را گرفتند و مانع ورود حضرت به مکّه شدند، مردم از کمبود آب شکایت کردند. حضرت یک سطل آب خواست. بعد در آن وضو گرفت و مضمضه کرد و در سطل ریخت و از ترکش خود تیرى درآورد و دستور داد آب را در چاه ریختند و تیر را به چاه پرتاب کرد. در این موقع آب فوران کرد و به لبه چاه رسید و مردم از آن برداشتند و مصرف نمودند. در این هنگام اوس بن خولى به عبد اللَّه بن ابى سلول گفت: آیا وقتش نرسیده که چشمهایت را باز کنى و ببینى «۵».
- مسلمانان در حدیبیه بیشتر از ده روز ماندند. و ره توشه آنها تمام شد. دچار گرسنگى گردیدند. از این جهت به پیامبر شکایت کردند. رسول خدا- صلّى اللَّه علیه و آله- سفرهاى را پهن کرد و فرمود: «اگر از غذا چیزى مانده بیاورید». همه را جمع کردند، یک مشت خرما شد. حضرت برخاست و دعا کرد تا خدا به آن برکت دهد. بعد از آن، دستور داد تمام ظروف خود را آوردند و پر کردند تا اینکه چیزى خالى نماند «۶».
- در جنگ تبوک مسلمانان به بىآبى مبتلا شدند، و نزدیک بود که مردم و چارپایانشان تلف شوند. پیامبر اکرم- صلّى اللَّه علیه و آله- در آب کمى که مانده بود، دعا کرد و داخل مشک ریخت و انگشتان را در آن گذاشت. در این هنگام آب از زیر انگشتان آن حضرت جوشید تا تمام سى هزار لشکر، بعلاوه چهارپایان آشامیدند و سیراب شدند «۷».
تسبیح سنگریزه
- پیامبر اکرم- صلّى اللَّه علیه و آله- سنگ ریزههایى را بر کف دستش گذاشت و همه گفتند: سبحان اللَّه و الحمد للَّه و لا اله الّا اللَّه و اللَّه اکبر «۸».
خبر شهادت عمّار
- رسول خدا- صلّى اللَّه علیه و آله- به عمّار فرمود: «تو را گروه ستمکارى خواهند کشت و آخرین غذاى تو شیرى است آمیخته با آب».در جنگ صفین شیرى آوردند، عمّار خورد و به میدان رفت و شهید شد «۹».
(۱) سیره ابن هشام: ۳/ ۳۲۲٫
(۲) بحار: ۱۸/ ۱۱۹، حدیث ۳۳٫
(۳) بحار: ۱۸/ ۱۱۹٫
(۴) بحار: ۲۰/ ۲۴۷، حدیث ۱۶٫
(۵) بحار: ۲۰/ ۳۵۷، حدیث ۶٫
(۶) بحار: ۲۰/ ۳۵۷، حدیث ۷٫
( ۷) بحار: ۲۱/ ۲۳۲، حدیث ۷٫
(۸) بحار: ۱۷/ ۳۷۹، حدیث ۴۸٫
(۹) بحار: ۱۸/ ۱۱۹
نظرات شما عزیزان: