يامبر بزرگوار اسلام(صلي الله عليه و آله و سلم) فرمودند:
‹‹روز غدير خم برترين عيدهاي امت من است و آن روزي است كه خداوند تعالي مرا فرمان داد تا برادرم علي بن ابيطالب(عليه السلام) را بزرگ امتم قرار دهم، تا پس از من هدايت يابند و آن روزي است كه خداوند در آن دين را كامل كرد و رحمت را بر امت من تكميل نمود و از اينكه اسلام دين آنها باشد، خشنود شد.›› (بحارالانوار، ج 97، ص 111)
سوال. اگر ماجراى غدير خم از نظر تاريخى واقعيت دارد، چرا پس از ماجراى سقيفه، شركت كنندگان در آن محفل و نيز مردم مدينه، سخنى كه نشانه يادآورى اين ماجرا باشد، بر زبان نياوردند؟
جواب: به نظر مىرسد اين پرسش يكى از چالشهاى جدّى فرا روى شيعه است؛ زيرا شيعه:
الف. با بهرهگيرى از منابع معتبر خود و اهل سنت به اثبات اصل ماجراى غدير مىپردازد؛ منابعى كه در آن صدها صحابى و تابعى شناخته شده وجود دارد. الغدير فىالكتاب و السنة و الادب، ج 1، ص 14-73. او اين حديث را از 110 نفر صحابى و 84 تابعى نقل مىكند.
ب. با دليلهاى متقن و شواهد مستحكم لغوى، قرآنى، سنتى و تاريخى واژه ولايت موجود در روايت غدير را به معناى سرپرستى و به دست گرفتن امور جامعه مسلمانان مىداند، نه دوستى. همان، ص 362 - 370.
ج. اثبات مىكند پيامبر اكرم(ص) در اين ماجرا بر اساس دستور خداوند در پى تعيين جانشين بود نه معرفى كانديداى خلافت. همان، ص 370 - 378.
با اين همه در گزارشهاى تاريخى - جز چند منبع كه در اعتبار آنها سخن فراوان است مانند كتاب سليم بن قيس و كتاب الاحتجاج نوشته احمد بن على طبرسى.- از واكنش شديد مردم و ياد آورى ماجراى غدير خم كمتر سخن به ميان آمده است. با آنكه قطعاً بيشتر مردم مدينه در ماجراى غدير حضور داشتند، چرا پس از حدود 70 يا 84 روز ماجراى غدير خم در روز 18 ذى حجه واقع شد و وفات پيامبر اكرم(ص) و ماجراى سقيفه در 28 صفر يا 12 ربيع الاول. از اين ماجرا آن را فراموش كردند؟