درمان با داروى حرام
امام صادق عليه السلام : پيامبر خدا از مداوا كردن با داروى ناپاك ، نهى فرمود.
امام صادق عليه السلام : در هيچ حرامى شفايى نيست .
امام صادق عليه السلام : خداوند، در هيچ چيز از آنچه حرام كرده ، نه شفايى قرار داده است و نه دوايى .
امام صادق عليه السلام : در پاسخ به كسى كه درباره ى دارويى آميخته شده به شراب پرسيده بود -: نه به خداوند سوگند، دوست ندارم بدان بنگرم ؛ چه رسد كه با آن درمان كنم . آن به منزله ى پيه خوك يا گوشت خوك است . البته مردمى با آن ، دارو و درمان مى كنند.
تفسير العياشى :
از سيف بن عميره ، از پيرى از شيعيان ، از امام صادق (ع) روايت شده كه راوى گفته است نزد امام صادق (ع) بوديم كه پيرمردى پرسيد: دردى دارم و براى درمان آن شراب خرما مى نوشم . پير، آن گاه اين شراب را براى ايشان ، توصيف كرد.
امام به او فرمود: ((چه چيز تو را از (نوشيدن ) آبى كه خداوند از آن هر چيز زنده اى را آفريده است ، باز مى دارد؟)).
گفت : با مزاجم سازگار نمى افتد.
امام (ع): پرسيد: ((چه چيز تو را از (خوردن ) عسل باز مى دارد، در حالى كه خداوند فرموده است : ((در آن براى مردم ، شفايى هست ؟)).
گفت : آن را نمى يابم .
فرمود: ((پس چه چيز تو را از شيرى كه گوشتت از آن روييده و استخوانت از آن استوارى يافته است ، باز مى دارد؟)).
گفت : با مزاجم سازگار نمى افتد.
امام صادق (ع) در اين هنگام به وى فرمود: ((آيا مى خواهى كه تو را به شراب نوشيدن امر كنم ؟ ! نه . به خداوند سوگند، تو را به اين كار امر نمى كنم )).
الكافى - به نقل از مفضّل بن عمرو -: به امام صادق (ع) گفتم : فدايت شوم ! مرا آگاه ساز كه چرا خداوند، شراب ، مردار، خون و گوشت خوك را حرام ساخته است ؟
فرمود: ((خداوند - سبحانه و تعالى - نه از سرِ علاقه اش به آنچه بر مردم حرام كرده ، و نه از سرِ بى رغبتى به آنچه بر آنان حلال ساخته ، اين چيزها را بر بندگان خويش حرام گردانده و جز آنها را حلال دانسته است ؛ بلكه او آفريدگان را آفريد و به آنچه تن آنان ، بدان برپاست و به كارشان مى آيد، آگاهى داشت و همين چيزها را از سرِ لطف و براى مصلحت بندگان خويش ، بر آنان حلال و مباح كرد و (از سويى ) از آنچه هم به ايشان زيان مى رساند، آگاه بوده و آنان را از آن كار نهى فرمود و آنها را بر ايشان حرام گرداند. سپس همين محرمات را براى هر فرد، ناچار و به هنگامى كه تن وى جز به آنها برپا نمى شود، مباح و حلال قرار داد و البته او را بدين نيز امر فرمود كه از آن ، به قدر نياز بردارد، نه بيش از آن ))
امام صادق عليه السلام : پيامبر خدا از مداوا كردن با داروى ناپاك ، نهى فرمود.
امام صادق عليه السلام : در هيچ حرامى شفايى نيست .
امام صادق عليه السلام : خداوند، در هيچ چيز از آنچه حرام كرده ، نه شفايى قرار داده است و نه دوايى .
امام صادق عليه السلام : در پاسخ به كسى كه درباره ى دارويى آميخته شده به شراب پرسيده بود -: نه به خداوند سوگند، دوست ندارم بدان بنگرم ؛ چه رسد كه با آن درمان كنم . آن به منزله ى پيه خوك يا گوشت خوك است . البته مردمى با آن ، دارو و درمان مى كنند.
تفسير العياشى :
از سيف بن عميره ، از پيرى از شيعيان ، از امام صادق (ع) روايت شده كه راوى گفته است نزد امام صادق (ع) بوديم كه پيرمردى پرسيد: دردى دارم و براى درمان آن شراب خرما مى نوشم . پير، آن گاه اين شراب را براى ايشان ، توصيف كرد.
امام به او فرمود: ((چه چيز تو را از (نوشيدن ) آبى كه خداوند از آن هر چيز زنده اى را آفريده است ، باز مى دارد؟)).
گفت : با مزاجم سازگار نمى افتد.
امام (ع): پرسيد: ((چه چيز تو را از (خوردن ) عسل باز مى دارد، در حالى كه خداوند فرموده است : ((در آن براى مردم ، شفايى هست ؟)).
گفت : آن را نمى يابم .
فرمود: ((پس چه چيز تو را از شيرى كه گوشتت از آن روييده و استخوانت از آن استوارى يافته است ، باز مى دارد؟)).
گفت : با مزاجم سازگار نمى افتد.
امام صادق (ع) در اين هنگام به وى فرمود: ((آيا مى خواهى كه تو را به شراب نوشيدن امر كنم ؟ ! نه . به خداوند سوگند، تو را به اين كار امر نمى كنم )).
الكافى - به نقل از مفضّل بن عمرو -: به امام صادق (ع) گفتم : فدايت شوم ! مرا آگاه ساز كه چرا خداوند، شراب ، مردار، خون و گوشت خوك را حرام ساخته است ؟
فرمود: ((خداوند - سبحانه و تعالى - نه از سرِ علاقه اش به آنچه بر مردم حرام كرده ، و نه از سرِ بى رغبتى به آنچه بر آنان حلال ساخته ، اين چيزها را بر بندگان خويش حرام گردانده و جز آنها را حلال دانسته است ؛ بلكه او آفريدگان را آفريد و به آنچه تن آنان ، بدان برپاست و به كارشان مى آيد، آگاهى داشت و همين چيزها را از سرِ لطف و براى مصلحت بندگان خويش ، بر آنان حلال و مباح كرد و (از سويى ) از آنچه هم به ايشان زيان مى رساند، آگاه بوده و آنان را از آن كار نهى فرمود و آنها را بر ايشان حرام گرداند. سپس همين محرمات را براى هر فرد، ناچار و به هنگامى كه تن وى جز به آنها برپا نمى شود، مباح و حلال قرار داد و البته او را بدين نيز امر فرمود كه از آن ، به قدر نياز بردارد، نه بيش از آن ))