چه سازم تا گدایی را بخشی//مناجات با خدا

 چه سازم تا گدایی را بخشی

اگر چه گشته ام رسوا ببخشی

من پذيراي تو مي باشم بيا// مناجات با خدا

 من پذيراي تو مي باشم بيا

دانه از بهر تو مي پاشم بيا

به دادم میرسی یا رب.../ مناجات با خدا

مناجات با خدا

الهى راز دل را نهفتن دشوار است و گفتن دشوارتر.
♦ الهى چگونه خاموش باشم كه دل در جوش و خروش است
و چگونه سخن گويم كه خرد مدهوش و بيهوش است.

نفـس میکشم درهوای مهربانی های نابت

مناجات با خدا

نامهای قشـنگ تــو رامیگذارم روی زخمهای دلم

پروردگارا

اگر باعث آزردگی کسی شدم 

ببخش که فراموش کردیم برای چه پا به زمین گذاشته‌ایم

خداوند مهربانم...

خداوند مهربانم ببخش که فراموش کردیم برای چه پا به زمین گذاشته‌ایم

فراموش کردیم بزرگیت و همه لطف ومحبت های بی دریغت را

چه عاشقانه الطافت را بر سر بندگانت می‌باری

خدایا شکرت

این روزها دائما متوجه استجابت دعاهایم می‌شوم...

مدام خود را غرق در محبتت می‌یابم...

کس به غیر از تو نخواهم چه بخواهی چه نخواهی

کس به غیر از تو نخواهم چه بخواهی چه نخواهی
باز کن در که جز این خانه مرا نیست پناهی

باز هم باب عنایت وا شد//مناجات با خدا

 باز هم باب عنایت وا شد

که هلال مه حق پیدا شد

آقای لحظه های پرالتهاب من!

دلنوشته‌ای برای امام زمان (عج)

آقای ثانیه ها!

آیا از سر زمین  یاس ها آمده ای كه عطر نفس هایت از فرسنگ‌ها جانمان را می نوازد؟

آیا از سر زمین آیینه ها آمده ای كه صداقت در كلامت موج می زند...؟!

چشمان پر گناه مریمت هرگز تو را ندید اما مریم با قلبش تور همیشه احساس میكند.

مناجات با خدا/ اشک هایم دانه دانه می افتد

مناجات با خدا

بارالها!
در پیشگاه تو ایستاده‌ام،
و دست‌هایم را به سوى تو بلند كرده‌ام،
آگاهم كه در بندگى‌ات كوتاهى نموده و در فرمانبرى‌ات سستى كرده‌ام،
اگر راه حیا را مى‌پیمودم از خواستن و دعا كردن مى‌ترسیدم ...

******************************************

مناجات با خدا

*********************

الهی دستم بگیر

الهی! اگر طاعت بسی ندارم در هر جهان جز تو کسی ندارم.الهی! تو دوستان را به دشمنانت می‌نمایی،درویشان را غم و اندوه دهی، بیمار کنی و خود بیمارستان کنی، درمانده کنی و خود درمان کنی، از خاک آدم کنی و با وی چندان احسان کنی، مجلسش روضه رضوان کنی،

مناجات با خدا

مناجات نامه
الهـي
باز آمديم با دو دست تهي چه باشد اگر مرحمي بر خستگان نهي
الهـي
گرفتار آن دردم كه تو دواي آني و در آرزوي آن سوزم كه تو سرانجام آني

 کی رفته‌ای ز دل که تمنا کنم تو را

کی بوده‌ای نهفته که پیدا کنم تو را

~~~~~✦✦✦~~~~~

 

۳. شاه نعمت‌الله ولی

از آتش عشق صنم دلکش ما
افتاده مدام آتشی در کش ما

پروانه پرسوخته ما را داند
تو پخته نه ای چه دانی این آتش ما

شعر عارفانه کوتاه از شاعران نامدار

۱. باباطاهر

یکی درد و یکی درمان پسندد
یکی وصل و یکی هجران پسندد

من از درمان و درد و وصل و هجران
پسندم آنچه را جانان پسندد

✰☆✰

 

اشعار عارفانه مولانا

تو مرا جان و جهانی چه کنم جان و جهان را
تو مرا گنج روانی چه کنم سود و زیان را

 دلم جواب بلی می‌دهد صلای تو را

صلا بزن که به جان می‌خرم بلای تو را

به زلف گو که ازل تا ابد کشاکش تست

نه ابتدای تو دیدم نه انتهای تو را

ای در درون جانم و جان از تو بی‌خبر

وز تو جهان پرست و جهان از تو بی‌خبر