«اللّهُ لا إِلهَ إِلاّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لا نَوْمٌ لَّهُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی اْلأَرْضِ... * * *
خداوند، معبودی جز او نیست. او زنده پایدار است. نگیرد او را خوابی و نه نیمه خوابی؛ هر چه در آسمانها و زمین است از آنِ او است. کیست آن کس که نزد او پایندانی کند مگر به دستور او؛ او به هر چه روبروی آنهاست و به هر چیز که پشت سر آنها است آگاه است و به چیزی از علم او احاطه نیابند جز آنچه خودش بخواهد. «کُرسیِّ» [قدرت و علم] او آسمانها و زمین را فراگرفته است و نگهداریِ آنها بر او گران نباشد، او بلندپایه بزرگوار است.
باید دانست که از عادتِ خدای سبحان در این کتاب کریم این است که سه نوع سخن را با هم درمیآمیزد یعنی: علم توحید، علم احکام و علم قصص و این شیوه بهترین شیوه هاست نه باقی گذاشتنِ انسان در نوعی واحد، زیرا آن مایه ملال میگردد و اما هرگاه از نوعی از علوم به نوعی دیگر انتقال یابند، سینه بدان گشایش یابد و دل بدان شاد شود، پس گویی از شهری به شهر دیگر سفر میکند و یا از بوستانی به بوستان دیگر میرود و یا از خوردن طعام لذیذی به خوردن طعام دیگر میپردازد و شکّی نیست که این لذیذتر و دلاویزتر باشد. و چون در آیات گذشته از علم احکام و از علم قصص آنچه را که مصلحت دید یاد کرد، اکنون آنچه را که به علم توحید تعلق دارد یاد کرد و گفت: «اللّهُ لا إِلهَ إِلاّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ» و در آیه چند مسأله است:
* * *