هوالمصور
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا
سلام به آقای خوبم، سلام به مولای عزیزم، سلام به امام رئوف و مهربانم، سلام به خورشید تابان خراسان، سلام به گنبد طلاییت، سلام به کبوترهای حرمت و سلام به زائرهای عاشقت. قلم را روی کاغذ نهادم تا شاید این بار قلم روی آن حرکت کند و خودش حرف های دل مرا به امام رضا بنویسد. هزاران بار نوشتم، هزاران بار گفتم، اما باز نشد. نتوانستم به قولی که به تو دادم وفا کنم، بگو چه کار کنم، کجای کارم اشتباه است . هر وقت حاجتی دارم مهمان حرمت هستم آن قدر دخیل می بندم تا حاجتم روا شود. چقدر ماه های خدا عجیب است دوازده ماه به نیت دوازده امام، زیاد نمی توانم این را بگویم چون کار خدا با حکمت است و عقل ناقص و ناتوان من قادر به بیان آن نیست. محرم الحرام اجازه ی ورود به ماه حسین است تا ایشان اذن دخول ندهند قطره اشکی ریخته نمی شود و آخر صفر هم با شهادت غریب الغربا . واقعا غریب به چه معناست... غریبه کیست... ؟ غریب یعنی دور از وطن، دور از خانه ...{ غریب از ریشه غ رب ، بر وزن فعیل به معنای دور است}. هنگامی که مسلم وارد کوفه شد غریب بود، امام حسین در کربلا غریب بود و اما شما آقای من که غریب خراسان هستی . لحظه های آخر منتظر دیدن عزیز دلت بودی، چقدر زیبا نام جوادت را می بردی. وقتی سرت بر روی پایش بود چقدر آرام بودی، دست های گرم جوادت، وجود تو را روشن کرد با نگاهت فهماندی وقت رفتن و جدایی است. چه لحظه ای بود وداع آخرت. اما چه بگویم از نیزه های شکسته، تیرهای در هم فرو رفته، شمشیرهای بالا رفته، بدن ارب اربای اکبر، خم شدن کمر حسین، ناله دل زینب، اشک چشم رقیه، ... عجب حال و هوایی داشت وداع کربلا، مولای من آیا آن لحظه هم دیدن بدن پاره پاره اکبر دل حسین را آرام کرد؟ آیا سر او را به دامن گرفت و بوسه بر پیشانی اکبر زد دلش روشن شد؟ چه بگویم که نتوانست روی پاهایش بایستد. خدایا حسین را مدد کن ،... یاری اش کن خدایا قوت قلبش زینب را برسان، ...